محمدصادق كوشكي دكتراي علوم سياسي دارد. به زندگينامه وي در سايتش
رجوع كنيد، از سوابق و تدريس و تاليفها ليستي ميبينيد كه نام دانشگاه
امام حسين و امام صادق(ع) به چشم ميخورد. وي دكتراي علوم سياسي دارد و در
سوابقش آورده كه مديريت دفتر هنر و ادبيات در مركز اسناد انقلاب اسلامي
(1379- 1384) را بر عهده داشته و برگي از باغ (داستان مستند درباره انقلاب
اسلامي) و تاملاتي در انديشه سياسي امام خميني و مروري بر تاريخچه سازمان
مجاهدين خلق از تاسيس تا فاز نظامي را در ليست تاليفات خود دارد.
ليست
مقالات وي به نقل از سايتشان، شامل ابنخلدون علم عمران و سكولاريسم،
روزنامه جوان 2/9/78؛ جايگاه ماكياول در انديشه سياسي مغرب زمين، روزنامه
جوان 15/7/77؛ تراكم جمعيت و امنيت داخلي جمهوري اسلامي ايران، فصلنامه
مطالعات راهبردي، زمستان 1378؛ مهاجران افغان و امنيت داخلي جمهوري اسلامي
ايران، فصلنامه مطالعات راهبردي، تابستان 1381؛ جامعه مدني در ايران،
بازشناسي تشكلهاي سياسي، فصلنامه مطالعات راهبردي، تابستان 1377؛ تفسيري
فرا مدرن از دانش سياسي مسلمانان، ماهنامه كتاب ماه، «علوم اجتماعي»، شماره
58؛ مفاسد اجتماعي و امنيت داخلي جمهوري اسلامي ايران فصلنامه مطالعات
راهبردي، بهار 1378؛ نقد كتاب جناحهاي سياسي در ايران امروز، فصلنامه
مطالعات راهبردي، تابستان 1378؛ سياست و مباني حكومت مطلوب در وصيتنامه
امام خميني(ره)، فصلنامه دانشگاه اسلامي، زمستان 1378؛ بهرههايي از معارف
سياسي صحيفه سجاديه، فصلنامه دانشگاه اسلامي، شماره 14 سال ششم؛ بحران آب
وامنيت داخلي جمهوري اسلامي ايران، فصلنامه مطالعات راهبردي، تابستان1382؛
درآمدي بر تعامل ادبيات داستاني و سياست، فصلنامه انديشه انقلاب اسلامي،
پاييز 1381؛ انقلاب اسلامي و مفهوم توسعه فرهنگي، فصلنامه انديشه انقلاب
اسلامي، پاييز 1381؛ تبارشناسي ادبيات انقلاب اسلامي، فصلنامه انديشه
انقلاب اسلامي، پاييز 1381؛ نقد كتاب مولفههاي هويت ملي در ايران، فصلنامه
مطالعات ملي، سال چهارم شماره 1؛ سينما و سياستگذاريهاي فرهنگي عصر پهلوي
و دوهفتهنامه فروزش است. اين استاد علوم سياسي دانشگاه تهران ، امام صادق
و امام حسين(ع)
حاضر در همايش دلواپسها عنوان ميكند كه نه تنها دلواپس
وضعيت هستهيي و مذاكرات پيچيده آن است بلكه به گفته خودش كه در گفتوگو با
«اعتماد» هم بر آن تاكيد ميكند، نگراني اصليتر اين است كه چرا
رييسجمهور منتقدان هستهيي را بيسواد ناميده است. گفتوگو با اين نيت شروع
شد كه از آقاي كوشكي پرسيده شود چه ميزان معتقد است كه جنس دلواپسيهاي وي
با دلواپسيهاي مردم يكي است، اما او در ميانه گفتوگو با تغيير مسير
مصاحبه به طرح اين مبحث پرداخت كه دليلي نميبيند دلواپسيهايش را در
اتاقهاي فكر به وزير امور خارجه و كارشناسان تيم مذاكرات ارائه كند و
رسالتش را در اين ميبيند كه از رسانهها و برنامههاي تلويزيوني يا
همايشهاي اينچنيني بيان كند و اين وزير امور خارجه است كه بايد از اين
روزنهها، نظر او و ساير دلواپسها را شنيده و مورد توجه قرار دهد. آنچه در
پي ميآيد گفتوگوي «اعتماد» با اين استاد علوم سياسي در حوزه «دلواپسي»
است.
