محمد سلامتی سکوت خود را شکست و به گفته خودش بعد از دو سال اولین گفتوگوی رسانهای خود را با آرمان انجام میدهد. سکوت او سبب شد تا ناگفتههای زیادی داشته باشد که بخشی از آن درباره وضعیت احزاب و تشکل متبوعش است. سلامتی میگوید که سعی در جهت احیای آن دارند اما اگر میسر نشد. او اقدام به راهاندازی حزب جدید خواهد کرد. درباره جزئیات این تشکل جدید آنچنان سخنی نگفت. او میگوید که راهاندازی حزب جدید سخت است اما از آنجا که تحزب منجر به پیشرفت کشور میشود؛ او و دوستانش منافع و مصالح کشور را در نظر میگیرند و این سختی را پذیرا خواهند بود. متن بخشی از گفتوگوی آرمان با محمد سلامتی در ادامه میآید:
شما در چند سال اخیر گفتوگویی با رسانهها نداشتید. دلیل این سکوت شما چه بود؟
من از اول انقلاب مرتب درگیر کار اجرایی و سیاسی بودم. هیچوقت به درستی وقت نکردم به تحقیق و مطالعه بپردازم. در واقع در این سی و چند سال بسیار علاقهمند بودم که به مطالعه و پژوهش اقدام کنم که متاسفانه در این چند سال به درستی وقت نکردم. در حالی که بسیار علاقه داشتم و در ابتدای انقلاب بسیار تلاش کردم که به مطالعه من خدشه وارد نشود اما اوضاع آن طور که میخواستم نشد و درمجموع به خاطر فعالیتهای اجرایی مطالعات و تحقیقات من تعطیل شد. بعد از توقف فعالیتهای برخی تشکلها، فرصت بسیار خوبی فراهم شد تا به کارهای مطالعاتی و تحقیقاتی بپردازم وهمین موضوع، موجب شد که به شکل موقت فعالیتهای سیاسی را کنار بگذارم و این اولین مصاحبه من بعد از چیزی حدود بیش از دوسال است، آن هم دلیلش پیگیریهای مستمر شما بود. اگر در معذوریت قرار نمیگرفتم هیچ گاه مصاحبه نمیکردم!
یعنی شما خود خواسته تصمیم گرفتید که در این سالها سکوت کنید و با رسانهای گفتوگو نداشته باشید. درست است؟
بله؛همینطوراست. اگرمن به جمعبندی برسم که باید مصاحبه کنم کسی مانع من نخواهد بود. این خودم هستم که تصمیم میگیرم مصاحبه داشته باشم یا نداشته باشم.
چرا فعالیت سیاسی درقالب و شکل درست آن که احزاب هستند به این اندازه دچار رکود شده است و به عبارتی چرا برخی احزاب و تشکلهای سیاسی در این سالها ترجیح دادند در موضع سکوت و عدم فعالیت باشند؟
دولت تدبیروامید وآقای روحانی بسیارعلاقهمند به توسعه سیاسی وآزادیهای سیاسی است، اما دولتها در یک محدوده خاصی قدرت مانور دارند و تمام ارکان در اختیار دولت نیست و لازم است دیگر نهادها نسبت به این مساله توجه داشته باشند. دولت به سهم خودش میتواند به این مسائل توجه کند و همانطور که دولت آقای خاتمی سعی کرد، با به وجود آوردن شرایط برای توسعه سیاسی این امکان را برای احزاب به وجود آورد تا بتوانند فعالیت کنند و فعالیت خود را در سطح احزاب گسترش دهند، آقای روحانی حتی میتواند بیشتر از آقای خاتمی به احزاب کمک کند. آنها میتوانند از طریق وزارت کشور و رفتاری که با احزاب میشود، آنها را تقویت کنند. البته باید هم چنین تصمیمی را در دستور کار قرار دهد تا از حمایت احزاب، گروهها و اقشار مختلف جامعه برخوردار باشد. آقای روحانی میتواند این کار را انجام دهد.
