تهران امروز نوشت:
همه از تحصیلکردهها انتظار بیشتری دارند اما با وجود این باور، 37درصد معتادان تحصیلات عالیه دارند و تنها 7 درصد از دومیلیون معتاد کشور بیسواد هستند. 58 درصد مصرفکنندگان شیشه، 20 تا 30سالهها هستند و البته 75 درصد آنان تحصیلات دیپلم، فوق دیپلم و لیسانس دارند. اینها نتایج پژوهش انجام شده توسط سازمان بهزیستی در مناطق 22 گانه شهر تهران است که چندی پیش توسط پایگاه خبری «فرارو» منتشر شد.
گذشته از آن اعلام آمار 7 درصدی معتادان بیسواد از سوی معاون مقابله با تقاضا در ستاد مبارزه با موادمخدر به این معناست که 93 درصد از آنها، پیش از آنکه به دوران مصرف اجباری پا بگذارند با درک تبلیغات و خواندن جراید حتما از خانمان سوز بودن این بلا آگاه بودهاند. پس چه چیز سبب میشود تا همچنان مرگ، روزانه 11 نفر از معتادانی که به آخر خط رسیدهاند را به کام خود فرو برد و 8.2 درصد پایتختنشینان، مصرف شیشه را حداقل برای یکبار تجربه کنند؟ کارشناسان میگویند وقتی افراد، آموزش درباره مهارتهای زندگی ندیده باشند؛ سر در گم و مستاصل در برابر امواج زندگی، نه تنها گام نخست را به سمت مصرف مواد بر میدارند بلکه تا به خود میآیند، مرز مصرف اجباری را رد کرده و رسما معتاد شده اند!
آموزش مهارتهای زندگی تنها راه است
به گفته دکتر مجید ابهری، متخصص علوم رفتاری«تنها آموزش مهارتهای زندگی به تحصیلکردههاست که سبب میشود آنها در برابر موادمخدر ایمن شوند.» او میگوید: «اگر بهفرض محال به جوانی که مهارتهای زندگی را آموخته بگویند سوپرمارکت سر کوچه شما 100 کیلو هروئین را به قیمت 1000 تومان به شما میفروشد، او حاضر به خریداری موادمخدر حتی به قیمت پایین نیست. اما کسی که مهارتها را نیاموخته در مقابل کوچکترین مشکلی نمیداند چگونه رفتار کند و شرایطش بحرانی میشود.»
او ادامه میدهد: «انواعی از موادمخدر وجود دارد که تولیدکنندگان، آنها را تنها برای جوانان تحصیلکرده وارد بازار کردهاند.»
دانشجویان و کنکوریها گروه هدف هستند
دکتر ابهری میگوید: «برای برخی از این مواد تبلیغ میشود که نیاز به خواب را کاهش میدهد و ساعات بیدار ماندن را افزایش؛ این تبلیغات برای جلب توجه دانشجویان در شبهای امتحان و همچنین برای داوطلبان کنکور انجام میشود. پس تولیدکنندگان قشر تحصیلکرده ما را هدف گرفتهاند. مواد دیگری هم هستند که آنها به نوعی مصرف آنها را در میان روشنفکران ترویج میکنند و اینطور جا انداختهاند که با مصرف آن میتوان ژست روشنفکری گرفت.»
مدیریت عواطف و توانایی تصمیمگیری با آموزش امکانپذیر میشود
دکتر مریم رامشت، روانشناس و مشاور ترک اعتیاد در این زمینه میگوید: «موادمحرک صنعتی کاربری متفاوتی از خود عرضه کرد و بهدنبال آن، جوانانی که در پی هیجان بودند و بیشتر قشر جوان تحصیلکرده را تشکیل میدادند، درگیر آن شدهاند. این موضوع برمی گردد به آموزشی که باید به آنها داده میشد اما مغفول ماند.» بهگفته او «تحصیلات بالا داشتن به معنای توانایی و مدیریت احساسات و عواطف و رفتار نیست. این موضوع باید از مهدکودکها آموزش داده شود تا دانشگاه ها که دست رد زدن به سینه مواد مخدر در وجود آنها نهادینه شود.گذشته از آن افراد با یک ناراحتی و یا حتی شرایط بحرانی از زندگی مایوس نمیشوند و به مواد مخدر پناه نمیبرند.»
او ادامه میدهد: «فردی که مهارتهای زندگی را نیاموخته، هوش هیجانی بالایی ندارد. هوش هیجانی رمز موفقیت انسان است. امروز مهمترین آموزش در سطح جهان آموزش مهارتهای زندگی است.این آموزشها در قالب برنامه پیشگیری موفق شناخته شده است. از سطوح مهد کودک تا دانشگاه انجام میشود و قدرت و توانایی تصمیمگیری، مدیریت استرس و کنترل خشم و تفکر نقادانه را به افراد یاد میدهند تا در شرایط بتوانند خود را با محیطی که در آن زندگی میکنند وفق دهند.»
اغلب مراجعه کنندگان تحصیلکرده هستند
مشاهدات درمانگران نیز مهر تاییدی میزند بر آمارهای ارائه شده. رویا نوری، پژوهشگر و درمانگر اعتیاد میگوید: «در حال حاضر اکثریت معتادانی که برای درمان مراجعه میکنند و حتی معتادانی که هنوز مصرفکننده هستند، تحصیلات عالیه دارند. اصلا گروه هدف موج جدید اعتیاد در کشور که همان محرکها هستند، تحصیلکردهها را نشانه رفته است. اگر نخواهیم از کلمه اکثریت استفاده کنیم، باید بگوییم تعداد تحصیلکردهها بسیار زیاد است.»