جادو از جمله مقولههایی است که در مردمشناسی بسیار مورد توجه دانشمندان بوده است و در جهت تبیین و تفسیر آن در جوامع مختلف انسانی مطالعات بسیاری صورت گرفته است. به نظر دانشمندان حوزههای مردمشناسی، قومشناسی و فولکلور، جادو آن نیرو و قدرتی است که با استفاده از روشهای رازآمیز و به کمک نیروهای ماوراءالطبیعه برای نفوذ یا تغییر وقایع هستی به کار برده میشود. در ایران، «از ما بهتران» هستند که میتوانند به بدن ما وارد شوند و باید آنها را از خود راند.
معصومه ابراهیمی - پژوهشگر مردمشناسی - در گفتو گو با ایسنا، در اینباره اظهار کرد: به طور کلی هر عملیات جادویی در بستری از مناسک و آیینهای رازآمیز و با بهرهگیری از نمادها و اوراد و دعا و رفتارهای خاص صورت میگیرد. جادو جزو پدیدههای فرهنگی بسیار کهن است که با دین و اسطوره، زبان، ادبیات و مهمتر از همه با درمانگری و پزشکی ارتباط تنگاتنگ دارد.
این پژوهشگر بیان کرد: در شیوهی پندار غیر اثباتی و فارغ از جریان علت و معلولی، که «لوسین لوی برول» آن را شیوهی پیش- منطقی مینامد، نظامی از قوانین فکری حکمفرماست که با نظام عقلانیت کنونی متفاوت است و به شدت پدیدههایی مانند جادو را در خود میپرورد.
او بیان کرد: برخی از قوانین فکری که موجد جادوست، عبارتاند از قانون «سرایت» و قانون «همانندی»، که نظام تفکر جادویی را معنا میبخشد. برخی از نشانههای جادوی سرایت و همانندی را امروزه در مراسم و مناسک جنزدایی و دورکردن نیروهای خبیث در مناطق مختلف ایران باز مییابیم «پرخوانی» و مراسم «زار» از این جملهاند.
این استادیار دانشگاه اضافه کرد: جادو-پزشکانی که این مراسم را اجرا میکنند پیشینهای کهن در فرهنگ ایران دارند و با نامهای متعددی مانند «پریخوان»، «بابازار» و «مامازار» و «جنگیر» یا «بهرهدار» شناخته میشوند. آنها جادو-پزشکانی هستند که میدانند کدام دسته از «از مابهتران» به کالبد آدمی درآمدهاند و برای بیرون راندن آنها عملیات پیچیدهی جادویی را اجرا میکنند.
ابراهیمی همچنین گفت: باور به وجود دیوها و شیاطین از باورهای کهن همهی جوامع بشری است که مردمشناسان خاستگاه آن را «آنیمیسم» و اسطورههای متحول شده میدانند و آن را ردپایی مهم در مطالعهی شیوهی مردمان پیشین در نظر میگیرند. من در «کتاب دیوشناسی ایرانی» تلاش کردهام با مطالعهی مردمشناختی فرهنگهای شهری و روستایی پدیدهی دیوپنداری، خویشکاریهای دیوها و ارتباط آنها را با آیینها، مناسک و اعمال جادویی را پیگیری کنم. در این کتاب بیشتر دیوها و هیولاهای وهمی و حوزهی عملکرد جادویی آنها معرفی شدهاست. این باورها در ایران تا چندی پیش بسیار فراگیر بود ولی از چند دههی قبل به این سو کمتر شده یا به اشکال نوین و در کسوت پدیدههای دیگر امتداد یافته است.
این پژوهشگر فولکلوریست بیان کرد: به هر حال، شکل سنتیتر باور به حلول یا پیکرگردانی دیوها و شیاطین در برخی مناسک محلی بارزتر است. از جمله آیین بادزدایی در جنوب ایران که عملیاتی جادویی برای بیرون راندن باد (به عنوان گونهای از دیو ها و جنهای شرور) از کالبد کسانی است که «مرکوب» یا «مسخر» نامیده شده و برای درمان آنها اعمال جادویی متنوعی اجرا میشود.
او اضافه کرد: دیوها و شیاطین از راههای مختلفی کالبد آدمی را تسخیر میکنند. اما نقطهی اشتراک همهی آنها این است که از ما بهتران معمولاً به صورت نامرئی و عمدتاً به صورت باد یا هوا در میآیند و در یک لحظه به داخل کالبد انسان حلول میکنند. از اینرو در بسیاری از نقاط ایران و سرزمینهای اطراف به تسخیر کالبد آدمی توسط از ما بهتران «باد زدگی» و تسخیرشدگان را «اهل هوا» میگویند.
