حسین علوی، دانشجوی مقطع دکترای فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی، که چندی است با رییس این دانشگاه و گروه فلسفه آن وارد جدال بر سر نمره شده و تاکنون دو گزارش از اقدامات و اتفاقات پیرامون او در فرارو انتشار یافته، بار دیگر تکذیبیه ای به سبک خود برای فرارو ارسال کرده است.
ادعای آقای حسین علوی آزاد این است که رئیس دانشگاه «علامه طباطبایی» در واکنش به اعتراض او مبنی بر کسر نمره از دو واحد درسیاش٬ او را مورد ضرب و جرح قرار داده است.
این در حالی است که دانشگاه علامه و رییس آن این موضوع را تکذیب کرده اند.
دانشگاه علامه طباطبایی در جوابیه خود تاکید کرده است که آقای حسین علوی آزاد "دانشجوی دکترای بدون آزمون دانشگاه علامه طباطبایی، از جمله کسانی است که با معدل کارشناسی زیر 14 و معدل کارشناسی ارشد زیر 16 به صورت غیرقانونی سهمیه بورسیه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در دولت پیشین را دریافت نموده اند و اکنون سه ترم مشروطی در کارنامه دارد."
حسین علوی در دوران مدیریت صدرالدین شریعتی بر دانشگاه علامه طباطبایی در مقطع دکترا پذیرش شده است. دانشگاه علامه در دوران مدیریت شریعتی بیشترین بورسیه غیرقانونی را داشته است.
از طرف دیگر دانشگاه علامه سندی را برای فرارو ارسال کرده که در آن تمام استادان گروه فلسفه (16استاد) تائید کرده اند که نمرات درسی این دانشجو کاملا درست وارد شده است و اعتراض او به هیچ عنوان وارد نیست.
اتفاقات حول این مسئله را از لینک های زیر پیگیری کنید:
شانتاژ خبری علیه رئیس دانشگاه علامه تکذیبیه دانشجوی جنجالطلب دانشگاه علامه پاسخ دانشگاهعلامه به دانشجوی جنجالطلب (+سند) حال، حسین علوی برای دومین بار تکذیبیه ای برای فرارو ارسال کرده است. فرارو تکذیبیه دوم آقای علوی را منتشر می کند اما پیش از آن، ذکر چند نکته، ضروری است:
1- سخنی با جامعه دانشگاهی: تکذیبیه آقای علوی به عنوان دانشجوی دکترای فلسفه، با توجه به لحن، ادعاها و واژه هایی که در آن استفاده شده است، دور از شان و ادب است و توهین به جامعه دانشگاهی قلمداد می شود. فرارو به خاطر انتشار این تکذیبیه، با این محتوای اهانت آمیز، از جامعه دانشگاهی عذرخواهی می کند. همچنین فرارو از 16 استاد عضو هیات علمی گروه فلسفه علامه که با انتشار نامه ای ادعاهای این دانشجو را رد کرده اند و افرادی که در تکذیبیه دوم وی به آن ها توهین شده است و به هر علت امکان دفاع از خود را ندارند، عذرخواهی می کند.
2- سخنی با مخاطبان: فرارو می توانست مطابق قانون، تکذیبیه دوم آقای علوی را منتشر نکند چرا که مملو از توهین به افراد و جامعه دانشگاهی است و در مواردی، نامربوط به موضوع است. اما برای روشن شدن ماهیت ماجرا و برای این که مخاطبان گرامی، خودشان درباره این موضوع قضاوت کنند، این تکذیبیه را نیز عینا بدون هیچ دخل و تصرفی منتشر می کند. با این حال به خاطر توهین آمیز بودن بخش هایی از آن از مخاطبان خود عذرخواهی می کند.
