هرچه به مراحل پایانی مذاکرات ایران و قدرتهای جهانی نزدیک
میشویم، حساسیتها بر سر واژهواژه متن نهایی بیشتر میشود. فرصتی که
آذرماه سال گذشته در ژنو بر سر آن توافق شد، ششماه بود و ساعت شنی که از
آخرین روز دیماه به کار افتاد، اکنون رو به انتهاست؛ این روزها ماراتن
هستهای، نفسگیرتر از پیش است. در همین پیوند با دکتر «یوسف مولایی» استاد
حقوق بینالملل دانشگاه تهران درباره نکات حقوقی که در جریان مذاکرات و
متن توافق نهایی باید مدنظر قرار بگیرد به گفتوگو نشستیم.
دور چهارم مذاکرات موسوم به «گام نهایی ایران و گروه1+5» از
امروز آغاز میشود. اولین نکتهای که بهلحاظ حقوقی در این دور از
گفتوگوها به نظر شما مهم است، چیست؟
برای اینکه بخواهیم به طور دقیق اشاره کنیم باید در متن مذاکرات باشیم.
اما نکتهای که واضح است این است که برای تنظیم متن نهایی حقوقدانان و
وکلای خبره باید در مذاکرات دخیل باشند. بهطور مثال در مذاکرات الجزایر
بین ایران و آمریکا، فقدان این مورد بود که منجر شد تا برخی مسایل مانند
«دو تابعیتها»، «مصادره اموال» و «بحث خسارت» در نظر گرفته نشود. بنابراین
باید متن نهایی دارای یک قالب حقوقی کامل باشد و با دقت تنظیم شود. آنچه
در متن نهایی برای ایران مهم است و به دنبال آن است، رفع تمامی تحریمهاست
که البته در مقابل اقدامات داوطلبانه ایران صورت خواهد گرفت که شامل برخی
مسایل است. در این مذاکرات تک تک «کلمات» مهم هستند و بار معنایی و حقوقی
زیادی میتوانند داشته باشند. بهنظر من در کنار استفاده از حقوقدانان باید
از وکلایی که دعاوی بینالمللی را در پروندهشان دارند بیشتر بهره بگیریم
چون آنها کلمات را میشناسند، به گمان من صرفا دانستن حقوق بینالملل
برای این مذاکرات کافی نیست.
یکی از مسالههایی که در مذاکرات مطرح هست سطح غنیسازی است.
خیلیها در داخل اصرار بر درج عبارت «حق غنیسازی» در متن نهایی دارند.
دستیابی به این هدف چقدر ممکن است؟
آن چیزی که در «انپیتی» (معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای) آمده، این
است که کشورها نباید به سمت تولید سلاح هستهای بروند و اعضا حق دارند که
از انرژی هستهای برای مصارف صلحآمیز استفاده کنند. بنابراین باید دید که
این بند از انپیتی چگونه تفسیر میشود. حق غنیسازی کشورها در این بند
«بالذات» وجود دارد اما «کف» و «سقفی» برای سطح غنیسازی مطرح نشده است.
بهلحاظ فنی باید ببینیم که صلحآمیز بودن و شفافیت چگونه تفسیر میشود.
این یکی از جزییات بسیار مهم و تعیینکننده است. شفافیت و صلحآمیز بودن
فعالیتهای هستهای را آژانس باید تایید کند و ایران با شفافسازی در
چارچوب «انپیتی» حق غنیسازی دارد که در نتیجه تعیین درصد برای غنیسازی
در مذاکرات نباید وجود داشته باشد. طرف مقابل تنها میتواند بر سر میزان و
حدود شفافسازی مذاکره کند چراکه درصد غنیسازی معیار حقوقی نیست و ربطی به
طرف مقابل ندارد. تنها با معیارهای انپیتی و بنا به نظر آژانس، نظارت
باید طوری باشد که برای جامعه جهانی شفافیت ایجاد شود.
مورد دیگر برنامه موشکی ایران است که از طرف تهران بهعنوان
خطقرمز مطرح شده اما برخی از طرفهای مقابل، با استناد به قطعنامه 1929
شورای امنیت که در سال «1389» تصویب شد، میخواهند این موضوع را وارد
مذاکرات کنند. آیا واردکردن این موضوع قانونی است؟
قطعنامه 1929 را چه در متن نهایی مورد اشاره قرار دهند یا ندهند، قطعنامه
شورای امنیت سازمان ملل، معتبر و الزامآور است. حتی قطعنامه شورای امنیت
از جایگاهی برخوردار است که در صورت تعارض یک قرارداد یا تعهد بین دولتها
با قطعنامه، قطعنامه در اولویت است. پس باید مورد توجه قرار بگیرد. اما
نکتهای که وجود دارد این است که آن قطعنامه، برنامه هستهای ایران را
غیرشفاف خوانده است و به دنبال آن از ایران خواسته اند که برخی قسمتهای
برنامه موشکی که میتواند در این موضوع مورد استفاده قرار بگیرد را متوقف
کند. بنابراین پایه این خواسته در یک متن کلی و در یک بند از 1929 بوده که
آن هم با ظن و گمان سوء به برنامه هستهای ایران بود. حالا اگر ایران در
جهت جلب اعتماد و شفافسازی قدم بردارد، میتواند بگوید که با رفع این ظن،
شفافسازی صورت گرفته و این بند از قطعنامه دیگر موضوعیت ندارد.