برخي از مردم دلواپسيهاي خود را در فضاهاي مجازي و شبكههاي اجتماعي مطرح
ميكنند و ميگويند دلواپسي ما اينهاست. ميپرسند چرا دلواپسي ما با
دلواپسي افرادي كه در اين همايش شركت داشتند اينقدر فرق دارد. آيا تصور
ميكنيد جنس دلواپسي شما با دلواپسي بدنه اجتماعي دچار يك پارادوكس نيست؟
آنهايي كه در راهپيمايي نماز جمعه شركت كردند را چه ميدانيد؟
به ادعاي خبرگزاري فارس و تسنيم هزار نفر بيشتر نبودند.
خب، اينهايي هم كه شما ميگوييد 500 نفر بيشتر نبودند. يك نفر ميتواند
بنشيند و در فضاي مجازي هزار تا كامنت بگذارد يا دو هزار تا كارديگر را
انجام دهد. اگر امروز كساني كه بعد از نماز جمعه آمدند، بيشتر از هزار نفر
نبودند ما ميگوييم آنهايي هم كه دلواپسيهاي ديگري دارند، 500 نفرند.
معيار سنجش براي شما چيست؟
شما كساني كه 22 بهمن به خيابان ميآيند را چند نفر ميدانيد؟
مردم بين سياست خارجي آقاي روحاني و آقاي جليلي، سياست خارجي آقاي روحاني را انتخاب نكردند؟
آقاي جليلي اين وسط چيكاره است؟چه ربطي به آقاي جليلي دارد؟
در همايش دلواپسي محورهايي را در سياست خارجي دنبال كرديد كه همان محورهايي بود كه آقاي جليلي مطرح كردند.
نه اصلا اينگونه نبود، بحث ملي است. در اين همايش آقاي نوبري حضور داشت كه
ايشان طرفدار آقاي ميرحسين موسوي بوده يا ميتوانم بگويم كه در اين همايش
كساني صحبت كردند كه طرفدار ساير نامزدها بودند.
شما در هشت سال گذشته هم دلواپس بوديد؟
در آن همايش من دلواپس نبودم. من معترض بودم به اهانتي كه به اساتيد
دانشگاه شد. صدها نفر از اساتيد دانشگاه به اين توافقنامه معترض بودند و
آقاي روحاني همهشان را كمسواد و بيسواد اعلام كردهاند. آن روز من در
همايش هم گفتم. گفتم من دلواپس نيستم من بهشدت معترض و دلخورم از اينكه در
اين كشور نقد كردن مساوي بيسواد بودن ميشود.
چرا مخاطب آقاي روحاني را خودتان گرفتيد؟
ببينيد آقاي روحاني گفتند كساني كه منتقد اين توافقنامه هستند. منظور آقاي
روحاني مريخيها كه نبودند. گفتند منتقدان اين توافقنامه. ما منتقد اين
توافقنامه بوديم، قطعا مخاطب ايشان بوديم. دقيقا ما معترض بوديم به
ديكتاتورياي كه ايشان و دوستانشان و روزنامههايي مثل «اعتماد» و شرق
و... دارند. البته شما را من نميدانم، شما يك كارمند قاعدتا معمولي و ساده
هستيد.
خبرنگارم.
فكر نكنم روزنامه اعتماد اينقدر آزادگي داشته باشد كه اين مطلب را بزند.
منتشر ميكنيم.
متشكرم، ببينيد يك زماني سپهبد حاج علي رزم آرا آمد و گفت چرا بايد نفت ملي
شود، وقتي ايرانيان حتي نميتوانند آفتابه بسازند. امروز داريم همان صحبت
را از دهان كساني ميشنويم كه ميگويند ايران انرژي هستهيي ميخواهد
چهكار كند؟
آقاي ظريف و دولتيها به جد معتقد و مدعياند خلاف منويات رهبري عمل نكردهاند.
اگر اينجوري بوده بايد مشخص كنند كه چرا رهبري براي تيم مذاكرهكننده خطوط قرمز مشخص كرده؟
آقاي ظريف مدعياند تاكنون اين خطوط قرمز را رد نكردهاند.