ابراهیمی همچنین بیان کرد: اگرچه جادو-پزشکان با روشهای درمانی جادویی جنبادهای شرور کالبد آدمی را رام یا به اصطلاح «صاف» میکنند اما کسی که یکبار توسط جنها و شیاطین تسخیر شده باشد تا آخر عمر میانجی و واسطه (مدیوم) میان جنها و آدمیزادگان قرار میگیرد. از اینرو به افراد تسخیر شده «اهل هوا» میگویند. دیوها و شیاطین به محض ورود به کالبد آدمی ارتباط او را با جامعه مختل میکنند. افراد جنزده (پریزده) یا تسخیرشده رفتار هیستریک پیدا میکنند. حالت غش و صرع به آنها دست میدهد و رفتارهای نابههنجار انجام میدهند و گاهی حتی برخی از اعضای بدن فرد فلج میشود. البته ممکن است آرام و بیحرکت هم بماند و ساعتها به گوشهای خیره شود یا همچون دیوانگان فریاد بکشد و لباس از تن بدرد و به خود یا دیگران آسیب برساند. در جنوب ایران به فرد تسخیرشده «هوایی» میگویند.
او اظهار کرد: در میان اهالی جنوب ایران، بویژه ساکنان استانهایی مانند سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر، «بادزدگی» یا «هوایی شدن» پدیدهی شناختهشدهای است و برای درمان آن هم مراسم ویژهای با حضور درمانگران محلی که نقش جادو-پزشکان را ایفا میکنند، برگزار میشود. به مراسم درمان بادزدگی یا رام و مطیع کردن جنهای درون کالبد انسانها «زار» میگویند. زار نام یکی از شرورترین جنهایی است که به شکل باد یا هوا کالبد آدمی را تسخیر میکند.
این پژوهشگر بیان کرد: جادو-پزشکان همچون جادوگران ماهری هستند که به علت برخورداری از قدرتهای جادویی یا به سبب تمرین و ممارست بر تواناییهای غیر معمول، توانایی برقراری ارتباط با جهان از ما بهتران را کسب کردهاند. آنها میان جهان انسانی و جهان فراانسانی نقش واسطهای دارند.
او ادامه داد: از جمله شناختهشدهترین جادو-پزشکان به باباها یا ماماهای جنوب ایران میتوان اشاره کرد که در درمان بادزدگی، رام و بیرون راندن جنهای درون کالبد آدمی فعالیت میکنند. باباها و ماماهای جنوب معمولاً سیاهپوستان دورگهای هستند که براساس تخصصشان در بیرون راندن جنهای مختلف نامگذاری میشوند. مثلاً «بابانوبان» جادو-پزشکی است که در زمینهی جن «نوبان» تخصص دارد.
او ادامه داد: بابازار یا مامازار ها نیز درمانگران کسانی هستند که کالبدشان توسط «زار» تسخیر شده است. حرفهی «بابایی» و «مامایی» توارثی است و از پدر و مادر به فرزندان منتقل میشود. اصولاً جادو-پزشکان در هر سرزمینی از پایگاه اجتماعی والایی برخوردارند و مورد احترام و تقدس مردم قرار میگیرند.
این پژوهشگر مردمشناسی همچنین بیان کرد: شیوهی درمان همهی جادوپزشکان در چند اصل با هم مشترک است؛ مانند استفاده از موسیقی ممتد و یکنواخت (شامل طبلکوبی، ذِکرخوانی، آوازخوانی)، قربانی کردن حیوانات، برپایی سفرههای غذا که در آن خوراکیهای مخصوص قرار دارد، کتک زدن و یا سوزندان فرد جنزده، سوزندان بخورها و گیاهان خوشبو و رماننده مانند اسپند، یا دود کردن گیاهان بدبو یا مدفوع، خوراندن برخی داروها به بیماران جنزده که در آنها حالت توهم پدید میآورد، رقصهای یکنواخت، روغنمالی یا عطرآگین کردن بدن بیمار جنزده و افروختن آتش تا چند شبانهروز.
ابراهیمی اظهار کرد: اگر از ما بهتران کالبد انسانی را تسخیر کنند، رابطهای متقابل میان آنها و انسان پدید میآید. یعنی آنچه بر جسم و روان آدمی بگذرد بر از ما بهتران نیز تأثیر میگذارد. بر اساس همین قانون جادویی سرایت کاهنان و جادوپزشکان گاه با کتک زدن و سوزندان فرد جنزده به جن درون او صدمه میزنند تا جن کالبد را رها کند و از آن خارج شود.
