محمود فرشیدی وزیر پیشین آموزش و پرورش در سرمقاله روزنامه رسالت نوشت:
كشمكشهاي پيدا و پنهان ايران و آمريكا بيشباهت
به مناظرات انتخاباتي- با حفظ حرمت مناظرهكنندگان- نيست كه در اين
مناظرات هر كسي حرف خود را ميزند و از ديدگاهها و مواضع خويش دفاع ميكند
و دور از ذهن به نظر ميرسد كه يكي از مناظرهكنندگان رقيب خود را ضربه
فني كند يا به نفع او كنارهگيري نمايد. درحقيقت مخاطب اصلي و قاضي نهايي
اينگونه هماورديهاي سياسي يا فكري، مردم هستند. خواه مردم يك كشور و خواه
افكار عمومي جهان و لذا هر يك از طرفين تلاش ميكند تا در عرصه افكار
عمومي پيروز شود.
35 سال است كه اين نمايش قدرت و زورآزمايي ايران و آمريكا بر روي صحنه است و
هرازگاهي پردهاي از آن به اجرا درميآيد و قابل توجه آنكه در هر پرده،
نسبت به پرده قبلي، شخصيت منفي نمايش ضعيفتر و شخصيت مظلوم آن قدرتمندتر
ميشود و بر همين اساس دولتهاي انقلابي و ملتهاي جهان با تماشاي اين
مجموعه طولاني، هر روز دلگرمتر ميشوند و در مقابل، موج سركشيها و
نافرمانيهاي عوامل تحت امر استكبار جهاني افزايش مييابد.
بر اين اساس بايد گفت كساني كه انتظار حل مشكلات كشور را از سفر اخير هيئت
ايراني به نيويورك داشتند، به شناختي واقعبينانه از صلابت نظام جمهوري
اسلامي و نيز روحيه استكباري نظام سلطه جهان نرسيده بودند و در رهنمودهاي
مقام معظم رهبري تعمق نكرده بودند كه بارها هشدار دادهاند مسئله هستهاي
ايران براي نظام سلطه جهاني يك بهانه است.
درحقيقت احزاب 31گانه و 511 نفري
كه تحت عنوان اصلاحطلب عنان اختيار را از كف دادند و از بيم آنكه در
تقسيم غنائم سر آنان بيكلاه بماند و نامشان در جرگه مقربان ثبت نشود،
نامهاي به اوباما نوشتند و در وصف زيباييهاي صحراي آريزونا و كوير ايران
قلمفرسايي كردند، علاوه بر آنكه در اندازه خود، جايگاه رئيسجمهور را در
اين سفر سياسي تضعيف نمودند، نشان دادند كه معناي قيد «قهرمانانه» را براي
واژه نرمش درك نكردهاند و سادهانديشانه پنداشتهاند ماهيت استكبار جهاني
يا ماهيت نظام جمهوري اسلامي ايران با يك سفر چندروزه دگرگون ميشود.
همچنين ظاهرانديشاني كه تنها شيوه مقابله با استكبار جهاني را رويارويي
مستقيم و قهر و ترشرويي ميپندارند به عمق معناي واژههاي حكمت و مصلحت و
نرمش قهرمانانه، پي نبردهاند و توجه ندارند كه از جمله ضروريات «نرمش
قهرمانانه» در عرصه نبرد سياسي و ديدارها و مذاكرات ديپلماتيك، توجه داشتن
به نقش «واژهها» و كلمات و تعابير به كار گرفته شده است.
توجه داشته باشيم
كه نظام سلطه تمام ابزار تبليغاتي خويش را عليه جمهوري اسلامي ايران به
كار گرفته است تا از دولتمردان ايران چهرهاي خشن، بيمنطق و خطرناك براي
جهان و جهانيان ترسيم كند و در چنين فضايي به جاي استفاده از تعابيري كه به
صراحت ضديت با هولوكاست از آن استنباط ميشود ميتوان جنايت نازيها نسبت
به پيروان همه اديان، اعم از مسيحي و مسلمان و يهودي را محكوم كرد. يا در
ارتباط با دفاع از حق هستهاي ايران به جاي اعتراض به كشورهايي كه خود
سابقه داشتن سلاح هستهاي و حتي به كار بردن آن را دارند، در اين شرايط
حساس ميتوان گفت مانند قريب چهل كشور ديگر جهان كه امكان بالقوه و بالفعل
دستيابي به دانش هستهاي را دارند، ايران هم ميخواهد از اين حق قانوني و
استفاده انساندوستانه از دانش هستهاي بهرهمند باشد.
طبعاً افكار عمومي
جهان اين برخورد منطقي دولتمردان ايران را با اظهارات تبخترآميز رئيسجمهور
آمريكا مقايسه ميكنند كه مانند آن دانش آموزي كه از مدرسه اخراج شده بود
اما مي گفت:« ما را از اين مدرسه بيرون مي رويم!» رئيسجمهور آمريكا هم به
جاي آنكه بگويد ما طي اين 35 سال هرچه در توان داشتيم، به كار گرفتيم اما
نتوانستيم نظام جمهوري اسلامي ايران را سرنگون كنيم، ميگويد: ما تصميم
نداريم نظام جمهوري اسلامي ايران را تغيير بدهيم. اما تحليلگران ژرفانديش
فراتر از آن نرمش كلمات و اين اقتدار نمايي را مشاهده ميكنند.در يك طرف دفاع رئيسجمهور ايران از حقوق
فلسطينيها و ايستادگي بر مواضع كشورمان در حمايت از سوريه، همچنين عدم
پذيرش تقاضاي ديدار رئيسجمهور آمريكا نشانه استقلال نظام جمهوري اسلامي
ايران است كه بر اساس منافع خويش تصميم ميگيرد بدون آنكه از كشور و قدرت
ديگري در اتخاذ مواضع خويش كسب تكليف كند و در اين سفر سياسي با روي باز و
نه خدايناكرده با دست دراز ظاهر ميشود.
اما در طرف ديگر رئيسجمهور
آمريكا، علاوه بر محدوديتهاي داخلي، بايد منافع صهيونيستها را هم در نظر
بگيرد و از اسرائيل هم كسب تكليف كند. همچنين رفتار رئيسجمهور آمريكا نشان
داد كه تا چه اندازه مذاكره با ايران برايش اهميت دارد و گذشته از
پيگيريهاي مكرر بهعمل آمده براي تماس تلفني، بلافاصله پس از گفتگوي تلفني
سراسيمه در جمع خبرنگاران حاضر ميشود تا خبر اين تماس را بازگو كند.