آقاي ظريف مدعياند. هيچ بقالي نميگويد ماست من ترش است.
اين حرفها هيچوقت تكذيب نشده. رهبري هم در آستانه توافقات گفتند كه از اين تيم بايد حمايت كرد.
جهت اطلاعتان عرض كنم كه رهبري در چارچوب قانون اساسي حركت ميكند و در
امور اجرايي دخالت مستقيم نميكند. اين را قاعدتا بايد بدانيد كه رهبري
سياستگذاري كلان را انجام ميدهد.
پس خلاف سياستگذاريهاي كلان نظام تا الان تيم مذاكرهكننده عملي را انجام نداده وگرنه رهبري جلوشان را ميگرفتند؟
رهبري تذكر ميدهد و در جامعه نيروهايي مثل مجلس و افكار عمومي حركت ميكنند.
شما مدعي هستيد كه رهبري به تيم مذاكرهكننده تذكر داده است؟
نه خير، من نگفتم، گفتم رهبري وظيفهاش اين است كه سياستگذاريهاي كلان را تذكر ميدهد.
توافقات ژنو جزو سياستهاي كلان نظام نيست؟
نه، توافقات ژنو جزو يك امور جزيي از سياست خارجي نظام جمهوري اسلامي است.
ماجراي ژنو يك مصداق است، سياستهاي كلان سياستهايي هستند كه راهبردي
هستند.
از نگاه شما تيم مذاكرهكننده از اين سياست كلان منحرف شده است؟
بله .
اگر منحرف شده است، پس طبق گفتهتان بايد تذكر از بالا بگيرد اما ميدانيم
كه چنين تذكري نگرفته؛ پس به نظر نميرسد تعبير شما اشتباه است و انحرافي
رخ نداده؟
من و شما كه نميتوانيم براي دفتر رهبري تعيين تكليف كنيم كه اگر تيم منحرف
شده بايد تذكر بدهد. من و شما كه در مقام تعيين تكليف نيستيم.
ببينيد شما سخن خودتان را نقض ميكنيد. آقاي ظريف ميگويند اين اختيار را دارند كه...
خير ايشان هيچ اختياري ندارند. دولت قوه مجريه است اما هر توافقي كه توسط
دولت ايران بسته ميشود بايد به تصويب مجلس هم برسد. دوره آقاي احمدينژاد
ما مذاكره داشتيم و توافقنامهيي نبود كه لازم باشد به تصويب مجلس برسد.
مشكل اين است كه در دوره آقاي روحاني شاهد استبداد و خفه كردن منتقدان
هستيم.
اين موارد از نگاه مردم روايت دوران آقاي احمدينژاد است نه هشت ماه دوره
روحاني. دوران ايشان ديدار با مقامات امريكايي انجام نشد؟ يا بدون اطلاع
نظام يا نامه به اوباما و پاپ كه بدون جواب نماند؟
440 مرتبه به اسم خودم به احمدينژاد انتقاد كردم. در رسانهها ميتوانيد
مقالههاي انتقادي من در مورد احمدينژاد را ببينيد. من احمدينژادي نبودم.
براي من احمدينژاد و روحاني فرقي نميكند.
چرا اجازه برگزاري اين دست همايشهارا در آن دوران نداشتيد؟
لازم نيست براي دفاع از استقلال كشور از كسي اجازه بگيريم كه همايشي را
برگزار كنيم يا نه. هر وقت صلاح بدانيم اين كار را ميكنيم. از كسي اجازه
نميگيريم. احمدينژاد هيچوقت به مخالفان خودش بيسواد نميگفت. آقاي خاتمي
و هاشمي هم، چنين برخوردي با منتقدان خودشان نداشتند اما آقاي روحاني
مخالفانش را بهراحتي بيسواد مينامد.
آقاي احمدينژاد كه با ادبيات بسيار بدتري با مخالفانش صحبت ميكرد از
نماينده مجلس تا مردم عادي اما آيا مراد آقاي روحاني اين نبود كه اگر
انتقاد ميكنيد انتقادتان بر اصولي استوار باشد و بدون دليل و سند انتقاد
نكنيد؟
آقاي روحاني گفتند يك عده بيسواد به اين توافقنامه منتقد هستند، فارسي بلد
باشيد. شما روزنامهنگاريد و بايد زبان فارسي بلد باشيد. منظور آقاي روحاني
يك فرد مريخي كه نبوده است.