3- سخنی با آقای علوی: شما ادعا کرده اید که حزب اللهی هستید، قطعا می دانید حزب اللهی بودن یک منش و یک نوع سبک زندگی است. یکی از لوازم و اصول حزب اللهی بودن، صداقت، رعایت اخلاق و ادب در رفتار و گفتار است. موضوعی که در بخش هایی از دو تکذیبیه شما به هیچ عنوان دیده نمی شود.
شما که از"حق الناس" میگویید کاش کمی به ادعاهایتان فکر کنید. با مظلوم نمایی و حواله دادن مسایل به حضرت سید الشهدا(ع) و آخرت و دین و... نمی توانید حقانیت خود را ثابت کنید. در پیشگاه افکار عمومی و دادگاه باید با مدرک و سند غیر مخدوش و محکم از خود دفاع کنید تا مقبول افتد.
در ایمیلی که برای فرارو ارسال کرده اید گفته اید که "چیزی را در جنگ کم نخواهید گذاشت"! تاکید می کنیم که فرارو با شما و هیچ کس دیگری سر جنگ ندارد. فرارو تا کنون فقط به منظور روشن شدن واقعیت ماجرا و مشخص نمودن طرف صاحب حق و طبعا فاش ساختن طرفی که اهل خدعه و نیرنگ و دروغ پردازی است، نسبت به انتشار اظهارات و اسناد دانشگاه علامه و شما اقدام کرده است. بنا بر این اگر تصور می کنید که با توهین، تهدید و ایراد نسبت های ناروا و زشت به فرارو، می توانید این رسانه را از پیگیری هدف مقدس و انسانیاش، منصرف کنید، سخت در اشتباهید. ما به لطف و فضل الهی، بی طرفانه، تا انتهای ماجرا پیش خواهیم رفت و افکار عمومی را داور نهایی این معرکه خواهیم ساخت. مبادا تصور کنید که فرارو، زمانی حزب اللهی و حق مدار و ارزشی و به درد بخور است که فقط اظهارات شما را منتشر سازد اما اگر نسبت به انتشار نظرات طرف مقابل شما هم اقدام نمود، دروغ گو و فتنه گر و پلید خواهد بود!
متن تکذیبیه آقای حسین علوی: مدیر مسئول محترم پايگاه خبري فرارو
باسلام
نظر به انتشار خبری کذب در سايت تحت مسئولیت شما به نقل از رئیس دانشگاه علامه طباطبایی(ره) تقاضا میشود مطابق با ماده 23 قانون مطبوعات اقدام به درج جوابیهی اینجانب در همان جایی که این خبر را قبلا منتشر نمودهاید، فرمایید. لازم به یادآوری است؛ جوابیه اینجانب به انضمام 5 سند تصویری ارسال شده است. ضمناً برای بنده حق پیگیری قضایی بابت نشر اکاذیب و افترائات عديده توسط جنابعالی محفوظ میباشد.
سید حسین علوی
متن جوابيه: ظاهرا مسئولين دانشگاه علامه و رسانههاي وابسته به آنها علاقه وافري دارند به اينكه پروندهي شكايت بنده در شعبه 3 بازپرسي دادسراي كاركنان دولت، عليه آنها سنگين و سنگينتر گردد! لذا ضمن قدرداني از رئيس ناشي دانشگاه كه هر بار خبري عليه وي منتشر ميشود با دستپاچگي چند دروغ ديگر را به پرونده قطور خود اضافه ميكند نكاتي را درباب اين ادعاها اشاره ميكنم.
سايت فرارو در خبري به نقل از روابط عمومي دانشگاه علامه طباطبايي مورخ 13 خرداد مدعي شده است: «سيدحسين علوي یک استاد حوزه و دانشگاه نيست.»!!!
روز دادگاه بايد ثابت كنيد كه من هيچگاه در قم استاد دانشگاه و حوزه نبودهام! روز دادگاه، هم حسين سليمي و هم سايتهاي دروغگويي چون فرارو بايد ثابت كنند كه بنده در «جامعه المصطفي(ص) العالميه» هيچگاه تدريس نكردهام! و اگر چنين ادعاهاي بيشرمانهاي را نتوانيد اثبات نماييد هويت واقعيتان آنوقت مشخص خواهد گشت. پس؛ انتظروا! انّا معكم من المنتظرين!
