احسان پیربرناش در روزنامه قانون نوشت: من از روز اول که ساناز جوجو نبودم، شهرام بودم. تا چشم کار میکند شهرام
بودم. برای خودم شغل آبرومندانهای داشتم. کار میکردم، پول حلال میگرفتم،
کجا وب به کسی میدادم؟ کجا کسی وب میخواست از من؟ اصلا من از لفظ «عجقم»
و «گوگولیام» و «عجیجم» متنفرم. من از کامنت 29 زیر عکسهایم چندشم
میشود. وقتی کسی میگوید «هانی» میخواهم بالا بیاورم، منتها وقتی حقوق
نمیدهند چه کار کنم؟ تازه با این شرایط مالی خیلی خودم را نگه میدارم که
فقط وب میدهم!
حالا باز شبها کارم یکجورهایی راه میافتد اما امان از روزها. به قول این
بچههای روشنفکر: «جهان سوم جاییست که کار روز از کار شب سختتر است.»
آنهم کار شب با آنهمه مشقت و دوشواری که همه خبر دارید. روزها که از خانه
میزنم بیرون تا روزنامه بخرم و از موضوعات مورد علاقه مردم سر دربیاورم و
شب پیجی برایش بسازم، باورم نمیشود این آدمهای عصبانی و کلک، همان
آدمهای مهربان و خوش قلب حاضر در فیسبوک هستند. اینجوری هم انگیزهام
برای ادامه راهی که در پیش گرفتم بیشتر میشود، هم اینکه عذاب وجدان
نمیگیرم.
روزنامهها نوشته بودند علی مطهری به دادستانی اظهار شده؛ باید اعتراف کنم
بشکن ریزی زدم و توی دلم گفتم سوژه امشب فیسبوکم جور شد. جهان سوم جایی
است که یک نفر احضار میشود به دادستانی، یک نفر بشکن ریز میزند، یک نفر
هم لابد توی روزنامهاش با درنظر گرفتن تمامی جوانب امر قر ریزی میآید و
بلافاصله در مذمت قر دادن یادداشت مینویسد. این حرفها اصلا به من چه؟ من
خودم کم گرفتاری دارم؟ اگر شام نداشته باشم مطهری میآید بگوید: بیا جوجو،
این یک لقمه مال تو، این مال من... یکی من، یکی تو... باز کن باز کن... یکی
تو، یکی من...؟ نمیگوید دیگر.
به محض اینکه رسیدم منزل لپتاپم را روشن کردم و دو پیج جدید درست کردم.
اولی «کمپین حمایت از علی مطهری در احضار به دادستانی +18» و دومی «کمپین
حمایت از دادستانی در احضار علی مطهری » بگویم افرادی بودند که در آن واحد
هر دو پیج را لایک کردند اغراق نکردهام. این مثبت 18 خودش خوراک دیده شدن
است. معجزههایی که من از این عدد نیم وجبی دیدم از علی کریمی پا به توپ
ندیدم.
بلافاصله عکسی از مطهری آپلود کردم و در پیج اول گذاشتم با شرح:
«شیرمرد»... یک نفر آمد 29 را کامنت گذاشت! فکرش را بکنید، کامنت 29 برای
عکس مطهری! اینجا بود که فهمیدم مشکلات جسمی مردم ما خیلی حادتر از شایعات
است. جهان سوم جاییست که مردم زیر عکس علی مطهری عدد 29 می گذارند تا حتی
شده کتش را در بیاورد. این آیا انتهای قهقرا نیست؟!
در پیج دوم همان عکس را گذاشتم با شرح «از فضل پدر تو را چه حاصل؟»
همان بابایی که در پیج اول کامنت گذاشته بود آمد اینجا نوشت: دوستان کامنت نذارید، این عکسش کار نمی کنه!