افشین علاء بهمناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت امام رضا (ع ) یک مثنوی سروده است با درونمایههای آیین - اجتماعی که آنرا برای انتشار، در اختیارخبرگزاری دانشجویان ایران قرار داد:
عمریست برضریح شما گریه کردهایم
جز گریه در عزای امامان چه کردهایم؟
بس روضهها شنیده و از حال رفتهایم
عمری زچاه کوفه به گودال رفتهایم
تصویر ما ز حضرت خیرالنسا چه بود؟
جز پهلوی شکسته و جز بازوی کبود
درماندهایم حیدر کرار ما کجاست؟
ما تشنه ماندهایم، علمدار ما کجاست؟
یاد حسین (ع)، گم شده در یا حسین ما
مسلم غریب مانده نه در کوفه، بین ما
جانها چرا تهی ز تظاهر نمیشود؟
از ما چرا دوباره یکی حر نمیشود؟
ما رهزن خودیم چه باک از حرامیان
زینب اسیر ماست نه در بند شامیان
این کودکان غمزده این نسل بینشان
طفلان مسلمند که سر میبریمشان
اینها رقیهاند به ویرانهها مقیم
اینها سکینهاند گرفتار یاس و بیم
این نسل بیپناه به تردید مبتلا
تنهاترند یا که اسیران کربلا؟
درس ریا به مدرسه آموختیمشان
آتش به خیمهها زده و سوختیمشان
با منکرات مونس و مالوف گشتهاند
اینان ز بس که امر به معروف گشتهاند
ای آمران صلاح شما در خموشی است
با مردمی که کلیههاشان فروشی است
بس جان ملول گشت و بسی سینه مشمئز
از واعظان بیعمل غیرمتعظ
از پینه بر جبین و به جیب اسکانسها
بگذشتن از فلک، رقم اختلاسها
از حقه در نهان و عیان گفتن دروغ
از هشت سال امام زمان (عج) گفتن دروغ
ما زائر توایم ولی بار ماست کج
بر ما ببخش اینهمه یا ثامن الحجج (ع)