از قول سلیمی نوشتهايد: بنده به صورت غيرقانوني بورسيه وزارت علوم شدهام! اگر اين ادعا درست است پس چرا من را اخراج نميكنند؟! مگر حضور بنده در دانشگاه علامه برخلاف قانون نبوده؟ بسيار خوب؛ شماها قانوني عمل كنيد و علوي را از دانشگاه اخراج نماييد! چرا فرياد ميكشيد؟! به قانون عمل كنيد! البته اينجانب؛ حال سليمي و شما را خوب ميفهمم! او گرفتار شش شكايت سنگين است! كسي كه مقام رياست دانشگاه را با كوفتن مشت به صورت يك استاد حوزه و دانشگاه به لجن كشيده، خوب اگر اين اكاذيب را نگويد؛ چگونه به جلو فرار كند؟! به هرحال انتساب اين اكاذيب؛ افتراي مسلّم و نشراكاذيب صريح است و اگر سليمي بابت اين دروغها رسما از بنده عذرخواهي نكند روز دادگاه اگر به پايم هم بيافتد به تخفيف مجازاتش رضايت نخواهم داد!
نوشته ايد: علوي اکنون سه ترم مشروطی در کارنامه دارد! پرونده آموزشی نامبرده با سه ترم مشروطی صرفا انعکاس دهنده میزان توانایی علمی وی است.
آيا سايت دروغ پرداز
فرارو ميداند هماكنون معدل بنده با وجود دستكاري سليمي در نمراتم چند است؟! معدل فعلي بنده پس از گذراندن تمامي واحدهاي درسي 16 است كه اگر هفت نمرهاي كه مخفيانه از آن سرقت شده بدان بازگردد، جزء سه دانشجوي ممتاز گروه فلسفه در گرايش تطبيقي خواهم شد! حالا همه اينها به كنار! سايت دروغگوي فرارو بايد براي خوانندگانش و البته در دادگاه ثابت كند كه بنده چگونه سه ترم مشروط شدهام در حالي كه كلا 4 ترم واحد داشتهام و در هيچ ترمي معدلم زير 15.5 نبوده! و حالآنكه مشروطي به معدل زير 14 اطلاق ميشود! اگر نتوانيد چنين بيحرمتيها و توهينهايي را اثبات كنيد، روز دادگاه كلاهتان حسابي پس معركه خواهد بود!
نوشتهايد: سيدحسين علوي در روز دوشنبه 22 اردیبهشت ماه پس از حضور به جبر به دفتر ریاست دانشگاه و اقدام به فحاشی و هتاکی، بدون هیچگونه برخورد فیزیکی و بدون هیچگونه آسیب جسمی از دانشگاه خارج شده است. تصاویر ضبط شده توسط دوربین های مداربسته ساختمان ستاد مرکزی دانشگاه لحظه به لحظه حضور وی راثبت نموده اند و به وضوح نشان می دهند که نامبرده بدون هیچگونه آسیب جسمی دانشگاه را ترک کرده است. لازم به ذکر بخشی از تصاویر در نشست مطبوعاتی ریاست دانشگاه برای نمایندگان اصحاب رسانه نمایش داده شد که متعاقبا در اختیار همگان قرار خواهد گرفت.
1) تمام اين ادعاها دروغ است! سه شاهد در دادسرا و كلانتري برخلاف صريح اين ادعاها شهادت دادهاند!