منتقدان به گفته آقاي روحاني دو گروهند با سواد و بيسواد و چرا شما تصور
كرديد منتقد بيسواد، مرادش همان افرادي هستند كه دلواپسها هستند؟
خب ما را گفته كه منتقديم و مدعي هستند كه ما بيسواديم. شما ميگوييد مخاطبش اگر ما نيستيم پس چه كساني هستند؟
چرا اين انتقاد در قالب يك شوي سياسي مطرح شد به جاي اينكه در اتاقهاي فكر وزارت امور خارجه نظرات كارشناسي ارائه شود؟
شوي تبليغاتي آن كاري است كه روزنامه اعتماد ميكند و هر روز اين روزنامه
را درميآورد. كار روزنامه اعتماد و روزنامههاي همسوي آقاي روحاني
ميكنند. شما هر نمايشي را شو تصور ميكنيد؟شومن خبرنگاران روزنامه اعتماد
هستند.
آيا به عنوان استاد دانشگاه جايگاهتان اينطور نيست كه از طريق
آكادميك و دانشگاهي با وزارت امور خارجه ارتباط بگيريد و انتقادهايتان را
منتقل كنيد؟
روزنامهها بايد براي ما تعيين تكليف كنند؟
شما متوجه منظور من شديد. سوال اين است كه آيا وزارت امور خارجه درهايش را به روي شما بسته است؟
بله، بسته است.
يعني شما خواستيد به وزير امور خارجه مشاوره بدهيد يا نظراتي بدهيد يا همفكري كنيد و آنها مانع شدند؟
وزارت امور خارجه و دولت روحاني با بيسوادها مشاوره نميكند. بيسوادها را لايق مشاوره نميداند.
شما اقدام كرديد و با در بسته مواجه شديد؟
بله، بارها و بارها در مطبوعات نوشته شده است.
از راه آكادميك و دانشگاهي چطور؟ از طريق ميزهاي مطالعاتي در وزارت امور
خارجه؟ چون مطبوعات كه جاي كارهاي كارشناسي و تخصصي و مشاوره دادن به وزير
امور خارجه كه نيست.
شما ظاهرا طرفدار ديكتاتوري و استبداد هستيد. چطور در مطبوعات ولايت فقيه
كه يك موضوع بسيار تخصصي است، مورد بحث قرار ميگيرد آن وقت موضوع هستهيي
جايش در روزنامه است؟
مشاورههاي تخصصي و كارشناسي به وزير و تيم مذاكرهكننده هستهيي در روزنامهها بايد رخ دهد؟
ببينيد در روزنامههاي شما و دوستان شما عليه اسلام و قصاص مطلب نوشته
ميشود؛ عليه قصاص در روزنامههاي دوستان شما مطلب نوشته شد يا در
ديليتلگراف؟شماروزنامهنگارها اعتقادات مردم را به اسم آزادي بيان مدام
نقد ميكنيد و ايرادي ندارد اما نقد توافق هستهيي جايش در روزنامه نيست.
اگر قبول داشته باشيم كه نقد با مشاوره دادن فرق ميكند آيا شما
مشاوره و نظر تخصصيتان را به وزارت امور خارجه گفتيد و بيتوجهي شد و آن
را به اسم نقد به روزنامهها و همايشها آورديد؟
شما من را به ياد سانسورچيهاي زمان رضاخان مياندازيد كه براي همه بايد و
نبايد تعيين ميكنيد. ما داريم متوجه ميشويم كه روزنامهها و خبرنگارهاي
طرفدار روحاني سخنگوي دولت هستند، براي همه تعيين تكليف ميكنند. گويا دولت
روحاني و هوادارانش همه بوي ديكتاتوري ميدهند.
