اين روزها با حضور حسن روحاني در نشستهاي بينالمللي بحث ازسرگيري
رابطه تهران – واشنگتن جان دوباره ميگيرد و كوچكترين واكنش مقامات طرفين
به سوالات خبرنگاران در اين باره بازتاب وسيعي در رسانههاي بينالمللي
پيدا ميكند. حالا هم كه روحاني در پاسخ به سوال خبرنگار سويسي از خوشبيني
ايران براي ازسرگيري رابطه با واشنگتن خبر داده و گفته كه دست دادن با
همتاي امريكايياش غيرممكن نيست، باز هم از گوشه و كنار دنيا خبرها و
تحليلهاي متفاوتي درباره رابطه ايران و امريكا پس از 35 سال به گوش
ميرسد.
در همين راستا با ابراهيم اصغرزاده، فعال سياسي اصلاحطلب و از
تسخيركنندگان سفارت امريكا در تهران به گفتوگو نشستيم كه در پي ميآيد.
ارزيابيتان از سفر روحاني به سويس و سخنرانيشان در نشست داووس چيست؟
به نظرم سفر آقاي روحاني و تيم همراهشان به سويس سفر مهمي است نشان داد كه
ايران بالقوه و بالفعل چه بازيگر قدرتمندي در عرصه جهان است، درست همزمان
ايران براي حضور در اجلاس ژنو2 ناموفق بود و يك ناكامي ديپلماسي براي ايران
به حساب ميآمد اما سخنراني روحاني در اجلاس داووس و توجه افكار عمومي به
آن حكايت از بازيگري ايران در عرصه جهاني دارد، به همين دليل هم من فكر
ميكنم خيلي از فاكتورها نسبت به گذشته عوض شده است يعني درك دنيا و
كشورهاي غربي از اتفاقاتي كه در منطقه ميافتد به نفع ايران تغيير كرده
است.
اين در حالي است كه قبلا به اين صورت نبود و به ايران اينگونه نگاه
نميكردند و پذيرش ايران صلحطلب و به دنبال گفتوگو از سوي غرب و دنيا
نكته بسيار مهم و قابل تاملي است، چرا كه قبلا اينطوري نبود و ابزارهايي
مثل افراطيگري در قالب گروههايي مثل طالبان و القاعده ديگر براي غرب و
امريكا كاربرد ندارد. الان به نظر ميرسد نگاه امريكا و غرب به جريانهاي
افراطي به نفع ايران تغيير پيدا كرده است.
چه چيزي باعث تغيير اين نگاه به ايران شده است؟
ادبياتي كه آقاي روحاني به كار ميبرد و سبك سخنراني رييسجمهوري در سازمان
ملل و نشست داووس نشان ميدهد كه ايران علاقهيي به سياستهاي تنشزا
ندارد و روحاني به دنبال سياستهاي هشت ساله احمدينژاد نيست و به صورت جدي
به دنبال برقراري ديالوگ صلح با دنياست. فكر ميكنم همان قدر كه ميتوانست
مثلا تعامل و گفتوگو از موضع مخالف با غرب و امريكا به حقارت و سرشكستگي
ملي بينجامد اين گفتوگو در موضع برابر با ادبيات متفاوت ميتواند براي ما
يك پيروزي ديپلماتيك به حساب بيايد.
توجه به اين نكته ضروري است كه
اعتمادسازي با دنيا در شرايط فعلي يك ضرورت اجتنابناپذير براي امنيت ملي
كشور است. بايد روحاني در مجامعي نظير داووس از فرصت استفاده كرده، كاري
كند كه هزينه سياسي و معنوي هر اقدام ماجراجويانه عليه ايران توسط هر كشوري
افزايش پيدا كند و فرصت را از دست تندروهاي ضد ايراني چه امريكايي چه
عربستاني و اسراييلي خارج كند.
قبلا هم دولت احمدينژاد خيلي چراغ سبز براي از سرگيري رابطه تهران –
واشنگتن به امريكاييها نشان داد، اما هيچوقت تلاشهاي ديپلماتهاي او از
سوي غرب و امريكا جدي گرفته نشد، چه فاكتور يا فاكتورهايي سبب شده است موضع
روحاني به عنوان رييسجمهوري ايران جديتر از مواضع احمدينژاد گرفته
شود؟
اتفاق خوبي كه افتاده اين است كه استراتژي روحاني در داخل حاكميت يگانه است
و ثابت كرده است نميخواهد با حاكميت ايران زاويه داشته باشد. پيامي كه
روحاني به دنيا مخابره كرده است اين است كه من تصميماتم و سياستهايم با
رهبري كشور هماهنگ شده است.