2) در عجبم كه چرا آقاي سليمي اينقدر در مورد فيلم مورد ادعايشان داد و بيداد ميكنند! خوب به جاي اينكه سههفتهي تمام، فریاد بزنيد، فيلمتان را بدهيد ببينيم چه در چنته داريد كه اينقدر لافش را ميزنيد؟!! چرا رجز ميخوانيد؟! اصلا گيرم كه رجزي هم در كرديد! جلوي قاضي چه خواهيد داشت؟! آيا جلوي قاضي هم ميتوانيد مدعي شويد كه ما فيلمي داريم ولي آن فيلم را به شما نميدهيم؟! آيا فكر ميكنيد اين داستان «ته» ندارد؟!
نوشتهايد: در زمان حضور سيدحسين علوي در دفتر رئیس دانشگاه به جز وی، دو تن از اعضای هیئت علمی دانشگاه و کارکنان حوزه ریاست فرد دیگری در محل حضور نداشته است که از تماشای ضرب و جرح تکان دهنده و اقدام غیرانسانی قلبش جریحه دار شود. تصاویر دوربین های ریاست دانشگاه برای ارائه به دادگاه قرار گرفته است و نشان می دهد که ادعای دارا بودن سه شاهد در محل کذب محض بوده و شاهدین دروغین نیز این حیث موضوع پیگرد قانونی قرار خواهند گرفت.
باشد! اشكالي ندارد! فيلمي كه منتشر نميشود! فيلمهاي دوربين داخل اتاق حسين سليمي هم كه يكجا امحا شدهاند! و ظاهرا فقط فيلم ورود و خروج بنده به اتاق موجود است! شاهدين هم كه دروغ ميگويند! علوي هم كه دروغ ميگويد! گواهي پزشكي قانوني هم كه «حتما» دروغ ميگويد! عكسهاي صورت خونين بنده نيز حتما دروغ است! فقط حسين سليمي راست ميگويد!!! ماشاءالله به اينهمه اعتمادبه نفس! آقاي سليمي! پيشنهاد ميكنم اندكي در آب خنك جلوس بفرمائيد! بعد برويد باز هم دروغ بگوييد ببينيم كجا را ميگيريد! فقط ايكاش فيلم لحظه خروج بنده از اتاقتان را امحاء نكرده باشيد! چون همان فيلم به همه ثابت خواهد كرد كه چه وحشيگرياي در آن اتاق در جريان بوده است! و اتفاقا گمان جدي بنده اين است كه به همين دليل است كه حتي حاضر نيستيد فيلمي كه توسط دوربين بيرون اتاق از لحظه خروج بنده گرفته شده را پخش كنيد!
نوشتهايد: سيدحسين علوي پس از خروج از دفتر ریاست دانشگاه در اختیار حراست دانشگاه قرار گرفته و بلافاصله به مامورین نیروی انتظامی تحویل داده شد که با خودروی نیروی انتظامی به همراه نماینده حقوقی دانشگاه به کلانتری منطقه انتقال یافت تا در خصوص شکایت دانشگاه به اتهام فحاشی و توهین به مامور دولت حین انجام وظیفه پاسخگو باشد. تصاویر منتشر شده در گزارش مذکور، ایشان را به ظاهر پس از حادثه سوار بر خودروی شخصی نشان می دهد، این در حالی است که ایشان به عنوان متهم با خودروی نیروی انتظامی بلافاصله به کلانتری منتقل شده است.
تمام اين ادعاها دروغ است! بنده ضمن شكايت از حسين سليمي با خودروي شخصي خودم كه يك پژوي 206 ميباشد به كلانتري 141 شهرك گلستان مراجعه كردهام! شهادت افسر مربوطه و فرمانده كلانتري مذكور دال بر دروغ بودن اين ادعا هماكنون در پرونده ثبت شده است! البته از شما بعيد نيست كه بگوييد نيروي انتظامي هم دروغ ميگويد! چون در اين عالم فقط يك نفر راست ميگويد، آنهم رئيس بوكسور دانشگاه علامه است! راستي آقاي سليمي! شما از سينهچاكان دروغگوي بزرگ نبوديد؟! منظورم موسوي كذاب است! شما چه وقت از اين جاسوس كثيف، دروغگوي بزرگ و مستخدم سيا و موساد اعلام برائت كردهايد كه اكنون زبانتان اينقدر دراز شده است؟! خوب است بدانيد كه در همين هفته ملت شريف ايران را از هويت واقعي شما مطلع خواهم ساخت! منتظر باشيد تا ملت ايران، جاعل اسناد اداري دانشگاه را بهتر بشناسند!