آقاي كوشكي من سوال ميپرسم اما گويا شما صلاح ميبينيد جواب خودتان را نقل
مجدد كنيد. آيا شما خواستيد نظراتتان را به گوش وزير امور خارجه برسانيد و
ايشان ممانعت كردند كه حالا آن را به كف جامعه آوردهايد؟
آگاه شدن حق مردم است. مگر دولت جزو مردم نيست؟
با همايشهاي اينچنيني مردم آگاه ميشوند يا دولت را تخريب
ميكنيد؟ آيا شما از دادن مشاوره به دولت نااميد شديد كه ميخواهيد براي
دادخواهي پيش مردم بياييد و گلايههايتان را در همايش نزد مردم بياوريد؟
باز هم ميگويم دانستن حق مردم است. ما آزاديم هر طور ميخواهيم رفتار كنيم. ما مايل هستيم مردم را به اين شيوه مطلع كنيم.
معيار شما براي اينكه ببينيد جامعه از رفتار شما استقبال ميكند، چيست؟
آقاي روحاني گفتند كسي به جاي مردم صحبت نكند. اصلا شما شناسنامهتان را نشان بدهيد. صفحههاي مجازي نمايشگر جامعه نيستند.
كجا نمايشگر آرا و نظرات مردم است؟
كف خيابان و راهپيمايي 22 بهمن.
راي مردم بين روحاني و جليلي، نمايشگر نظرات مردم نيست؟
آقاي جليلي و آراياش به ما ربطي ندارد.
آنچه در همايش دلواپسي مطرح كرديد، محورهاي كليدي سياست خارجي آقاي جليلي بود.
خير، اينطور نيست. خبرنگارها ديكتاتور هستند.
مغايرت آراي شما در حوزه هستهيي با آراي آقاي جليلي كجاست؟ چرا در
اين همايش مكررا بر ادامه روند آغاز شده از سوي آقاي جليلي تاكيد شد؟
شما بازجوييد يا خبرنگار؟ ميرغضب هم تصور ميشويد. خوب شد كه شما زمان رضاخان نبوديد.
شما به جاي توهين چرا پاسخ تخصصي به سوالات نميدهيد؟
من درست جواب ميدهم.
سوال دقيق من اين است. خط افتراق بين سياستهاي شما و سياستهاي اجرايي آقاي جليلي در موضوع هستهيي كجاست؟
من نميخواهم به اين سوال جواب دهم. من سخنگوي آقاي جليلي نيستم.
خب اگر نه فضاي مجازي و نه راي مردم به روحاني، نماد آراي مردم
ايران نيست. پس از نظر شما، اگر جنس دلواپسيهاي شما با دلواپسيهاي مردم
شباهت داشته باشد، اين شباهت بايد خودش را كجا نشان دهد؟
حتما در روزنامه اعتماد. ببينيد طرفداران باقيمانده آقاي روحاني بسيار اندك
هستند. مردم در رفراندوم يارانهها، تودهني سختي به طرفداران روحاني زدند و
طرفداران آقاي روحاني بسيار اندك شدند.
شما بر اساس چه معياري ميزان ثبتنام در يارانه را مساوي با تودهني
مردم به روحاني تعبير ميكنيد؟آقاي روحاني مگر به مردم گفته بود كه اگر
رييسجمهور شوم يارانه نميدهم؟
ايشان گفته بود 100 روزه وضعيت اقتصادي مردم را درست ميكنم.
باز هم ميپرسم. چرا ثبتنام يارانهيي مردم را چوب ميكنيد روي سر دولت روحاني؟ چطور اين دو موضوع را بههم ربط ميدهيد؟
نكند اين 70 ميليون ثبتنامي را مردم نميدانيد.
جواب شما در پاسخ به سوال است؟
شما 73 ميليون نفري را كه به آقاي روحاني «نه» گفتند را نميبينيد؟ آيا روحاني به مردم گفته بود ثبتنام كنيد؟
شما يك جمله از آقاي روحاني سندي داريد كه از مردم خواسته باشد ثبتنام نكنند؟ اين خواسته مشترك مجلس و دولت نبود؟
يعني شما 73 ميليون نفر از مردم كه در يارانه ثبتنام كردند را «مردم» نميدانيد. واضحا عجيب و اهانتآميز است كه مردم را نميبينيد.
انگار شما سوالها را گوش نميدهيد. با تمام احترام به شما، باز سوال را تكرار ميكنم. اين جواب «نه» مردم به آقاي روحاني بود؟
اين نه مردم به آقاي روحاني بود چون ايشان قول داده بود 100 روزه وضع
اقتصادي مردم را سامان بدهد و نتوانست و مردم ثبتنام كردند تا به آقاي
روحاني بگويند به وي اعتماد ندارند.
