ورود خودرو مدل بالا به
روستا کافی بود تا پلیس جنایی در برابر معمای قتل راننده آن قرار بگیرد.
چندی پیش روستاییان قیاسآباد شهرستان چناران توجهشان به ورود خودرویی مدل
بالا جلب شد. به گزارش شهروند نکته مرموز ماجرا اما آنجا بود که ساکنان روستا هرگز صاحب
خودرو را در روستا ندیدند. تا اینکه معمای ناپدید شدن صاحب خودرو
روستاییان را به وحشت انداخت. از یکدیگر پرس و جو میکردند تا راز ناپدید
شدن راننده سانتافه را کشف کنند. تحقیقاتشان به نتیجه نرسید و هیچکس از
ورود غریبهای به روستا خبر نداشت. همین معمای پیچیده کافی بود تا ماموران
پلیس شهرستان چناران برای پی بردن به واقعیت به روستای قیاسآباد اعزام
شوند.
تحقیقات پلیسی
با ورود کارآگاهان به روستا بررسی از خودرو آغاز شد. مدارک داخل خودرو
نشان میداد خودرو متعلق به پسر جوانی به نام مهدی است، شماره پلاک خودرو
سانتافه نیز متعلق به یکی از شهرهای شمالی کشور بود. ماموران در شاخه
دیگری از تحقیقات توانستند با استعلام پلاک خودرو در بانک اطلاعات ثبت
رایانهای آدرس و شماره تلفن مالک خودرو را به دست بیاورند. اما بیخبری
خانواده مهدی پلیس را در برابر راز ناپدید شدن او قرار داد. با این اطلاعات
کارآگاهان تحقیقات خود را آغاز کردند. بررسیها نشان میداد مرد گمشده
آخرین بار با یک مرد آشنا به نام علی قرار ملاقات داشته است.
بنبست تحقیقاتی
ماموران برای شناسایی این مرد دست به تحقیقات ویژه زدند. تا اینکه رد
پایی از او را در شهرستان رشت شناسایی کردند. کارآگاهان جنایی با اخذ
نیابت قضایی راهی استان گیلان شدند تا شاید ردی از راننده گمشده سانتافه را
پیدا کنند. با شناسایی مخفیگاه متهم عملیات پلیسی کلید خورد و ماموران در
اقدامی ضربتی مرد مرموز را شناسایی کردند. با دستگیری این مرد، بازجویی از
او آغاز شد. علی که از دستگیریاش شوکه شده بود سعی داشت با داستانسرایی
کارآگاهان را از مسیر پرونده دور کند. خودش را خونسرد نشان میداد و از
ناپدید شدن دوستش اظهار بیاطلاعی میکرد.
اعتراف عجیب
تحقیقات پلیسی با بنبست روبهرو شده بود. کارآگاهان برای حل این معما بار
دیگر تحقیقاتشان را از زاویهای دیگر مورد بررسی قرار دادند. این درحالی
بود که تحقیقات از ساکنان روستا نیز آغاز شده بود. تا اینکه یکی از ساکنان
روستا کارآگاهان را در مقابل سرنخ طلایی راز گم شدن مهدی قرار داد. این
مرد روستایی ادعا میکرد روزی که این خودرو به روستایشان وارد شده است با
راننده میانسال آن مواجه شده و او بعد از توقف به سرعت به سمت جاده رفته
است. کارآگاهان که میدانستند مهدی یک پسر جوان بوده است بار دیگر با
معمای پیچیدهای روبهرو شدند تا اینکه کلید طلایی ماجرا در اختیار پلیس
قرار گرفت. شواهد نشان میداد علی آخرین فردی بوده است که با مهدی قرار
ملاقات داشته است. همین اطلاعات کافی بود تا کارآگاهان بار دیگر علی را تحت
بازجویی قرار دهند.
علی که باز هم با داستانسرایی قصد داشت کارآگاهان را
فریب دهد وقتی در برابر شواهد و مدارک قرار گرفت، پرده از راز گم شدن مهدی
برداشت و گفت: مدتی قبل با مهدی وارد یک معامله شد. اما این تجارت برای من
سودی نداشت و با هم دچار اختلاف شدیم. روز به روز آتش انتقام در من
شعلهورتر میشد. تا اینکه تصمیم به کشتن او گرفتم. به همین خاطر با او
یک قرار به قصد شکار کردن گذاشتم.
به اطراف رشت رفتیم و در یک فرصت مناسب
او را با اسلحه شکاری به قتل رساندم. بعد از جنایت جسدش را در داخل خودرواش
پنهان کردم و به یکی از روستاهای سبزوار بردم و در چاه انداختم. سپس برای
اینکه ردی از خودرواش در آن اطراف به جا نماند به سمت روستای قیاسآباد
شهرستان چناران رفتم و در آنجا رهایش کردم.
زوایای پنهان
با اعتراف علی کارآگاهان به مکانی که او ادعا میکرد جسد را در چاه آنجا
انداخته است اعزام شدند. با کشف جسد علی پزشکی قانونی نیز علت مرگ را شلیک
با یک اسلحه شکاری اعلام کرد. متهم برای سیر مراحل قانونی تحویل مقامات
قضایی شد.