نوشتهايد: رسیدگی به پرونده آموزشی سيدحسين علوي در فرایندهای قانونی معاونت آموزشی دانشگاه و بنا به درخواست گروه آموزشی فلسفه صورت گرفته است که مستندات آن به پیوست ارائه می شود.
اين حرفها يعني گروه فلسفه در جرم بزرگ جعل نمرات اينجانب سهيم است! بسيار خوب! حالا وقت پردهبرداري از فساد بزرگ است! داستان از جايي شروع شد كه دو استاد گروه فلسفه به نامهاي محمدرضا اسدي و هدايت علويتبار [اين نام براي اهل سياست خيلي آشناست!] نمرهي برگههاي امتحاني بنده را مجموعا 15 نمره زير استحقاقم دادند! جرم اسدي بيش از اينها بود! او بيش از يك سال برگه امتحاني مرا تصحيح نكرد! و نمره آن را ارائه نداد! در حالي كه قانونا حداكثر ظرف سه ماه بايد نمره دانشجو به آموزش اعلام ميشد! [تمام مستندات به دادگاه ارائه شده است.] اسدي در درس وجود و عدم به بنده 10.5 داد و علويتبار در درس مرگ و جاودانگي 7 داد! به نظر شما و خوانندگان سايتتان؛ كدام قانوني وجود دارد كه نمرهي يك استاد را وحي منزل خوانده و امكان بازبيني خطا يا غرضورزي احتمالي او را مسدود كند؟! اصلا مگر دانشگاه، جنگل بيقانون است كه هركسي بخواهد هركاري انجام دهد و اَحدي را ياراي جلوگيري از او نباشد؟! مگر تشكيلات آموزشي دانشگاه برگ چقندر است؟! اينها اساسا درست شدهاند تا جلوي چنين حقكشيها و غرضورزيهاي جفاكارانهاي را بگيرند! بگذريم! اين دو نفر با كسي درگير شدند كه چون ذات آنها را خوب ميشناخت هميشه از روي برگههاي امتحانياش عكس ميگرفت!!! لذا عكسها به علاوه جزوات و كتابهاي خود اين دو به اصطلاح؛ استاد! در ضميمه شكايت بنده، به شوراي عالي آموزشي دانشگاه ارسال شد تا تصميم نهايي در مورد شكايت دانشجويي كه خواهان تصحيح مجدد برگههاي امتحانياش بود توسط عاليترين مرجع آموزشي دانشگاه اخذ گردد. اشاره به اين نكته نيز ضروري است كه به همراه بنده تعداد ديگري از دانشجويان دانشكده هاي ادبيات و روانشناسي اقدام به شكايت از نمرات اساتيد متخلفشان كرده بودند! و اين متنِ مصوبه شوراي دانشگاه در تاريخ 1392.6.2 است: «اعتراض برخي از دانشجويان دكتري دانشكدههاي روانشناسي و الهيات و معارف اسلامي نسبت به نحوهي نمرهدهي برخي از اساتيد، بحث و بررسي شد و با توجه به ضرورت رعايت حق اين دانشجويان مقرر شد: برگهي امتحاني آنها براي تصحيح مجدد به استاد ديگري ارجاع شود و نمرهي اين استاد به عنوان نمرهي نهايي در كارنامه دانشجو ثبت گردد.»