در رابطه با رفع تحریمها چه نکاتی باید مورد توجه قرار بگیرد؟
ببینید، هدف نهایی از این مذاکرات برای ایران، رفع کامل تحریمهاست. پس
تحریمها باید در چارچوب حقوقی بررسی شوند. برای رفع تحریمها باید هم
تحریمهای یکجانبه آمریکا و اروپا مورد توجه قرار گیرد و هم قطعنامههای
شورای امنیت سازمان ملل. برای رفع تحریمهای آمریکا، مذاکرهکنندگان و
کارشناسان حاضر در مذاکرات نخست باید بر قوانین داخلی آمریکا مسلط باشند.
حدود اختیارات اوباما، رییسجمهوری آمریکا را بدانند. تحریمهای آمریکا به
دو قسمت تقسیم میشوند. یک قسمت توسط کنگره مصوب شدهاند و به دولت ابلاغ
شده است. یک قسمت نیز دستورالعملهای دولت آمریکا مانند وزارت خزانهداری
هستند. بنابراین چگونگی عملکرد آمریکا در این موارد باید مورد توجه جدی طرف
ایرانی باشد. برای این مساله باید توجه داشت که حدود اختیارات نمایندگان
آمریکا در مذاکرات چقدر است. باید گروههای مطالعاتی تیم مذاکرهکننده، به
قانون اساسی آمریکا تسلط داشته باشد یا مثلا سیر و مسیر قانونگذاری در
کنگره را بدانند.
این پیچیدگی در ساختار تحریمهای آمریکا در تحریمهای اتحادیه اروپا نیز مشاهده میشود؟
در اتحادیه اروپا نیز دچار چالشهایی از این دست خواهیم بود. تحریمهای
اتحادیه اروپا علیه ایران از طریق تصویب قطعنامه در شورای اروپا حاصل شده
است.
حالا باید دید که این سه کشور حاضر در مذاکرات (انگلیس، آلمان و فرانسه) و
خانم اشتون میتوانند از طرف بقیه تعهد بدهند که بقیه کشورها حتما راضی به
رفع تحریمها هستند یا خیر. چرا که ممکن است یک کشور تحت فشار اسراییل
قرار بگیرد یا یک کشور دیگر مناسباتش با ایران دارای تنش باشد و در نتیجه
راضی به اقدام برای رفع تحریمهای اتحادیه اروپا از طریق صدور قطعنامه
نباشند. طرف ایرانی باید این موضوعات را در مذاکرات شفاف کند.
بنابر آنچه شما گفتید بهنظر میرسد که رفع تحریمهای سازمانملل
فرازونشیب بیشتری دارد، چراکه شورای امنیت به غیر از پنجعضو دایم دارای
10عضو غیردایم است که هر سال پنجتای آنها تعویض میشوند و با دولتهای
متعددی سروکار خواهیم داشت.
همینطور است. انگلیس، فرانسه و دو عضو اروپایی و آمریکا علاوه بر حوزه
داخلی خودشان، در شورای امنیت نیز هستند. در کنار اینها روسیه و چین نیز
عضو دایم هستند. برای تصویب قطعنامه در شورای امنیت به 9 رای از 15 رای
موجود لازم است. در صورت رای مثبت پنج عضو دایم به چهاررای دیگر برای تصویب
قطعنامه نیاز هست. لازم است در مذاکرات مطرح شود که اگر ایران اقدامات
شفافسازی را انجام دهد، برای رفع تحریمهای سازمان ملل که مهم هم هستند،
اعضای دایم چه راهکاری دارند که قطعنامهها لغو شود. چون ممکن است برخی از
اعضای غیردایم نیز با ایران خصومت داشته باشند. مثلا برای عربستان که الان
عضو شورای امنیت است، چه راهکارهایی خواهند داشت؟ این موارد باید در
مذاکرات لحاظ شود.
متن نهایی توافق چه شکلی باید داشته باشد تا طرف مقابل را بتوان
وادار به همکاری کرد؟ چون ممکن است بگویند که فلان کشور خودش راضی نشد.
اقدامات طرف مقابل را در رفتارهایشان تا حدی میتوان سنجید. آنها
نمیتوانند فلان کشور را تحت فشار قرار دهند و بعد بگویند که خودش نخواست.
به هر حال اقدامات هرچند معنوی باشد، باز هم تا حدی قابل اندازهگیری است.
باید با واردکردن کلماتی مانند «حداکثر تلاش» یا «حسننیت» به متن نهایی،
تلاش آنها را در جهت اقدام مثبت چه در سطح شورای امنیت و چه در سطوح داخلی و
منطقهایشان بتوانیم بسنجیم.