روزنامه آرمان نوشت: سکوت مصطفی معین پس از 9 سال شکست؛ سکوت مردی این روزها شکسته است که در انتخابات ریاستجمهوری نهم گزینه طیف بزرگی از اصلاحطلبان بود و اقشار زیادی امید به پیروزی او داشتند اما شخصیت دانشگاهی و آرام معین اجازه نداد تا آنگونه که رقیب اصولگرایش به تبلیغ پرداخت در مسیر پیروزی خود گام بردارد. معین تا پیش از سال 84 در جمعهای سیاسی حضور فعالی داشت و بهعنوان یکی از تصمیمگیران اصلی اردوگاه اصلاحطلبی در عرصه حضور داشت اما پس از آن انتخابات ترجیح داد دورهای را دور از فعالیتهای سیاسی علنی باشد. او حضور علنی نداشت اما نمیتوان این حضور نداشتن را به نبودن تفسیر کرد چون همفکرانش در جلسات اصلاحطلبان حضور داشتند. پس از آن انتخابات یعنی در سال 86 خبری از فعالیتهای معین منتشر شد که شاید اولین و آخرین خبر پس از انتخابات سال 84 بود؛ «تشکیل جبهه دموكراسيخواهي و حقوق بشر» اما ظاهرا مخالفتها با آن مانعی بر سر راه تشکیلش شد. به هرحال معین تصمیم گرفته بعد از 9 سال نگفتههای خود از انتخاباتی که فراز و فرودهایش در اذهان بسیاری از سیاسیون باقی است را مطرح کند.
حضورم بدون چشمداشت بود
وی گفت: «27خرداد سالگرد برگزاری مرحله اول انتخابات
نهمین دوره ریاستجمهوری درسال1384 بود. نمیخواهم در این مجال به چگونگی
برگزاری انتخابات و کم و کیف نتایج آن بپردازم که در این زمینه قبلاً بحث و
نظراتی ارائه شده است. میخواستم درباره انگیزه ورودم یادآوری کنم که
حضورم در آن انتخابات بدون هیچ پیششرط، چشمداشت، منّتگذاری، تعهد به حزب و
گروه یا اجازه مقام و مرجعی بود. فقط آمده بودم که دین خود را نسبت به
جامعه، کشور و خدایم ادا کنم. گفته بودم که به هر بهایی ولی نه به هر
شیوهای تلاش خواهم کرد نگاهی اخلاقی، علمی و انسانی به سیاست داشته باشم،
در برابر مردم صادق و صریح و صمیمی، در مقابل مخالفان صبور و در دفاع از
آزادی، کرامت و حقوق اساسی مردم با صلابت خواهم بود. دراینجا فقط به
شعارهای انتخاباتیام که نشاندهنده انگیزه، هدف، دیدگاهها و محورهای
برنامههایم بودند اشاره میکنم که تا حدودی به سیر تحول و مقایسه آنها در
انتخاباتهای بعدی توجه شود. این شعارها درواکنش به رقیبان طرح نشده بود و
در پاسخ به ضرورتهای جامعه بود. اول؛ پرهیز از شعارهای مردمفریب مانند:
«بر سر سفره آوردن نفت، دادن یارانه نقدی و...» و این قبیل وعدهها که آنها
را نوعی مردمفریبی و درتضاد با منافع ملی میدانستم. دوم؛ تاکید
برشعارهای اساسی اصلاحطلبی پیشرو ازجمله: توسعه علمی ایران، ایران برای
همه ایرانیان، دموکراسی و حقوق بشر، دموکراسی برای ایران و صلح برای جهان،
اصلاحات گامی به پیش، دوباره میسازمت وطن، عدالت همهجانبه جنسیتی- نسلی-
قومیتی و مذهبی، دفاع از حقوق اقوام و مذاهب و دولت بیسانسور و جملههای
کلیدی چون «من کسی را به زور به بهشت نخواهم برد!»، «معاونت حقوق بشر تعیین
میکنم»، «تبعیض مثبت به نفع زنان...»، «انرژی هستهای در چارچوب منافع و
امنیت ملی و ..».
داوری درباره میزان واقعبینی و آیندهنگری بهکارگرفته شده در این شعارهای اصلی و راهبردها و برنامههای پیوست آن وقتی مشخصتر میشود که مشکلات اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی تحمیل شده به جامعه و کشور ازجمله سیل مهاجرت نخبگان به خارج طی فعالیت دولتهای نهم و دهم مورد ارزیابی دقیق و کمی صاحبنظران قرار گیرد. دیپلماسی نهچندان موفق و غیرعلمی در آن دولت که منجر به صدور قطعنامه علیه کشور و بهدنبال آن تحریم در سطح جهان و منطقه شد، زمینهساز بسیاری از آسیبهای اجتماعی در داخل شد؛ از سوی دیگر تنشها و شعلهورکردن جنگ توسط قدرتهای غربی و عوامل محلی آنها سبب شد شرایطی ایجاد شود که فجایع آن اکنون در عراق به اوج خود رسیده است. این فقط اشارهای بود به آنچه در پی انتخابات ریاستجمهوری در سالهای 84 و 88 و تشکیل دولت مهرورزی و... بر کشور رفت، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! در پایان اگر به یاد داشته باشید این شعر زیبا و برانگیزنده هوشنگ ابتهاج نیز زینتبخش سخنان و پوسترهای انتخاباتی 84 بود .