حسین مرعشی که در زمان زلزله بم ریاست سازمان میراث فرهنگی را بر عهده داشت در آخرین پست سایت شخصی اش خاطراتی از روزهای اولیه این واقعه دردناک را بیان کرده است.
متن کامل یادداشت را در زیر می خوانید:
در یادداشت های سالهای قبل خاطرات خود از روز اول زلزله بم که به درستی یکی از دردناک ترین روزهای زندگی من بوده است را برای شما نوشتم . قصد دارم در این یادداشت بخشی از موضوعات روزهای دوم تا هفتم زلزله را بنویسم متاسفانه برای نوشتن این یادداشت فقط باید از حافظه خود استفاده کنم زیرا متاسفانه هیچ دست نوشته ای از خاطرات آن روزها در اختیار ندارم .
به هر تقدیر روز دوم، شنبه ششم دی ماه پس از حدود چهار ساعت استراحت شبانه برنامه ها را پی گرفتم . این چند ساعت استراحت پس از حدود بیست ساعت بیداری و دغدغه برای ادامه کار نیاز بود هر چند به دلیل پس لرزه های پی در پی و صداهای هولناک زمین استراحت مفهوم واقعی نداشت .
صبح زود به همراه آقایان خرم وزیر محترم راه که ساعات پایانی شب به بم رسیده بود و آقای تاجگردان معاون سازمان برنامه به فرود گاه رفتم خوشبختانه به همت نیروی هوایی ارتش و نیروی هوایی سپاه- شرکت های هوایی ونیروهای سختکوش فرودگاه 5 هزار مجروحی که شب گذشته به فرودگاه منتقل شده بودند به بیمارستانهای سراسر کشور منتقل شدند که نقش سردارسلیمانی و مرحوم سردار کاظمی در کنار آقای اسماعیلی مدیر کل فرودگاهای کرمان بی نظیر بود .
مقصد بعدی بهشت زهرای بم بود . در بهشت زهرا تا ساعات اولیه بامداد روز دوم جریان تدفین قربانیان ادامه یافته بود ودیگر در آن ساعات اولیه بامداد روز دوم پس از دفن حدود 5 هزار قربانی جنازه ای در نوبت دفن نبود . با شروع کارمردم و گروههای امدادگر جریان تدفین دوباره آغاز شد ولی دیگر مجروح عمده ای برای انتقال وجود نداشت .
در ساعات اولیه بامداد جناب آقای دکتر عارف معاون اول رئیس جمهور به همراه هیاتی از مقامات از جمله نمایندگان مجلس به منطقه آمدند و به کارها سرکشی کردند جلسه ای هم در همان محل سپاه که مقر موقت ستاد هم بود در یک کانکس تشکیل شد .
جناب آقای کریمی استاندار محترم و بنده گزارشاتی را ارایه دادیم و قرار شد ایشان ارسال کمکهای امدادی و به طور ویژه چادر را پی گیری کنند . ساعتی بعد هم آقای موسوی لاری وزیر کشور به همراه تنی چند از وزرا از جمله آقایان جهانگیری وزیر صنایع و معادن و صفدر حسینی وزیر کار به منطقه آمدند . سردار قالیباف و سردار رضایی هم در منطقه حضور یافتند .
بر اساس تقسیم کار شب گذشته که بم به نه منطقه تقسیم شده بود نه لشکر سپا ه در نه منطقه و نیز ارتش جمهوری اسلامی در شهر بروات مستقر وقرار شد به چند امر اضطراری بپردازند اول نجات مجروحان زیر آوار , دوم خارج کردن جنازه قربانی ها , سه اسکان اضطراری بازماندگان و توزیع اولیه غذا . به موازات این اقدامات هلال احمر مسئول تدارک و مدیریت ماشین آلات سنگین بود.در روز دوم استقرار هیئت های امدادی در کنار امدادرسانی ادامه یافت .این نوع سازمان دهی خیلی مورد استقبال آقای موسوی لاری به عنوان مسئول ستاد حوادث غیر مترقبه قرارنگرفته بود . احساس ایشان احساس مثبتی نبود .
