دکترای فیزیک هستهای دارد اما تاکنون در تمام عرصههای اقتصادی و بالاخص
سیاسی دستی بر آتش داشته است. بیش از ششدهه از عمر وی میگذرد و در
کارنامه خود حضور چندباره در مجلس و مدیریت وزارتخانه نیروی جمهوری اسلامی
ایران را به ثبت رسانده است. در دولت میرحسین موسوی مدیریت نیروی کشور را
برعهده گرفت اما در این سمت چندان دوام نیاورد و درنهایت وی با ارایه
استعفای خود از دولت جدا شد. اگرچه برخی از کارشناسان به نحوه مدیریت حسن
غفوریفرد در وزارت نیرو نقدهایی را وارد میدانند اما نحوه نگاه وی به این
صنعت چیز دیگری میگوید.
در یک روز بهاری میهمان دفتر وی بودیم تا با او از وضعیت آنروزهای وزارت
نیرو و بحرانهای آبی بگوییم که اینروزها گریبان چیتچیان، وزیر نیروی
دولت یازدهم را گرفته تا جاییکه یکی از اساسیترین دغدغههای هر وزیری که
بر مسند مدیریت وزارت نیرو مینشیند پاسخگویی به نگاههای استانی و
تقاضاهای حوزهای نمایندگان مجلس است و گویی فراموش شده خشکسالی ملی است و
برای آن باید نگاهی ملی داشت. غفوریفرد آنطور که میگوید در حال حاضر با
وزارت نیرو همکاری ندارد اما به نوعی به این سوال پاسخ میدهد که گویی از
هر نوع همکاری با این وزارتخانه استقبال میکند. مشروح گفتوگو با سومین
وزیر نیروی کشور که در ادامه میخوانید حول محور خشکسالی و راه نجات از آن
است که در نهایت به عملیاتینبودن شیرینسازی آب دریای خزر و خلیجفارس ختم
میشود.
آقای دکتر؛ اینکه آقای روحانی بیان کردهاند که اکنون و به جهت
خشکسالی باید آب دریای خزر و خلیجفارس را فرآورش کرده و به مردم بدهیم
قابل انجام است؟
این طرح را پیش از انقلاب، فردی به نام همایون فرزاد (یا فرزاد هومن) مطرح
کرده بود. این طرح صددرصد غیرعملی است. در زمان آقای هاشمی هم پیمانکارانی
از ژاپن آمدند برای اینکه این طرح را بررسی کنند. مدتها روی این طرح
مطالعه کردند و بنده هم در جریان آن بودم. جزوات و کتابهای زیادی در این
خصوص نوشته شده و هزینههای فراوانی هم پرداختهایم ولی بنده به شما
میگویم این طرح صددرصد غیرعملی است.
چرا؟
اول اینکه اگر آب از خزر بیاید باید آب را از ارتفاعات البرز بالا ببرند و
بعد هم پایین بیاورند یعنی مصرف برق برای بالابردن آب بعد هم فشارشکن برای
کاستن فشار آب.
از همه اینها گذشته، آب دریای خزر و خلیجفارس شور است. آب شور به
چه دردی میخورد؟ سوال دیگری که مطرح است این است که آیا آب مناطق اطراف
خلیجفارس را توانستهایم تامین کنیم؟ وضعیت آب خارک، ابوموسی، قشم و جزیره
هرمز چگونه است؟ حال ما میخواهیم آب خلیجفارس را بیاوریم و سمنان را
درست کنیم.
شوری آب خلیجفارس بسیار بالاتر از آبهای معمولی است. از طرف دیگر در حال
حاضر به لحاظ اقتصادی اصلا امکان ندارد که بتوانیم آب شور را شیرین و صرف
امور کشاورزی کنیم. این کار برای کشاورزی بههیچوجه جوابگو نخواهد بود.
ممکن است در جاهایی برای تامین آب شرب مجبور به این کار باشیم؛ چرا که آب
شرب به هر قیمتی باید تامین شود. الان آب شربی که در جزیره کیش مصرف میشود
شاید قیمتش 10برابر قیمت نفت باشد. بنابراین این طرح غیرعملی است و هزینه
آن هم برای ما بسیار بالاست.
به نظر شما اصلا بودجهای برای اجرای چنین کاری وجود دارد؟
قطعا خیر؛ چرا که در حال حاضر ما طرحهای بسیار کوچکتر از این داریم که
در انجام آن ماندهایم. الان دولت 400هزارمیلیاردتومان طرح نیمهتمام دارد.
حداکثر بودجه عمرانی ما 20هزارمیلیاردتومان درسال است. اگر بخواهیم
طرحهای نیمهتمام را تمام کنیم با توجه به وضعیت فعلی و با این بودجه
حداقل 20سال زمان نیاز است. این طرح در شرایط کنونی و با بودجه فعلی
صددرصد غیرممکن است.
