روزنامه آرمان نوشت: این
تصور اشتباه بود که حسین شریعتمداری نسبتی با رسانههای کشورهای اروپایی
ندارد که شاید دلیلش هم عدم انعکاس آن باشد. او برخلاف آنچه در ذهن برخی
وجود دارد با مهمانان اروپایی خود مهربان است بهنحوی که به خبرنگار اشپیگل
که به دفتر او آمده بود، پرتقال و میوههای شیرین تعارف میکند!
اما شاید
آنچه این خبرنگار درباره شریعتمداری نوشت، چندان به مذاقش خوش نیاید: «قبل
از انقلاب، شریعتمداری قصد داشت پزشک شود. بعد دادگاهی در حکومت شاه که
مورد حمایت آمریکا بود، او را به حبس طولانیمدت محکوم کرد، زیرا در خفا از
آیتا... خمینی پشتیبانی کرده بوده است. در ساواک، شریعتمداری ۲۷ساله را
شکنجه کردند و دندانهایش را شکستند. این ماجرا بر او تأثیر گذاشته است.»
اما چرا حسین شریعتمداری 19فروردین یعنی زمانی که مذاکرات ایران با کشورهای
1+5 درحال انجام است، پذیرای خبرنگار یکی از کشورهای طرف مصاحبه با ایران
یعنی آلمان میشود و طی آن نه سیاستهای کشور آلمان بلکه آمریکا را به چالش
میکشاند که خبرنگار اشپیگل اینگونه مینویسد: «شریعتمداری شق و رق روی یک
صندلی نشسته، با اعتماد به نفس چانهاش را جلو میدهد. میگوید: «شیطان در
واشنگتن است.» اینکه اینقدر از آمریکا بد میگوید تا حدی زیادی به علت نقش
آمریکا در تاریخ ایران و نیز تجربههای شخصی شریعتمداری است.»
مدیرمسئول روزنامه کیهان در برههای هم به آن اندازه انتقاد از غرب را در دستور کار خود قرار میدهد که خبرنگار اشپیگل مینویسد: «شریعتمداری بدیهای غرب را ردیف میکند: چگونه آمریکا در سال ۱۹۵۳ کمک کرد که نخستوزیر منتخب مجلس ایران را سرنگون کنند، چراکه نفت ایران را ملی کرده بود. چگونه آمریکا سفارت خود را در تهران به «مرکز جاسوسی» بدل ساخت و از صدام در طول جنگ هشتساله عراق علیه ایران حمایت کرد. در آخرِ همه از «ظلم تحریمها» انتقاد میکند.»
«شریعتمداریِ ۶۱ساله خیلی قدبلند نیست، محاسنش جوگندمی و پیراهن توسی به تن کرده است. گونههای استخوانی دارد و بینیاش جلبنظر میکند.» این تعریف چهره حسین شریعتمداری از سوی سوزانه کولبل است. چهره مردی که حتی وقتی نماینده رسانه کشوری اروپایی در مقابلش نشسته است، انتقاد از رقیب اصلاحطلب را رها نمیکند؛ او شاید میخواهد به دنیا اعلام کند که تفاوتهایش با جریان رقیب در داخل کشور به اندازهای جدی است که آنها بدانند اگر مذاکرهای در میان باشد، باید طیف او را جدا از اصلاحطلبان ببینند.
اشپیگل در بخشی از گزارش دیدارش با شریعتمداری مینویسد: «شریعتمداری حتی درمورد رئیسجمهوری اسبق، محمد خاتمی، پیشبینی کرد اگر نامزد انتخابات ریاستجمهوری شود، سرنوشتی مانند بینظیر بوتو در انتظارش خواهد بود. بوتو که دوبار به نخستوزیری پاکستان رسید در سال ۲۰۰۷ در حالیکه از تبعید بازگشته بود ترور شد.»
توافقی که نمیتواند کارایی داشته باشد
با توجه به اینکه بهنظر میرسد خبرنگار اشپیگل در زمان مذاکرات هستهای به دفتر شریعتمداری رفته است، مدیرمسئول روزنامه کیهان مواضع خود را بیان میکند و شاید آنچنان برای او اهمیت ندارد در آن زمان در وین چه میگذشته است. اشپیگل اینچنین به توصیف واکنش شریعتمداری به توافقات هستهای میپردازد: «شریعتمداری درحالیکه به پیشانی خود چین میدهد، میگوید: «چنین توافقی که کارایی ندارد. اصلا نمیتواند کارایی داشته باشد!»
چنین اظهاراتی از جانب شریعتمداری سبب شد که اشپیگل اینگونه
نتیجه بگیرد که «هرکس برای لحظهای بکوشد به دنیا از دریچه چشم شریعتمداری
نگاه کند، حدس میزند که راه رسیدن به توافق دائمی با ایران چه مسیر
سنگلاخی میتواند باشد.» جالب اینجاست که طیف منتسب به شریعتمداری که
میتوان رسایی را هم در آن جای داد در بسیاری موارد اشتراکاتی باهم دارند
که اگر این تفاهمنظرها در انتخاباتها هم ظهور و بروز داشت، بدون شک
نتیجهای غیر از شکستهای پیدرپی نصیب اصولگرایان میکرد.
رسایی هم دیروز با بیان اینکه با توافق در مذاکرات ضرر بزرگی کردیم، گفت: «هیچکس مثل ظریف در مقابل کشورهای اجنبی کوتاه نیامده است.» رسایی با بیان اینکه صداوسیما از ابزارهای آگاهی است، افزود: «19نفر از نمایندگان مجلس به ضرغامی نامه نوشتند و خواستار نقد توافق ژنو شدهاند ولی وی اعلام کرد که نقد توافق ژنو را تضعیف دولت میداند بنابراین دولت مذاکرات را محرمانه اعلام کرد.» وی با مطرح کردن اینکه چه زمانی مذاکرات محرمانه است؟ گفت: «این بحث 2 حالت دارد یا میخواهیم دشمن نفهمد یا دوست نفهمد، اما حالت اول به خودی خود نیست چون داریم با دشمن مذاکره میکنیم و علت محرمانه بودن مخفی کردن از دوست است و ما با این توافق ضرر بزرگی کردیم.»
انتشار مصاحبه از سوی یک اصولگرا
گزارش دیدار حسین شریعتمداری با اشپیگل از سوی عبدالرضا داوری از نزدیکان احمدینژاد در شبکه اجتماعی فیسبوک منتشر شده است. مشخص نیست آیا انتشار متن دیدار نماینده نشریه آلمانی با شریعتمداری با هدف شباهت دادن آن با دیدارهای احمدینژاد بوده یا اطلاعرسانی تنها موجب ترجمه و انتشار آن شده است.