خبرهايي هم منتشر شده كه از يك سال پيش ايران
به دنبال مذاكره با امريكاست موعد اين است كه روحاني در چارچوبهاي تعيين
شده نظام حركت ميكند، اين به دنيا نشان ميدهد كه صحبتهاي روحاني
صحبتهاي كل ايران است. من معتقدم بازي ايران و امريكا دو نيمه داشته است،
نيمه اول مربوط ميشود به سمتي كه ايران ميخواسته به موقعيتي دست يابد تا
از موضع عزت با امريكا مذاكره كند، الان نيمه دوم بازي شروع شده است به اين
معنا كه هم نگاه امريكا به ايران و جايگاه ايران در منطقه تغيير كرده است و
هم اينكه گروهي كه مذاكره ميكنند ادبياتي متفاوت با دولت سابق در پيش
گرفتهاند.
با اين حال من فكر ميكنم آقاي روحاني بايد خيلي مواظب باشد كه
در اين مسير افراط و تفريط نداشته باشد، منظورم اين است كه آقاي روحاني
بايد آگاه باشد كه در قبال هر فرصتي كه ايجاد ميشود چه تهديدهاي جديدي به
كار گرفته ميشود. روحاني بايد اين وضعيت را مديريت كند. متاسفانه سابقه
دارد كه در شرايط حساس از جانب ايران چند صدا و چند موضع شنيده ميشود كه
عملا يكديگر را خنثي ميكنند و بعضا شرايط ناخواسته و خطرناكي را هم به
كشور تحميل ميكنند.
اختلاف بر سر تعامل با امريكا در سالهاي طولاني آنقدر
نهادينه شده كه هر ابتكار جديدي در اين رابطه نيازمند اجماع ملي در داخل
كشور است و اينكه همه جناحها بايد از اين اجماع حمايت كنند يعني به عنوان
يك هدف ملي پذيرفته شود كه بايد كشور را از معرض تهاجم، تهديد، تحريم و
انزوا خارج ساخت.
به نظرتان بازگشايي سفارت امريكا در تهران ميتواند به عمر دولت اول آقاي روحاني برسد؟
نبايد سادهانديشانه با اين قضيه برخورد كرد، بازگشايي سفارت امريكا در
ايران مقدماتي را ميطلبد كه هم پيچيده است هم احتياج به مرور زمان دارد.
ما فعلا در اين داستان يك گام برداشتهايم و آن هم توافق اوليه درباره
پرونده هستهيي است. به نظرم دولت آنقدر بايد با اعتماد به نفس حركت كند كه
اين اعتماد به نفس منجر به فراهم آوردن يك بستر گفت وگو در شرايط عادلانه و
مساوي باشد.
بايد طرفين به دركي از يكديگر برسند كه خود در صدد فراهم
آوردن اين بستر برابر باشند. نكته ديگر اينكه با توجه به توان نامحدود
نظامي امريكا تصور بازدارندگي نظامي سادهانگاري است. بازدارندگي تنها در
چارچوب تدابير سياسي ممكن است. از اين رو ابتكارات ديپلماتيك دولت روحاني
ميتواند به تقويت موقعيت ايران در افكار عمومي جهان منجر شود.
بحث گشايش
سفارت و برقراري رابطه با امريكا نه در گذشته و نه در آينده نزديك تابع يك
روند ثابت نبوده و نخواهد بود زيرا طرفين بر اساس تعريف خود از منافع ملي و
با درك شرايط زمان و مكان عمل كرده و ميكنند و حالاحالاها اين قضيه فراز و
فرود خواهد داشت ولي هم روحاني و هم اوباما گامهاي خوبي برداشتهاند كه
نشان ميدهد طرفين هم به برداشت مناسبي از منافع ملي خود به ويژه پس از
پايان جنگ سرد و فروپاشي شوروي دست يافتهاند و هم اراده كردهاند در مقابل
تندروهاي داخلي عقبنشيني نكنند.
با وجود مواضع افراطي در هر دو سوي ماجرا
سخنان روحاني و اوباما درباره پيشرفت امور نه سياه است نه سفيد. هردو در
منطقه خاكستري حركت ميكنند و اين قدم مهمي است كه برداشتهاند، بايد طرفين
از مطلق نگري و بازي صفر و صد دست بردارند.
آقاي روحاني در مصاحبه اخيرشان با تلويزيون ملي سويس اعلام كردهاند كه
معضلات بسياري ميان از سرگيري رابطه تهران – واشنگتن است كه در كوتاهمدت
حل نميشود، از نگاه شما اين معضلات و موانع بر سر رابطه ايران – امريكاست؟
ما در بحث برقراري رابطه با امريكا ابتدا بايد افكار عمومي دنيا را با
خودمان همراه كنيم. افكار عمومي دنيا و مردم امريكا بايد درك صحيحي از
حاكميت ايران و منش ايرانيها داشته باشند. ما بايد آگاه باشيم كه در اين
ميان تندروهاي امريكايي هم تلاش ميكنند بازي را به هم بزنند، در اين ميان
ايران بايد افكار عمومي را براي خروج از انزوايي كه در چند سال اخير به آن
دچار شده قانع كند. ما بايد قبول كنيم كه سياستهاي دولت گذشته و توسعه
تحريمها به جايگاه بينالمللي ايران ضربههاي جدي وارد كرده است بنابراين
اولين گام اساسي بايد اقناع جهان و افكار عمومي دنيا به صلح دوستي ايران و
حاكمان كشور باشد.