سياستهاي اقتصادي آقاي روحاني در كنترل تورم در اين مدت موفقيتآميز نبوده است؟
اگر بود كه مردم اينقدر دلواپس ميشدند؟
دلواپسي مردم براي اين هشت ماه است يا آن هشت سال؟
آن هشت سال كه تمام شد. آقاي روحاني گفت 100 روزه همه چيز را درست ميكنم.
هشت سال تخريب اقتصاد در 100 روز اصلاح شود؟
اگر دولت روحاني در اين 100 روز خوب عمل ميكرد مردم در يارانه ثبتنام نميكردند.
آقاي كوشكي اگر سياستهاي شما در هستهيي اجرايي شود، مردم دلواپستر نميشوند؟
خير. مردم دلواپسيشان از اين است كه شيب ملايم به شيب تند تبديل شد.
چون تحريمها برداشته شد، شيب تورم تند شد؟ كاهش تورم از 35 درصد
به 17 درصد تند است؟ يا از 10 درصد به 40 درصد دوران آقاي احمدينژاد؟
خير، تحريمها برداشته نشده است. هيچ پولي به حساب بانك مركزي نريختند. اين
پولها كه داخل نميآيد. بعد هم ببينيد اين پولها را چه كسي بلوكه كرده
همان امريكايي كه شما طرفداراش هستيد. همان امريكايي كه اصرار داريد بايد
با آنها مذاكره شود.
اينجا بحث در مورد روزنامه اعتماد نيست اما روزنامه اعتماد مدافع امريكا نيست.
شما فكر ميكنيد اوضاع اقتصادي مردم بهتر شده است؟ پس چرا مردم دلواپس هستند؟
آيا مردم دلواپس بازگشت تندرويهاي دوره احمدينژاد نيستند كه وضع را دوباره خراب كنند؟
خب شكر خدا اختيار همهچيز كه دست اين دولت است.
پس چرا شما فشارهايي را در آستانه مذاكرات ژنو ميآوريد؟
هزار نفر كه به اين دولت نميتوانند فشار بياورند.
حاميان آراي خود را قليل ميدانيد؟
شما گفتيد كه هزار نفريم. اگر جرات داريد در روزنامه اعتماد تيتر بزنيد كه اوضاع اقتصادي مردم خوب شده است.
با قيد نرخ تورم به نقل از مسوولان اقتصادي بهتر شده چون تورم كاهش يافته است.
اگر وضعيت اقتصادي بهتر شده بود باز هم ميگويم مردم در يارانهها ثبتنام ميكردند.
شما خودتان در يك مصاحبه ميگوييد لطمات روحاني كمتر از احمدينژاد است.
من منظورم اين بود كه احمدينژاد از درون اصولگرايي بود و واكنش اصولگرايان به او بيشتر است اما واكنش به روحاني ملايمتر.
من از روي نوشته شما ميخوانم. پس در نهايت آقاي كوشكي معتقديد
دغدغه شما دغدغه مردم است و نميتوانيد از راههاي آكادميك به دولت نظرتان
را بدهيد و سراغ همايش ميرويد؟
من ميگويم دانستن حق مردم است و من دوست دارم با مردم حرف بزنم.
و هنوز حاضر نيستيد جواب اين سوال را بدهيد كه شما به عنوان استاد
دانشگاه از طريق آكادميك و دانشگاهي تلاش كرديد دغدغههايتان را به اين
دولت بگوييد و نتوانستيد؟
بله.
يعني وزير سخنان شما را دريافت كرد اما بيتوجهي نشان داد؟
بله، من در تلويزيون اعلام كردم حالا نميدانم وزير تلويزيون ميبينند يا نه.
چرا تلويزيون؟ آيا وزارت امور خارجه اتاق فكر ندارد؟
از وزير امور خارجه بپرسيد.
وزارت امور خارجه ميگويد اتاقهاي فكر اين وزارتخانه و ميزهاي مطالعه آماده بررسي همه اين نظرات است.
وزارت امور خارجه ادعا ميكند؛ بايد ادعايش را ثابت كند.
شما تلاش كرديد و درها بسته بوده است؟
بله بسته بوده است. من شش ماه پيش در تلويزيون...