برای دیدن اندازه بزرگتر تصاویر، روی آنها کلیک کنید
متعاقب اين مصوبه برگههاي امتحاني بنده به يكي ديگر از اساتيد «همين دانشگاه» ارجاع شده و نهايتا پشتپردهي آقايان فيلسوف(!) مكشوف ميگردد! نمرهي «7» پس از تصحيح مجدد بر اساس جزوهي خود آن به اصطلاح استاد(!) مبدل به 15.5 شده و نمرهي 10.5 مبدل به 14 ميشود! و اينگونه پشت پردهي هویت برخی عناصر گروه فلسفه آشكار ميگردد! عليهذا مطابق با مصوبه مذكور نمرات حاصل از تجديدنظر بايد در كارنامه دانشجو ثبت ميشدند. اما با روي كار آمدن حسين سليمي جلوي درج اين نمرات در كارنامه دانشجو گرفته شد!!! اين اولين قانونشكني غرضورزانه حسين سليمي بود! و سيدحسين علوي مجبور شد يك ترم ديگر در اين دانشگاه واحدهايي كه پاس كرده بود را سر كلاس برود تا جور قانونشكني مديريت اعتدالگرايانه را بكشد! و البته همان درسي كه به او 7 داده شده بود را اينبار از استادي ديگر 18.5گرفت! و 10.5آن يكي مبدل به 14 شد! و البته در دلهاي مريضشان چه شوري بود از اينكه بندهاي از بندگان خدا را يك ترم بيگاري دادند! خداي ذوالجلال از ايشان نگذرد بحق محمد و آل محمد!
اما ماجرا به همينجا ختم نشد! وقتي كسي به رياست دانشگاه علامه ميرسد كه امضايش پاي بيانيههاي وقيحانهي حمايت از كودتاگر كذّابي به اسم ميرحسين موسوي درج شده قاعدتا بايد امثال علويها زير چكمهي اين حقوقدانان سرهنگمئاب له شوند! ماجراي ضرب و جرح اينجانب به دست سليمي ريشه در واقعهاي ديگر داشت؛ حدود يك سال و نيم پيش؛ دو استاد محترم بنده در گروه فلسفه كه نمره نهايي درسشان را اشتباها بدون درج نمرهي كار كلاسي به آموزش ارائه داده بودند؛ با پركردن فرم اعلام اشتباه در درج نمره، رسما به دانشگاه اعلام فرمودند: نمرات صحيح اينجانب در دو درس عليت و معرفتشناسي، با احتساب نمرهي مقالهي كلاسي به ترتيب 17 و 16.5 است. اين تغيير نمره با امضاي اساتيد مربوطه، با امضاي مدير گروه فلسفه، با امضا و مهر آموزش و نهايتا با دستور رئيس وقت دانشگاه در يك روال كاملا قانوني در كارنامه بنده «ثبت» شده بود تا اينكه ...
برای دیدن اندازه بزرگتر تصاویر، روی آنها کلیک کنید
... تا اينكه در تاريخ 22 ارديبهشت 93 متوجه شدم با دستور حسين سليمي نمرات مذكور به ترتيب به 15 و 11.25 تنزل يافته است! اينكار بدون ترديد به معناي جعل اسناد دولتي بوده و مستلزم پيگيري كيفري است كه در جاي خودش به فضل الهي به حساب او خواهم رسيد. متعاقب اين ماجرا با حالي پريشان از اين سرقت آكادميك به دفتر سليمي مراجعه نمودم تا دليل اين اقدام ناجوانمردانه را جويا شوم كه به جاي پاسخگويي، با فحاشي و مشتهاي آهنين سليمي مواجه شدم. اسناد اين خيانت بزرگ به ضميمهي اين جوابيه پيوست شده و شما موظف به انتشار آنهاييد!
اما فارغ از اينكه بنده كارنامهاي كه نمرات حقيقي در آن ثبت شده بوده است را در اختيار دارم، سندي كه حكايت از ثبت نمرات مذكور در كارنامه اينجانب دارد، نامهاي است از مديركل تحصيلات تكميلي دانشگاه به حسين سليمي. نامه را با دقت بخوانيد!