من هم چون مسئولیت اجرایی نداشتم و صرفا به عنوان نماینده مجلس و کمک به آقای کریمی در منطقه بودم هر چند تقسیم کار شب گذشته را مفید میدانستم ولی اصراری بر آن نداشتم و چند ساعتی کاملا با انفعال برخورد کردم .آقای کریمی با گلایه به من گفتند فلانی من استاندارم ونمی توانم با مقامات بالا دست خود مقابله کنم تو چرا از تصمیمات خوبی که اتخاذ شده دفاع نمی کنی؟ اگر کار جمع نشود آبروی کشور و همه می رود.
این صحبت حوالی یک بعد از ظهر بود. من دو ساعت غیبت کردم و به گوشه ای از ارگ جدید رفتم ناهار خوردم 2 ساعت استراحت کردم دوش گرفتم و با روحیه بهتر برگشتم و با قاطعیت کار را ادامه دادم . من به همه دوستان گفتم هیچ تصمیمی عوض نخواهد شد وتا آخر هفته همین تقسیم کار ادامه خواهد داشت . به هلال احمر ابلاغ کردم خود را برای تحویل گرفتن کار از سپاه در پایان هفته آماده کند .
از جناب آقای موسوی لاری خواهش کردم دستورات لازم به پلیس برای استقرا ر پایگاههای اضطراری و حفاظت از اموال مردم را صادر کند آقای کریمی همکاران استانداری را مامور استقرار یک ستاد موقت برای ستاد های خارج از محوطه سپاه کردند. محل سپاه را برای استقرار هیئت های خارجی که پی در پی وارد منطقه می شدند تعیین کردیم. با آقای احدیان که ستاد مرکزی سپاه را مدیریت می کرد مراجعه کردم و خواهش کردم کار را جدی بگیرند به ایشان گفتم باید سپاه ماموریت های خود را با جدیت دنبال کند. تا پایان روز دوم حدوداً ده هزار جنازه از زیر آوار خارج و به خاک سپرده شدند. توزیع کالا و خدمات هم نمی توانست بطور منظم انجام شود. توزیع بی رویه امکانات از بالای کامیون ها مشکلاتی را ایجاد می کرد.
هلال احمر را در ساختمان زندان بم که همه ی زندانیان آن فرار کرده بودند مستقر کردیم. ولی خیلی زود مشخص شد این محل ، محل مناسبی برای انبار کالاها نیست.روز سوم (یک شنبه هفتم) ارگ جدید را برای انبار کالاها انتخاب کردیم. قرار شد همه کالاها چه از طریق جاده و یا فرودگاه ، مستقیم به انبارهای وسیع ارگ جدید برود. و با برنامه توزیع شود. توزیع بی نظم کالا باعث هجوم پاره ای از روستائیان منطقه به شهر بم برای دریافت کالا شده بود. البته از یک جهت حق روستائیان بود زیرا شهر بم بازار اصلی منطقه بود. و این بازار تعطیل شده بود. و کمبود احتمالی کالا هم مردم روستانشین منطقه ، که بیش از صد هزار نفر بودند را وحشت زده کرده بود. در روز سوم هم حدود ده هزار جنازه از زیر آوار خارج و به خاک سپرده شد. در آخر روز دوم و به طور خاص روز سوم جریان تدافین با حضور هئیت هایی از روحانیون و طلاب شکل بهتری به خود گرفته بود.
هیئت های خارجی زیادی مستقر شده بودند. مهم ترین کمک هیت های خارجی دستگاههای زمین یاب و نیز سگهای تربیت شده آنها بود که این امکانات را با امکانات نیروی انسانی سپاه ترکیب کردیم. بیمارستانهای سیار برای مجروحان کارساز نشد زیرا مجروحان به بیمارستانهای سراسر کشور اعزام شده بودند ولی درمان مردم باقی مانده هم خدمتی بود که از عهده آنان به خوبی بر می آمد.
استفاده از آب آشامیدنی بسته بندی در این ایام کمک بزرگی برای امداد رسانی و جلوگیری از بروز بیماری های مسری بود. امکانات تولید آبهای بسته بندی این فرصت را می داد که در تمام مدت اسکان اضطراری هم مردم و هم امداد گران از آب بهداشتی کاملاً مطمئین استفاده کنند.
