درست 100 روز پیش دکتر موسی غنینژاد در سرمقاله روزنامه «دنیایاقتصاد» در
10 تیر 92 با عنوان «فراخوان اعتراض جهانی به تحریمها علیه ایران»،
نخستین فراخوان رسمی و علنی جنبش اعتراض به تحریمها را مطرح کرد.
این مقاله
ظرف مدت کوتاهی با اقبال جمع کثیری از صاحبنظران مواجه شد، بهگونهای که
بیانیه 157 نفر اقتصاددان، حقوقدان و سردبیر نشریات شاخص کشور در تاریخ 28
شهریورماه نقطه عطفی در این جنبش محسوب میشود. گویا پس از این بیانیه
میتوان جدیتر به این حرکت نگریست و در دل افرادی چون نگارنده که از دهم
تیرماه، کلمه به کلمه گفتارها و نوشتارهای طراحان اولیه این حرکت را رصد
کردهاند، امیدی تازه شکل گرفت: امید به تبدیل این حرکت به یک اجماع ملی و
تاثیرگذاری نسبی آن در فضای بینالملل.
مصادف شدن
این امیدواری با موضعگیریها و رایزنیهای سنجیده و هوشمندانه مقامات ارشد
و تاثیرگذار در دیپلماسی کشورمان، این امید را مضاعف کرد، اما در یکصدمین
روز آغاز جنبش ضد تحریم، نگارنده لازم میداند ضمن تشکر از دستاندرکاران
این عزم مبارک، پیشنهادهایی در راستای کمک به رونق بیشتر این جنبش ارائه
کند:
1- حضور
موثر در رسانههای بینالمللی: اگر به دنبال تاثیرگذاری مثبت و ملموس این
جنبش باشیم، باید توجه کنیم که مخاطبان اصلی پیام این جنبش باید شهروندان
کشورهای غربی و تحریمگر باشند. بنابراین لازم است حضور پیام جنبش مدنی
ضدتحریم در نشریات و رسانههای خارجی و فضای مجازی توسعه یابد. حضور قوی،
منطقی و مستدل موافقان این جنبش در این فضاها، نقش کلیدی در تاثیرگذاری بر
افکار عمومی و دیدگاه نخبگان کشورهای غربی خواهد داشت.
2- ایجاد حس
مشارکت در نهادهای مدنی: آنچه میتواند به این اجماع ملی تداوم بخشد،
شناخت دقیق پتانسیلهای آشکار و پنهان اجتماعی و فرهنگی توسط آن دسته از
نخبگانی است که پرچمداران اولیه این جنبش محسوب میشوند. اگر مجموعهای از
چهرههای شاخص موثق غیردولتی به شکلی رسمی هسته مرکزی و شورای راهبردی این
جنبش را تشکیل دهند، امکان استفاده حداکثری از ظرفیتهای مدنی کشور از طریق
برگزاری جلساتی مابین شورای راهبردی جنبش و انجمنها و تشکلهای مدنی
گوناگون میسر میشود که از آن طریق ضمن ایجاد حس مشارکت در آنها، ظرفیتها و
پتانسیلهای موجود در سطح ایران و جهان در این خصوص شناسایی شود.
3- ایجاد یک
شورای راهبردی رسمی: جنبش به شورای راهبردی نیاز دارد تا بتواند این حرکت
را رهبری کند و اهداف، استراتژیها و برنامههای عملیاتی را با همفکری
کارگروههای مختلف طراحی و بر حسن اجرای آن نظارت کند. شورای راهبردی لازم
است ترکیبی از تجربه و جوانی را در خود داشته باشد تا کارآیی، پختگی، نشاط و
پویایی جنبش را تضمین کند.
4-
سازماندهی نیروهای اجتماعی: پس از شناخت پتانسیلهای اجتماعی اشارهشده در
بند دوم، سازماندهی این پتانسیلها نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
شایسته است نیروهای اجتماعی پیشبرنده این حرکت، در کارگروههای ویژه
جوانان، دانشجویان و... سازماندهی شوند تا بتوان استفاده بهینه و مناسبی از
این پشتوانههای بالقوه به عمل آورد.
5-
بیانیههای حمایتی: اگرچه بیانیه 157 چهره شاخص اقتصاددان و حقوقدان و
سردبیران نشریات در مقطع کنونی لازم و مفید به نظر میرسد، اما جهت تکمیل
این حرکت، پیشنهاد میشود گروههای مرجعی مانند دانشآموختگان اقتصاد، حقوق
و مدیریت، روزنامهنگاران، خبرنگاران، هنرمندان و سایر گروههای تاثیرگذار
حمایت خود را از جنبش و بیانیه مذکور اعلام کنند.
6- مشارکت
فعال دانشگاهیان: بازگشایی دانشگاهها میتواند فرصتی مناسب برای توسعه این
جنبش باشد. پتانسیل عظیم استادان و دانشجویان و روحیه آزادمنشی آنها
میتواند خون جدیدی در رگهای این حرکت باشد. پتانسیلی که این روزها با
وزیدن نسیم اعتدال در فضای فرهنگی کشور میتواند پیوستگی و بالندگی جنبش را
تا رسیدن به اهداف آن فراهم کند.
7- غیرسیاسی
و فراجناحی بودن: طبیعی است این جنبش به مانند هر جنبش دیگری مخالفان و
منتقدانی دارد. برای فراگیر شدن این اجماع بالقوه ملی پیشنهاد میشود،
فراجناحی وغیر سیاسی بودن این حرکت حفظ و سعی شود با مخالفان و منتقدان آن
در داخل و خارج، تعامل و گفتوگوی سازندهای برقرار گردد چه بسا منتقدان
فعلی آن، حامیان فردای این حرکت باشند.