برای حل بحران آبی تهران فکر میکنید غیر از شیرینسازی آب چه کاری میشود کرد؟
بنده همان زمان هم به آیتالله هاشمیرفسنجانی عرض کردم. ما کارهای بسیار
سادهتر از این طرح را میتوانیم انجام دهیم. ما در سال به اندازه پنج
برابر دریاچه سد کرج، آب از کرج و لار به تهران میآوریم و این آبها به
زیر زمین تهران میرود و اگر بتوانیم همین میزان آب را استحصال کنیم حداقل
اطراف تهران مثل جاده تهران و قم، فشافویه، کرج، شهریار و مانند اینها را
میتوانیم آبرسانی کنیم و کشاورزی آنها را احیا کنیم.
در آنزمان من این مساله را با آیتالله هاشمیرفسنجانی مطرح کردم و ایشان
هم اهمیت این طرح را قبول کردند و حتی ایشان پذیرفتند که این طرح از طرح
مترو هم مهمتر است.
الان اگر به پایین تهران بروید، مشاهده میکنید که دیوارهای خانه مردم تا
کجا آغشته به آب است. این مساله نشاندهنده بالابودن سطح آب در جنوب تهران
است. اگر ما این آبها را استحصال و کمی تصفیه کنیم به راحتی قابل استفاده
خواهد بود.
فکر میکنید به غیر از پیشنهاد جنابعالی برای حل بحران آبی تهران
برای دیگر استانهای کشور که در معرض خشکسالی و کمبود آب قرار گرفتهاند
باید چه کرد؟
به نظر بنده باید الگوی کشت را تغییر داد. ضمن آنکه سیستم آبیاری ما هم
نیاز به همین تغییر دارد. باید به سمتی حرکت کنیم که از آبیاری قطرهای و
بارانی در کشور بهره برده شود.
به نظر شما، راهی برای حل بحران خشکسالی ایران وجود دارد؟
تاکنون طرحهای مختلفی از سوی کارشناسان مورد بررسی قرار گرفته است اما
بهنظر میرسد برای حل بحران خشکسالی کارهای زیادی میتوان انجام داد.
بهعنوان مثال امکان انتقال آب برخی از کشورهای همجوار مثل تاجیکستان به
کشور وجود دارد و میتوان بهطور جدی به این مساله فکر کرد.
آقای دکتر؛ در زمانی که جنابعالی وزیر نیرو بودید هم، مساله خشکسالی شروع شده بود یا نشانههایی از آن دیده میشد؟
اولا ایران در کل در منطقه خشک قرار دارد. در بهترین حالت، بارندگی ایران
یکچهارم متوسط بارندگی جهان است. سال 1327 یکی از پربارانترین سالها
بود ولی در همان زمان هم میزان بارش کشور از یکسوم متوسط جهانی کمتر بود.
بنابراین ایران اصولا جزو مناطق خشک است. باید این موضوع را بپذیریم و برای
آن برنامهریزی کنیم. با دعا و التماس و خواهش تنها هم این موضوع مدیریت
نمیشود. بنابراین نکته اول این است که بارندگی ایران در بهترین حالت، کمتر
از یکچهارم متوسط جهان است. نکته دوم اینکه متاسفانه خشکسالی، دورههای
مختلف دارد؛ مثلا در حال حاضر ما در دوره 11ساله خشکسالی قرار داریم و
بعدا هم بحث این است که شاید یک دوره خشکسالی 30ساله داشته باشیم. این
دوره خشکسالی هم به هیچ فردی بستگی ندارد بلکه یک دوره زمانی است و حرکت
زمین و خورشید و سایر عوامل، شرایطی را ایجاد میکند که این دورههای
خشکسالی به وجود بیاید. در زمان بنده دوره خشکسالی یک دوره هفتساله بود
ولی از آن به بعد متاسفانه شرایط بدتر شده است؛ اول اینکه زمین گرمتر شده
است. درجه حرارت بالاتر یعنی تبخیر سریعتر که نتیجه آن هم باقیماندن آب
کمتر است. نکته دوم اینکه بارش برف کمتر شده است؛ برف باقی میماند، در
زمستان میآید و در تابستان مورد استفاده قرار میگیرد ولی باران در زمستان
میآید و در تابستان وجود ندارد. درسالهای دور یعنی زمان کودکی بنده
وقتی برف میآمد نمیتوانستیم طرف دیگر کوچه را ببینیم و چندین روز به جهت
بارش برف مملکت تعطیل میشد ولی اکنون برفی وجود ندارد. نکته سوم اینکه اگر
بارش باران چند ساعت پشت سر هم باشد، باقی میماند اما اگر 10دقیقه بارش
وجود داشته باشد اثری نخواهد داشت و بهسرعت تبخیر میشود. اینها مجموعه
مواردی است که شرایط آب کشور را بحرانی میکند. به علاوه گاهی تصمیمات
عجولانه هم اتخاذ میشود و شرایط را پیچیدهتر میکند.