برای دیدن اندازه بزرگتر تصاویر، روی آنها کلیک کنید
شمارهي ثبت رسمي نامه: 112427/4/3 با شمارهي رهگيري: 774535 ، مورخ: 17/6/1392
در اين سند چندين نكته كليدي وجود دارد كه عبارتند از:
1) حسين سليمي از نخستين روزهايي كه وارد دانشگاه شده شديدا پيگير تغيير نمرات سيدحسين علوي بوده است! اين سند را بگذاريد در كنار اين دروغ كريه وي كه «من اين دانشجو را نميشناختم»!
2) بر اساس بند اول نامه نمرات دروس مذكور با طي كردن روال قانوني در كارنامه رسمي دانشگاه «ثبت» شده بوده است! لذا با عنايت به اينكه مديركل تحصيلات تكميلي در پايانِ نامه از حسين سليمي خواستار صدرو «دستور اقدام لازم» شده است؛ اگر پس از ارسال اين نامه هرگونه تغييري در كارنامه بنده صورت گرفته باشد به دستور مشاراليه بوده و مصداق بارز جعل اسناد دولتي و خيانت در امانت به حساب ميآيد! و البته ماده 527 از قانون مجازات اسلامي صراحتا جعل كردن «ريز نمرات دانشگاهي» را جرم شناخته و براي آن علاوه بر جبران خسارت، مجازاتي برابر با سه سال زندان پيشبيني كرده است! اين چهره واقعي مديري اعتدالگرا با مشتهايي آهنين است!
3) بر اساس بند دوم نمرات دو درس وجود و عدم و مرگ و جاودانگي مطابق با مصوبه شوراي دانشگاه تصحيح مجدد شده و «بايد در كارنامه دانشجو ثبت ميشده است»! اما تا همين لحظه سليمي از ثبت اين نمرات در كارنامه بنده ممانعت كرده است! و اين يعني زندهباد جنگل! اينجا كسي كه از فتنهگران حمايت ميكرده ميتواند بر مقدرات مسلمين مسلط شود و بعد با مشت صورت يك استاد دانشگاه و دانشجوي دكتري مملكت را خونين نمايد و البته آب هم از آب تكان نخورد! و به قول سيد شهيدان اهل قلم: در جمهوري اسلامي همه آزادند به جز حزباللهيها!
در ادامهي آن بيانيهي سرتاپا دروغ نوشته شده: «لازم به ذکر است در طول 18 روز گذشته که سيدحسين علوي تلاش نموده است با فرافکنی و بی اخلاقی موضوع ناتوانی و عدم صلاحیت علمی خود را یک مسئله سیاسی جلوه دهد و با نشر اکاذیب و توهین به شان استاد و دانشگاه، از یک دانشجوی کم سواد – به استناد کارنامه آموزشی اش – تصویر یک ستمدیده ارائه نماید.»
در عجبم از رياست چنين دروغگوياني بر دانشگاه! حال كه كار به اين نقطه كشيده شده كارنامه تحصيلياي كه معاونت آموزشي همين دانشگاه صادر كرده را نيز جهت اثبات اينكه مطابق ادعاي مُشتي كذّاب حامي كودتاي 88؛ چقدر كمسواد هستم منتشر مينمايم تا ببينم آيا باز هم اين دهانهاي آلوده به حمايت از كودتاگران به خود اجازه ميدهند به دروغگوييشان ادامه دهند؟ يا زين پس قيمت بيآبرويي را بيش از هرزهگويي يافته و سكوت پيشه خواهند كرد!
تصوير زير، آخرين كارنامه تحصيلي بنده است كه با وجود دستكاري در چهار نمرهي اينجانب توسط حسين سليمي، باز هم ثابت ميكند بنده تمام واحدهايم را با معدل 16 در گروهي مملو از كينه و عداوت گذراندهام! و اگر آن 7 نمرهاي كه سليمي از كارنامه بنده دزديده است به اين ريز نمرات بازگردد به كوري چشم بيسوادان مدعي، با معدل 17 شاگرد سوم (ممتاز) دوره دكتري هستم!
