پیرو انتشار مطلبی از
عزتالله انتظامی در «شرق»؛ با مضمون روایت وی از اختلاف با بهروز
غریبپور، ایشان با ارسال متنی به مسایل مطرحشده توسط انتظامی پاسخ
دادهاند. این جوابیه را با هم میخوانیم.
1-در ابتدا لازم است از آقای انتظامی سوال کرد که علت مراجعه دایمی ایشان
به موزه چیست و چگونه است که ایشان با وجود عدم رضایت از آنچه که انجام شده
است و ظاهرا موجب آزردگی خاطرشان شده؛ رفت و آمد دارند و با چهرهای بشاش
عکس یادگاری میگیرند؟ در همین رابطه باز از ایشان میتوان سوال کرد: «
کسی که در یادداشت مهرداد حجتی اعلام کرده بود حتی برای مراسم افتتاح موزه
شرکت نخواهم کرد چگونه است که پس از آن یادداشت بهکرات در این محل حاضر
شدهاند.
2-پس از چاپ یادداشت مهرداد حجتی و داستان دراماتیک «پیرمرد گریست! ! !»
آقای انتظامی در محل موزه حاضر شدند و در حضور آقایان راحتی-مدیرعامل شرکت
توسعه فرهنگی شهرداری تهران-مدیر موزه-آقای دکتر جوزانی و مهدی خاتمی-مدیر
روابط عمومی شرکت توسعه ضمن عذرخواهی از من دلجویی کردند و پس از آن از
آقایان حاضر در جلسه خواهش کردند که دوربینهای موبایلشان را خاموش کنند و
به شرح ماجرای اسف انگیزی پرداختند که برای هر پدری -چه آقای بازیگر باشد و
چه یک پدر بیادعا و معمولی تلخ و ناگوار است و ما شنوندگان را گفتههای
آقای بازیگر به فکر فرو برد که چگونه یک فرزند –آن هم فرزند یک هنرمند با
پدر خود چنین رفتاری کرده است - و در آنجا بود که ما با بخشی از نگرانیهای
ایشان از جانب وارثین ایشان آشنا شدیم که اگر خدا خواست و ایشان اقدام
قضایی کردند من از طریق شاهدان آن اسرار هولانگیز ثابت خواهم کرد که جمله
مرتبط با «وارثین ایشان» از سوی من ساختگی نبوده است و حاضران در جلسه
برابر با سنت و عرف و وظیفه شرعی و حقوقی شهادت بدهند که چه گفتههای
هولناکی شنیدهاند و قانون قضاوت کند که مفتری کیست و منافع کسانی از طریق
همین مباحث که در زرورق «رفتار فرهنگی» پنهان شده است تا چه اندازه هولناک
است.
سربسته میگویم که آنچه ما شنیدیم به سریال پوآرو شبیه است و اگر
آقای بازیگر مایل باشند من آن را برای اطلاع خوانندگان شما منتشر خواهم کرد
بیتردید خوانندگان با هر مسلک و عقیدهای خواهند گفت که خدا عاقبت همه را
بخیر کند و قس علی الهذا.
3-خوشبختانه ایشان در این یادداشت تهدیدآمیز معترف شدهاند که خانهشان
را فروختهاند البته در سه مورد از گفتن حقیقت موضوع گریختهاند: الف)
قیمت فروش محل که قطع به یقین همان سهمیلیارد و 400میلیونتومان بوده است
که ایشان رقم درست را اعلام نکردهاند.
ب-فراموشی عمدی ایشان سبب شده است که اقرار نکنند که این معامله با حضور
مدیر اداره مستغلات شهرداری و دو کارشناس املاک صورت گرفته و تعیین قیمت با
درصدی اضافه بر قیمت جاری تعیین شده و بهخاطر اعتراض ایشان افزایش یافته
است. بیتردید آقای مجید جوزانی که در تمام این مدت حضور داشتهاند
میتوانند اطلاعاتی بیشتر از آنچه که من میدانم در اختیار ارباب جراید و
رسانهها قرار بدهند.
ج: ژست فرهنگی «هبهکردن خانه مسکونی ایشان» برملا و هرچند حالا مدعیاند
که میتوانستهاند رقم بالاتری بگیرند بیشتر ناشی از فشار خبرنگاران بوده
است که بالاخره اعتراف کنند که «خانه را فروختهاند» و انصافا با بالاترین
قیمت هم فروختهاند.
4-ایشان در مورد هزینههای بازسازی چنان وانمود کردهاند که من طرف
قرارداد بودهام در حالی که ماجرا به صورت کاملا متفاوتی رخ داده است که
بنده به اختصار ذکر میکنم:
الف: شهرداری تهران ملک را با رعایت صرفه و صلاح فروشنده تملک کرده است.
ب: شرکت توسعه فضای فرهنگی برای تبدیل این خانه به یک محل فرهنگی با شرکت
پویامهر به توافق رسیدهاند و بر خلاف گفتههای ایشان در تمام جلسات
تصمیمگیری حضور داشته و بنا به گفته آقای مهندس کاظمی معترض این بودهاند
که زندگی خصوصیشان به نمایش گذاشته بشود و به قول خودشان نشان دادن
دمپایی من چه لذتی برای مردم دارد یا رختخواب و تختخواب من چه جذابیتی
برای تماشاگران یک موزه میتواند داشته باشدو... . به هرتقدیر آقای بازیگر
در حضور غزاله سلطانی که نقش تعیینکنندهای در تبدیل خانه انتظامی
داشتند، ابراز کردند که من تصمیمات شما را درست و خلاقانه میدانم و با
هرکسی که پیشنهاد دیگری را مطرح کند، مخالفم و از عجایب روزگار این است که
خود ایشان امروز به «خود آن زمانشان» پاسخ بدهند که علت یا علل این تناقض
در کجاست؟
5-خوشبختانه اسنادی تصویری وجود دارد که بطلان ادعاهای آقای بازیگر را برملا میکند.
6- در مورد تبدیل این خانه 175متری که با در نظر گرفتن مساحت حیاط آن
-جمعا در حدود 500 متر -آلترناتیوهای گوناگونی وجود داشته که سرانجام ایده
تبدیل حیاط به یک تماشاخانه زیرزمینی، در دورانی توسط ایشان پذیرفته شده
بوده که من در این پروژه نقشی نداشتهام و اکنون عجیب است که ایشان ادعا
میکنند: من مایل بودم که موزهام شبیه به موزه دکتر شریعتی بشود. هر چند
در مورد کسی که شهرتش مدیون نوشتهها و طبعا میز و فضای کارش است با کسی که
زندگیاش بر صحنه و پرده سینما وابستگی تام و تمام دارد، دو فرآیند طراحی
متفاوتی را پیشروی طراح قرار میدهند و من ادعا میکنم که طراحی این موزه
راه جدیدی را برای طراحان موزههای هنرمندان و دانشمندان فراهم میسازد و
تا چندروز به افتتاح، آقای بازیگر این رویکرد را مورد تایید قرار دادهاند.
7- بدیهی است که من عمری را صرف این موزه کردهام اما هرگز متناسب با تلاش
و خلاقیتم وجهی دریافت نکرده و هنوز با من تسویهحساب نشده است، اما بسیار
خوشحال میشوم که آقای «پیر صحنه و سینما» از من شکایت بکند که شاید در
محکمه شرایطی به وجود آید که حق و حقوق حقه من پرداخت شود.