آقاي كوشكي شما باز ميگوييد تلويزيون؟ ميگوييد وزير امور خارجه
ادعا ميكند... ميپرسيم كه يعني تلاش كرديد و بسته بوده؟ شما ميگوييد
بسته بوده است چون در تلويزيون... آيا شما نامه داديد به وزير امور خارجه و
بيفايده بوده؟ تلاش كرديد كه به وزير مشاوره بدهيد و بيفايده بوده؟
شما خوب بود كه وزير امور خارجه ميشديد. شما تلويزيون را قبول نداريد؟
عرف ديپلماتيك اين نيست كه نخبهها از راههاي علمي و آكادميك به مسوولان نظراتشان را منتقل كنند؟
يعني شما نخبه ديپلماتيك هستيد؟ ببينيد من مايلم از طريق تلويزيون اين كار را انجام دهم.
از اتاقهاي فكر نااميد شديد و به نتيجه نرسيديد و به تلويزيون رو آورديد؟
براي شما فرقي ميكند؟
بين عرف و غيرعرف تفاوت نيست؟
به نظر شما بايد مانند دوره ناصرالدين شاه برويم شخص وزير را ببينيم؟ رسانه براي چه كسي اختراع شده است؟
براي شما كه استاد دانشگاه هستيد اتاق فكر معتبرتر است يا رسانهيي مانند
تلويزيون كه به قول خودتان مطمئن نيستيد وزير امور خارجه اين برنامه را
ديده باشد يا نديده باشد. براي شما رسيدن به نتيجه يعني اثرگذاري روي نظر
وزير مهم است يا حاضر شدن در صفحه تلويزيون؟
نكته اين است كه به نظر شما ظاهرا بايد مانند دوره ناصرالدين شاه رفت و چهره به چهره وزير را ديد.
اتاق فكرهاي وزارت امور خارجه با ديدن چهره به چهره وزير يكي است آقاي كوشكي؟
من آزادم نبايد كسي براي من تعيين تكليف كند. آقاي وزير بيايد آدرس بدهد و دعوت كند تا ما برويم.
مگر اتاقهاي فكر وزارت امور خارجه و ميزهاي مطالعاتي در داخل وزارت امورخارجه نيست؟
بنده عين خبرنگارهاي«اعتماد» نيستم؛ بدون دعوت جايي نميروم.
اگر بنا داريد به جاي گفتوگو توهين شود، به اين مصاحبه خاتمه دهيم.
نخير. شما بدون دعوت به من زنگ زديد. من كه مثل شما بدون دعوت وزير امور خارجه جايي نميروم.
شما كه مختار بوديد در انجام مصاحبه يا عدم انجام آن، اما وزير امور خارجه براي همفكري با تمام نخبگان فراخوان داد.
شما ديكتاتور كوچولو هستيد به قول ناپلئون.
اين توهين نيست؟
نه توهين نيست. چون رسانههاي حامي آقاي روحاني و شما خبرنگارهاي حامي روحاني مدام داريد از طرف مردم صحبت ميكنيد.
سوال ابتداي گفتوگوي من هم اين بود كه يك روايت وجود دارد كه بخشي از همان مردم نگرانند كه گروه دلواپسها جاي آنها صحبت كنند.
خير. ما به ديكتاتوري دولت روحاني اعتراض داريم و من مطمئنم همه مردم به ديكتاتوري دولت روحاني اعتراض دارند.
وقتي ميتوانيم بگوييم دولت روحاني ديكتاتور است كه شما تلاش كرده باشيد با
مقامات ارتباط برقرار كنيد و صدايتان را به گوششان برسانيد و نتوانسته
باشيد. از ابتداي اين گفتوگو به اشكال مختلف اين سوال از شما پرسيده شد كه
چطور تلاش كرديد؟ شما عملا ميگوييد هيچ تلاشي نكردهايد. ديكتاتوري يعني
بستن درهاي نقدپذيري. آيا دولت درهايش را روي شما بسته است؟
آقاي روحاني در ديدار با اساتيد دانشگاه، منتقدان ژنو را بيسواد خطاب كرد.
عصر قاجار گذشته است و ما منتقدان بيسواد فقط از طريق رسانه حرفمان را به
گوش آقايان ميرسانيم. اين شيوه كه شما ميگوييد متعلق به عصر قاجار است.