در همین روز خوشبختانه اولین قطار وارد بم شد و کالاهای امدادی را به بم رساند. خط آهن کرمان – زاهدان ، تا بم ریل گذاری و در شرف راه اندازی بود که دوستان راه آهن تلاش کردند در همین ایام کار را به اتمام برسانند. البته یک طنز جالب هم با اولین قطاری که وارد بم شد حادث شد و آن هم اینکه در اعلام نیازهای اضطراری به طور مرتب بر تامین آب بسته بندی تاکید کرده بودیم آقای سعید نژاد ، مدیر عامل راه آهن هم شنیده بود زلزله زدگان به آب احتیاج دارند و دو واگن مخزن دار پر از آب از اصفهان همراه با اولین قطار به بم فرستاده بود. زمانی که اولین قطار به بم رسید تیمی از ارتش را برای تخلیه قطار فرستادیم .
روز بعد آقای سعید نژاد گله می کرد که هنوز قطار ها تخلیه نشده اند. پیگیری کردم مشخص شد مقصود ایشان واگنهای مخزن دار حامل آب بوده است!!!؟ به ایشان گفتم برادر شیر مخزنها را طوری باز کنی که راه آهن را آب نبرد.!!! واقعاً این قدر عوامی که فکر می کردی در بم آب نیست که از اصفهان آب آوردی؟!!!
به لطف خدا و با همه سختیهای روزهای اول، دوم و سوم زلزله، روز چهارم وضع عمومی به گونه ای بود که تقریباً جنازه بیش از 90 درصد قربانیان از زیر آوار خارج و هیچ مجروحی در شهر باقی نمانده بود و آسیب دیدگان زیر چادر اسکان یافته و دسترسی به غذا داشتند.
در این زلزله برای اولین بار بود که هلال احمرعلیرغم یزدی بودن ریاست آن با دست و دلبازی فوق العاده در امداد رسانی حضور پیدا کرده بود. خدمات آقایان نوربالا، ریاست جمعیت و دبیری ، معاون ایشان فوق العاده بود.
در روز چهارم زلزله یعنی دوشنبه صبح زلزله زدگان بم میزبان قدوم مبارک مقام معظم رهبری و عصر همان روز شاهد حضور جناب آقای خاتمی ریاست محترم جمهور، بودند.
در روز پنجم زلزله ( سه شنبه) جلسه هیئت وزیران به ریاست آقای خاتمی در کرمان تشکیل شد و اعتبارات لازم برای امداد رسانی مورد تصویب قرار گرفت. در این جلسه سیاستهای نوینی برای برای بازسازی بم به تصویت هیئت دولت رسید.
در این خصوص و سرنوشت باز سازی جداگانه خواهم نوشت.
کلیه عملیات اضطراری زلزله بم تا روز هفتم پایان یافت و جناب آقای هاشمی رفسنجانی برای دیدار با مردم زلزله زده و شرکت در مراسم هفتم قربانیان مظلومی که برای حدود سی هزار نفر آنان تنها و تنها همین یک مراسم برگزار شد و این مراسم پایان بخش یک هفته اضطراب ، غم و درد و بی کسی در بم بود . در این هفته همه بزرگان کشور در بم بودند و نمایندگانی از سوی ملتها و دولتهای مختلف در بم بودند ولی همه این محبتها نمی توانست از حجم غم و غصه مردم بم کم کند.
من ضمن عرض ادب به محضر همه بازماندگان زلزله برای قربانیان آرزوی علو درجات و برای بم آینده ای درخشان را آرزو مندم. جا دارد از تلاشهای مخلصانه هزاران نفر امدادگر، پزشک، مدیر، اعضای نیروهای مسلح و همه هیئت های خارجی تشکر کنم و به طور ویژه از زحمات و خدمات آقایان شفیعی، فرماندار وقت بم، کریمی استاندار ، مقیمی معاون وزیر کشور، احمدیان جانشین فرمانده سپاه،قالیباف فرمانده وقت ناجا،محسن رضایی، سعیدی کیا ریاست وقت بنیاد مسکن، خرم وزیر وقت راه و ترابری و همکاران جهاد سازندگی، هلال احمر، سپاه و ارتش و نیروی انتظامی و سایر نهاد ها تشکر نمایم.