این مدرس دانشگاه گفت: کاهنان و جادو-پزشکان برای برقراری رابطه با جنها معمولاً در «مراقبه» و «چلهنشینی» به سر میبرند. صرفاً با پشت سر گذاردن دورههای طولانیمدت تزکیة نفس و روشهای آرامش روح و روان است که جادوپزشک توانایی مافوق بشری پیدا میکند و به تسخیر از ما بهتران دست میزند. به غیر از جادو-پزشکان، حتی مردم معمولی نیز بر این باورند که اگر در چله بنشینند یا به مجالس طولانیمدت ذکر و دعاخوانی بروند، میتوانند ارواح و از ما بهتران را نزد خود احضار کنند و آنچه را میخواهند از آنها بگیرند.
او ادامه داد: در جنوب ایران باباها و ماماها با لباسهای یکسره سفید و چوب خیزرانی در دست شناخته میشوند. معمولاً به دستور بابا و ماما در تمام محله طبل کوبیده میشود و آن نشانهی این است که جنبادی کسی را تسخیر کرده است و برای درمان آن قرار است مراسم زار برپا شود. محلیها اصطلاحاً اجرای مراسم زار را «بازی» میگویند.
این پژوهشگر گفت: با شنیدن صدای طبل همه به سمت محل اجرای مراسم میشتابند. برخی افراد نیز لباس سفید به تن دارند. آنها «اهل هوا» هستند؛ یعنی کسانی که با درمان بابا و ماما بهبود یافتهاند. جن درون آنها یا از کالبدشان خارج شده یا رام و بیآزار شده است. اگرچه آنها بهبودی یافتهاند اما در همهی عمر ملزم به رعایت برخی قوانین و شرایط هستند. از جمله پوشیدن لباسهای یکسره سفید و پاکیزه، شستشو و عطرآگین کردن بدن، دست نزدن به مردار، دست نزدن به ناپاکیهایی مانند نجاست، نیاشامیدن مسکرات و از همه مهمتر شرکت کردن در مراسم و «بازیهایی» که برای افراد جنزده برگزار میشود.
ابراهیمی بیان کرد: اگر اهل هوا شایستها و ناشایستها را رعایت نکنند مجدداً گرفتار و مسخّر جنبادها میشوند. از اینرو به غیر از مردم عادی، اهل هوا نیز در اجرای مراسم زار شرکت میکنند. باباها و ماماها هم در چند مرحله به اجرای مراسم میپردازند. معمولاً در مرحلهی اول بیمار در حجاب و پرده نگهداشته میشود.
او افزود: بابازار و یا مامازار به بدن بیمار ضمادی تهیه شده از هفت گیاه بیخار و خاک هفت گذرگاه میمالد و با چوب خیزران به بدن بیمار ضربه میزند و آن را متبرک میکند. عصا و چوب خیزران در تمام مراحل اجرای مراسم در دست بابازار یا مامازار است. پس از آن انگشت شست پای بیمار با ریسمانی از موی بز بسته میشود تا قدرت جنباد کم شود. سپس با تشدید محرکهای حسی از طریق حالت خلسه و موسیقی و رقص، کف زدن و دود کردن کندر و اسفند و آوازخوانی، او را به مرحلهای از خلسه میرسانند که از خود بیخود میشود.
این پژوهشگر همچنین گفت: در این مرحله بابازار یا مامازار با جن درون فرد رابطه برقرار میکنند و از او میخواهد که از پیکر آن فرد بیرون بیاید. معمولاً جنبادها خواستههای ریز و درشتی دارند و تا خواستههای آنها انجام نشود «مرکب» خود را ترک نمیکنند. جنبادها معمولاً خوراکی میخواهند. از اینرو در طول مراسم درمان سفرهای گسترده میشود و خوراکیهایی چون خرما و خون حیوان قربانی که معمولاً بز است در آن قرار داده میشود و در سفرهی گلهای رنگارنگ، میوههای تازه، میوهی درخت کنار، شیرینی و تخممرغ میگذارند.
او افزود: ممکن است جنباد به بابا یا ماما بفهماند که قطعهای طلا یا جواهر یا حتی عصای خیزران میخواهد. به هرحال جادوپزشک، پس از برآوردن خواستههای جنباد، با اعمال خاصی او را تسخیر میکند. پس از اجرای مراسم بیمار هویت جدیدی کسب میکند و به حلقةی «اهل هوا» میپیوند و رعایت برخی شایستها و ناشایستها بر او واجب میشود. مراحل سهگانةی درمان بیمار نوعی «مراسم گذار» را یادآوری میکند که برخی مردمشناسان همچون «ونجنپ» به آن پرداختهاند.