فكر ميكنيد روحاني چه ميزان در جلب نظر افكار عمومي براي اعتماد به صلحدوستي ايران موفق بوده است؟
به نظر من آقاي روحاني، فرد بسيار زرنگ و مديري تواناست. او در اين چند
ماهه به خوبي تفاوتش را با سياستهاي تندروانه دولت قبلي عيان كرده است. او
در اين مدت راه بسيار خوبي را در مسير ديپلماسي ايران باز كرده كه كار
بسيار حساس و بزرگي بوده است. روحاني با هوشياري توانسته است از سخنان
شعارگونه و تبليغاتي هم در هموارتر كردن مسير اعتماد غرب و امريكا به ايران
بهره ببرد.
يكي از موانع داخلي كه به نظر ميرسد روحاني در ازسرگيري رابطه با امريكا
با آن مواجه شود، تندروهاي داخل كشور هستند كه تا بحث رابطه با امريكا و
شكستن اين تابوي سي ساله ميشود حاضرند از هر اقدامي در جهت منتفي شدن اين
امر بهره ببرند، روحاني از پس اين تندرويها برميآيد؟
شما مطمئن باشيد روحاني و تيمش كار خودشان را پيش خواهند برد، ضمن اينكه
انتخابات اخير رياست جمهوري و پيروزي حسن روحاني بر رقبايش هم نشان داد كه
تندروها نتوانستهاند به رغم تبليغات تند و تيزشان و هياهوهايي كه به پا
ميكنند كاري از پيش ببرند، به عقيده من انتخابات خردادماه 92 مصاف واقعي
بين تندروي و اعتدالگرايي بود و مردم هم نشان دادند كه چه ميخواهند،
تندروها شايد بتوانند به ظاهر اوضاع را نابسامان جلوه دهند اما نميتوانند
امتياز مهمي بگيرند و كاري از پيش ببرند.روحاني هم مسيرش را بسيار زيركانه
و حساب شده انتخاب كرده است كه مسير خوب و دقيقي است منتها نكته اين است
كه روحاني بايد دقت كند از فرصتها بهره ببرد و تمام جوانب را در نظر بگيرد
و دچار اشتباهات ديپلماتيك نشود.
پيشنهادتان به روحاني و تيم مذاكرهكنندهاش چيست، چه بايدها و نبايدهايي
را براي پيشبرد بهتر مسير ترميم رابطه ايران با غرب به ويژه امريكا قائل
هستيد؟
فكر ميكنم روحاني بايد قدمهايش را محكمتر و سريعتر بردارد البته بايد
همواره احتياط كند. به عقيده من روحاني و همراهانش در مسيري كه در پيش
گرفتهاند نبايد شكي به خود راه بدهند. آنها نبايد به پيام تندروها توجهي
كنند، چون مردم ثابت كردهاند كه در داخل گوش شنوايي براي تندرويها وجود
ندارد. تيم روحاني بايد از هر موقعيتي كه باعث تقويت جايگاه ايران در منطقه
و جهان شود استقبال كند.
شما به عنوان كسي كه قريب به 35 سال پيش به حضور امريكا در كشور نه گفت و
در تسخير سفارت امريكا در تهران حضور داشتيد آيا موافق از سرگيري رابطه با
امريكا هستيد؟
من فكر ميكنم هر اقدامي كه ما را در موقعيت برابر گفتوگويي با امريكا
قرار بدهد و باعث ارتقاي موقعيت كشور و خارج كردن ايران از انزواي سالهاي
اخير شود، اقدامي مهم و قابل تقدير است. اما به شرط عادلانه بودن شرايط
گفتوگو.يكبار ديگر تكرار ميكنم پس از انتخابات خرداد امسال و مذاكرات
ژنو تصوير جديدي در افكار عمومي جهان نسبت به ايران شكل گرفته كه به همراه
خود فرصت نويني فراهم ساخته است؛ فرصتي كه ايران از موضع برابر و بالا و در
عين حال مظلوميت و حق بجانب براي حل مشكلاتش با امريكا و دنياي غرب قدم
بردارد. به رسميت شناخته شدن ايران به عنوان يك كشور داراي نفوذ در منطقه و
خاورميانه كه داراي حق و توان هستهيي و به ويژه سيستمي مردمي است، امتياز
كمي نيست.
ما هنوز به دنبال ایجاد رابطه
خوابید یا بیدار!