منظورتان از این تصمیمهای عجولانه چیست؟
همانطور که میدانید آب و برق (بهویژه آب) نباید استانی باشد بلکه این
امور منطقهای است؛ چرا که مثلا بیشتر آب خوزستان از لرستان تامین میشود.
یا مقداری از آب اصفهان از کوهرنگ و مناطق اطراف آن تامین میشد. آقای
رییسجمهور سابق به استان چهارمحالوبختیاری سفر کردند و دستور دادند آب
این استان را از اصفهان جدا کنند و این کار هم انجام شد. نتیجه این کار چه
شد؟ زایندهرود خشک شد و فاجعهای برای اصفهان به وجود آمد. تصمیمهای
غیرفنی، لحظهای و باعجله که تحتتاثیر چند شعار اتخاذ میشود عواقب
جبرانناپذیری خواهد داشت.
بنابراین شما معتقدید عدم مدیریت مناسب دلیلی بر خشکسالی زایندهرود است؟
اگرچه نمیتوان نقش خشکسالی را در خشکشدن دریاچه زایندهرود نادیده گرفت
اما باید گفت اتخاذ تصمیمات عجولانه نیز به وضعیت زایندهرود طی سالهای
گذشته لطمه وارد کرده است در حالیکه میتوانستیم با اتخاذ تصمیمهای مناسب
در زمان مناسب این دریاچه را زنده نگه داریم.
به دریاچه ارومیه هم همین تصمیمهای لحظهای ضربه وارد کرد؟
دقیقا؛ کشاورزیهایی که اطراف دریاچه ارومیه صورت گرفت منجر به خشکشدن
این دریاچه شد تا جاییکه اکنون تنها ششدرصد آب دریاچه ارومیه باقی مانده
است که واقعا جبرانناپذیر است. شرایط آبوهوایی کشور ما بهگونهای نیست
که بتوان با تصمیمات لحظهای آن را مدیریت کرد. پیش میآمد که من به استانی
سفر کنم و مسوولان استان میگفتند که شما که تا اینجا آمدهاید یک قولی به
مردم بدهید و پاسخ بنده این بود که مملکت برنامه دارد و طبق برنامه باید
جلو رفت. اغلب میگفتند که این برای وجهه شما خوب نیست اما من بیتوجه به
این مسایل بودم. پس تصمیمات لحظهای و احساسی نباید جایی در بین مسوولان
کشور داشته باشد و مسوولان باید به منافع کلان کشور بیندیشند و بر اساس آن
تصمیمگیری کنند. الان زمان این نیست که با تصمیمات اشتباه مثلا دریاچه
ارومیه را بخشکانیم و زایندهرود را از بین ببریم. همچنین دریاچه بهارلو در
فارس یا دریاچه بختگان هم به همین ترتیب خشک شدهاند.
درخصوص دریاچه ارومیه فکر میکنید امیدی به بهبود وضعیت و بازگشت آب به این دریاچه وجود دارد؟
همانطور که میدانید دریاچه ارومیه متاسفانه مرده است و این یک فاجعه
زیستمحیطی است. اما اینطور نیست که فکر کنیم دیگر راهی برای زندهکردن آن
وجود ندارد اما این امکان با هزینه فراوان ممکن خواهد بود.
آقای دکتر اشارهای به نگاههای استانی به آب داشتید. با توجه به
اینکه جنابعالی سابقه طولانی حضور در مجلس را داشتهاید بهنظر شما در حال
حاضر در مجلس این نگاه منطقهای به آب و برق پررنگتر از گذشته نشده است؟
بله؛ بههرحال کمکم نمایندگان متوجه میشوند که باید به کارشناسان
اعتماد کرد و باید بدانیم که کارشناسان ما هم پرورشیافته همین نظام و
انقلاب هستند و به آن اعتقاد دارند. همچنین دانش اکنون ما بسیار پیشرفته و
پربارتر از زمان قبل از انقلاب است؛ بنابراین باید به نظرات آنها اعتماد
کرد.
تنها با اعتماد به نظریات کارشناسی و اجتناب از تصمیمات لحظهای میتوان مسایل مربوط به آب و برق را مدیریت کرد.
بهعنوان نمونه باید سیستم آبیاری را حتما تغییر دهیم و اکنون نمیشود آب
رودخانه را برای آبیاری در زمینها رها کرد بلکه باید به سیستمهای نوین
آبیاری مانند آبیاری قطرهای، بارانی و مانند آن روی بیاوریم و بهعلاوه
الگوی کشت ما حتما باید اصلاح شود.