چندی قبل زن جوانی هراسان خود را نزد پلیس رساند و از دام سیاهی که 2 جوان شیطانصفت برایش پهن کرده بودند خبر داد.
به گزارش همشهری، وی گفت: ساعتی قبل از محل کارم در مرکز پایتخت بیرون آمدم تا به سمت خانهام بروم. چون به تازگی همسرم فوت کرده بود، حال خوبی نداشتم و در حال گریه کردن بودم که یک خودروی پژو مقابلم توقف کرد. بجز راننده پسر جوانی نیز در صندلی جلو نشسته بود. مسیرم را گفتم و راننده هم با تکان دادن سرش خواست که سوار شوم.
دقایقی بعد متوجه شدم راننده راه را اشتباهی میرود و به او اعتراض کردم اما در همین هنگام جوانی که روی صندلی جلو نشسته بود با چاقو تهدیدم کرد که سکوت کنم. زن جوان افزود: از ترس جانم سکوت کردم و آنها به سمت یکی از اتوبانهای خلوت جنوب تهران رفتند و در آنجا با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند. سپس اموال مرا به سرقت بردند و در حاشیه اتوبان رهایم کردند. من نیز در تاریکی شب به سختی توانستم شماره پلاک ماشین آنها را یادداشت کنم.
بعد از شکایت این زن، تیمی از مأموران پلیس آگاهی پایتخت با دستور قاضی بخشوده، بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند. تیم تحقیق پس از چهرهنگاری متهمان، اقدام به ردیابی شماره پلاک خودرویی کرد که زن جوان آن را یادداشت کرده بود. در جریان ردیابیها، خودروی مورد نظر شناسایی شد و مأموران متوجه شدند که راننده آن شباهت زیادی به تصویر چهره نگاری شده یکی از متهمان دارد. این مرد در عملیاتی ضربتی دستگیر شد و در تحقیقات به ربودن زن جوان، آزار و اذیت او و سرقت اعتراف کرد.
وی گفت: روز حادثه من و دوستم از خیابانی عبور میکردیم که ناگهان چشممان به زن جوان افتاد.
وی ادامه داد: در آن لحظه وسوسههای شیطانی به سراغمان آمد و تصمیم گرفتیم وی را بهعنوان مسافر سوار ماشینمان کنیم. به همینخاطر وقتی زن جوان که خیلی غمگین بود سوار ماشین شد، ما سر صحبت را با او بازکردیم. وی مدعی شد که به تازگی همسرش فوت کرده و خیلی ناراحت است. در بین راه وقتی ما تغییر مسیر دادیم او اعتراض کرد که با چاقو وی را به مرگ تهدید کردیم. بعد از رها کردن زن جوان هرگز تصور نمیکردیم که او در آن تاریکی شب بتواند شماره پلاک ماشین را یادداشت کند.
بعد از اعترافات این مرد، وی با قرار قانونی در اختیار مأموران پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت و تحقیقات برای دستگیری همدستش از سوی کارآگاهان ادامه دارد تا زوایای پنهان پرونده آشکار شود.
يارو ديده طرف اهلشه خوب سوارش كرده مگه چه اشكالي داره خيلي هم خوبه