در همان عصر قاجار كه شما اشاره ميكنيد، نخبگان در اتاقهاي فكر مشاوره ميدادند يا در ميدان شهر؟
شما احتمالا چون مدافع عصر قاجار هستيد، در آن دوران هم بوديد و دستور
داديد كه اتاق فكر راه بيندازند. در قرن 21 افكار از طريق رسانه منتقل
ميشود.
پس تفاوت شما به عنوان استاد دانشگاه و متخصص هستهيي، با يك چهره سياسي چيست؟
اگر ناراحتيد كه من استاد دانشگاه هستم به دوستانتان در وزارت امور خارجه بگوييد كه من را اخراج كنند.
آقاي كوشكي من خبرنگارم. وظيفهام روشنسازي افكار عمومي در مورد
ماهيت جريانهاي فكري و سياسي است. شما در سوال قبلي من ناراحتي، از استاد
دانشگاه بودنتان ميبينيد يا جسارتي در مورد اخراج شما عنوان كردم؟ باز
سوال ميپرسم تفاوت شما به عنوان استاد دانشگاه و فعال سياسي چيست؟
اگر شما مسلمان باشيد ميدانيد كه همه مسلمانها بايد در سياست نقش داشته باشند.
شما منتقد سياستهاي آقاي جليلي در مذاكرات هستهيي هم بوديد؟
آقاي جليلي فقط مجري سياستهاي نظام بودند. ايشان خودشان هيچ سياستي از خودشان نداشتند.
خب منتقد سياستهاي كلان در مذاكرات هستهيي بوديد؟
خير، چون سياستهاي نظام در راستاي منافع ملي بود.
پس معتقديد بايد سياستهاي ايران در موضوع هستهيي برگردد به دوران آقاي جليلي؟
خير، سياست آقاي جليلي نه؛ سياستهاي نظام. ما ميگوييم سياستهاي نظام بايد اجرا شود و دولت روحاني سياستهاي نظام را اجرا نميكند.
همان سوال ابتداي مصاحبه؛ معتقديد الان آقاي روحاني خلاف سياست نظام عمل ميكند؟
بله
و باز معتقديد كه آقاي روحاني خلاف سياست نظام حركت ميكند و هيچ
تذكر و عتابي هم از مقامات عاليرتبه نميبيند و به همين دليل دلواپسها
احساس وظيفه كردند؟
مقامات عاليرتبه هر وقت لازم بدانند تذكر ميدهند.
شما مدعي هستيد تذكر نميگيرد اما منحرف است؟
در ديدار با اوباما تذكر گرفتند.
از سوال منحرف شديد. حرف از هستهيي بود.
فرقي نميكند. آنها هم هر وقت صلاح ببينند تذكر ميدهند.
يعني مقامات عاليرتبه صلاح نميبينند به خاطر انحراف هستهيي تذكر بدهند اما شما صلاح ميبينيد؟
روزنامههاي اصلاحطلب ديكتاتور هستند اما در نظام ،تفكر ديكتاتوري وجود ندارد.
مگر رييسجمهور ميتواند مخالف تصميمهاي شوراي عالي امنيت ملي عمل كند؟
من تخصص ندارم و نميدانم.
يعني بدون اينكه بدانيد نظر شوراي عالي امنيت ملي مويد سياستهاي آقاي روحاني هست يا نيست، همايش دلواپسها را راه مياندازيد؟
ما اصلا به اين موضوعات كاري نداريم. اميدوارم عينا و خط به خط اين مصاحبه
را منتشر كنيد تا مخاطبهاي شما بدانند كه شما دنبال اخراج من از دانشگاه
بوديد.
تشكر از وقتي كه گذاشتيد. مصاحبه عينا پياده ميشود و اميدوارم
بعدا در نسخه چاپي ببينيد كه چنين جملهيي از طرف مصاحبهكننده مطرح نشده
است.
اگر مصاحبه را خودتان پياده كنيد و خودتان چاپ كنيد ميشود خود گويي و خود
خندي عجب مرد هنرمندي. اگر شما عين اين مصاحبه را منتشر كنيد حيثيت
خبرنگاريتان خدشهدار ميشود چون مشخص ميشود چقدر مدافع آقاي روحاني
هستيد.
نكند نفعي داشتيد