شما دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی محسوب میشدید که این تشکل بعد از سال 88 تعطیل شد، قصد ندارید با تشکل جدیدی فعالیت کنید؟
بچههای سازمان به دنبال این هستند که این سازمان را دوباره احیا کنند. به همین علت چون قبلا نسبت به حکم صادره در مورد انحلال اعتراض داشتند، تصمیم گرفتند که این موضوع را پیگیری کنند تا ان شاءا... به نتیجه برسد و دوباره همان سازمان احیا شود. اگر به نتیجه نرسیدیم، دوستان هم حزبی من از هم اکنون این آمادگی را دارند که یک تشکیلات جدید را راه بیندازیم. این آمادگی در خودشان و با کمک دیگر کسانی که علاقهمند به راهاندازی تشکلهای سیاسی هستند، وجود دارد. اگر نتوانیم تشکل خودمان را راه بیندازیم در قالب تشکل جدیدی به فعالیت خواهیم پرداخت. تشکیلات سیاسی معمولا به نفع کشور است. افراد دولتی که در سالهای گذشته به دنبال منحل کردن بودند باید بدانند که این مورد یک نقطه منفی برای ما محسوب میشود. در عصر فعلی هیچ کشوری نمیتواند بدون داشتن تشکیلات و حزب به فعالیت بپردازد و عدموجود تحزب در کشورها، باندهای سیاسی را فعال میکند که این باندها نه به نفع مردم و نه به نفع کشور حرکت نمیکنند، بلکه تنها در جهت منافع صنفی و شخصی خودشان حرکت میکنند. این باندها در مقابل مردم و در مقابل خواص پاسخگو نبوده و نیستند. اما احزاب به واسطه کادر سازیشان افراد شایسته را در کشور به وجود میآورند، این افراد شایسته و این کادرهای توانمند در مقابل مردم پاسخگو خواهند بود. در نتیجه به واسطه داشتن برنامه موجب رشد و اعتلای جامعه سیاسی کشور خواهند شد.
در صورتی که نتوانید تشکل متبوعتان را فعال کنید، چه کسانی به دنبال راهاندازی تشکل جدید خواهند بود؟
این کار توسط دوستان حزبی و دیگر علاقهمندان دارد انجام میشود.
برای یک فعال سیاسی و دبیر کل یک حزب سخت نیست که بخواهد در چارچوب تشکل دیگری فعالیت کند؟ معمولا این کار در ایران تا به حال سابقه نداشته است چون علایق خاصی توسط اعضا و دبیرکل به تشکل قبلی وجود دارد چطور شد که این تصمیم را گرفتید؟
ببینید فعالان سیاسی و دوستان هم حزبی و منجمله خود من چون تحزب را لازمه پیشرفت و ترقی نظام و مفید برای جامعه میدانیم، این موضوع را جزو برخی از وظایفمان تلقی میکنیم. ممکن است از لحاظ شخصی هم این موضوع به نفع ما نباشد اما مهم منافع کشور است. وقتی ما میدانیم سودهای زیادی از تحزب و داشتن تشکل نصیب کشور میشود پس سعی میکنیم چنین کمکی را درحد توانمان به کشور داشته باشیم.
یکی از اشکالات تشکل شما، عضوگیری محدود این حزب بود. اگر تشکل بعدی هم راهاندازی شود به همین صورت خواهد بود؟
ببینید هر تشکیلاتی یک اساسنامه و یک مرامنامه مشخصی دارد و سازمان اولیه ما یک مرامنامه مشخصی داشت. این اساسنامه اقتضا میکرد که به صورت نیمه علنی به فعالیت بپردازیم. به خاطر شرایط آن زمان و ویژگی مرامنامه باید حتما در کارهای خاص و همزمان با آن در کارهای سیاسی شرکت میکردیم. تشکیلات سوم فقط کار سیاسی میکرد چون اساسنامه اینگونه اقتضا میکرد. حالا تشکیلات جدید که راه بیفتد، بنا به مرامنامه و اساسنامه نحوه عضوگیری مشخصی خواهد داشت.