برای دیدن اندازه بزرگتر تصاویر، روی آنها کلیک کنید
همانگونه كه كاملا آشكار است در ترمهاي دوم و چهارم كه نمرات بنده دستكاري نشده رتبه سوم گروه در ميان 11 دانشجو از آن همين دانشجوي كمسواد است! و دقيقا در ترمهايي كه دو نمرهي مذكور كسر گرديده رتبه علمي نيز نزول كرده است! عليكل حال اين كارنامه نشان ميدهد در جهنمي كه عدهاي از خدا بي خبر چشم ديدن نمرات بنده را نداشتهاند معدل كل بنده 16 تمام بوده و تعداد واحدهاي افتاده صفر است! آيا دروغگويان تهي از ادبي كه بر راس اين دانشگاه سياستزده خيمه زدهاند رسوا نگشتند؟!
در پايان براي اينكه قافيه دروغپردازي كم نيايد نامهاي از يك مشت مواجببگير حسين سليمي در گروه فلسفه منتشر كردهاند كه مثلا ما اعمال اين دانشجو را محكوم ميكنيم! خوب بكنید! از خوانندگانتان تقاضا ميكنم نام اين افراد را هرگز فراموش نكنند! ببينند كداميك از اين جماعت حاضر شدند در روزگار فتنه صهيونيستي88 براي حمايت از اسلام و انقلاب مظلوممان نامهنگاري كنند كه حالا به خاطر حمايت از دروغگوي بدسابقهاي چون حسين سليمي اينجور خود را به در وديوار كوفتهاند! نام اينها را فراموش نكنيد تا به زودي از يكي از همين بهاصطلاح اساتيد، نامهاي را منتشر نمايم كه در آن؛ به ساحت قدسي حضرت ابا عبدالله الحسين(ارواحنافداه) جسارت شده است! اينها فكر كردهاند با نامهي چهار تا كارمند دانشگاه ميتوانند صورت مساله را پاك كنند! آري! از روزي كه يك دشمن علوم انساني نجسالعين غربي وارد گروه فلسفه [آنهم در گرايش فلسفهي غربي!] شد، عدهاي ترش كردند! خوشا به سعادتم كه اين جماعت از من اعلام برائت نمودند! كه اگر اينها ميخواستند من را از خودشان بدانند، پيش حضرت سيدالشهداء سيهروي ميگشتم! و مگر همینها نبودند که در برابر حیوانصفتیهای حرامیان عاشورای 88 نه نامهای دادند و نه بیانیهای؟! به اين جماعتي كه عليه بنده نامه نوشتند نيز عرض ميكنم؛ آتشي كه خواستيد عليه بنده بر پا كنيد، گلستان شد! كه «و ما رأيتُ الا جميلا»! به حسب حقالناسي كه امروز از من بر گريبان شماست، خداي عالميان هرچه از گناه اندوخته بودم را يكباره آمرزيد! فقط مراقب باشيد دينتان فداي دنياي قدرتطلبان نگردد كه مرگ؛ بسيار نزديكتر از آن چيزي است كه گمانش را ميكنيد!
و حرف آخر اينكه؛ اين روزها بسياري از دوستاني كه از سالها قبل ميدانستند پروندهي امنيتي حسين سليمي توسط شخص بنده در حال بررسي بوده است، بارها و بارها از من تقاضا نمودند تا طشت رسوايي وي را از بام ساختمان رياست دانشگاه علامه به زير افكنم. لذا آقاي سليمي خوب گوشهايش را باز نمايد! در همين هفته اسنادي از هويت حقيقي او و ارتباطات آشكار وي با «كانونهاي جاسوسي» را منتشر خواهم كرد تا به حول و قوه الهي طليعهي رسوايي حقيقي، تازه براي وي هويدا گردد!
والسلام علي من
التبع الهدي
سيدحسين علوی