روزنامه «تهران امروز» در سرمقاله امروز خود نوشت: آقای جلیلی! پاس گل آقای روحانی را شما زحمت کشیدید:
در مراسم افتتاح بزرگراه امام علی (ع) آقای دکتر لاریجانی وقتی از آقای قالیباف نام برد به شوخی علت عدم حضور ایشان را در این مراسم جمع آوری چند رای حلال ذکر کرد.
حالا که نتیجه انتخابات معلوم شده آن مزاح بیشتر به واقعیت مبدل شده است. قالیباف فقط شش میلیون رای آورد اما حقیقت آن است که او خالصترین و پاکترین اقبال مردمی را بهدست آورد. ابتدا باید یادآوری کرد که در مجموعه صداوسیما که الحمدلله کاملا عدالت بهصورت دقیق رعایت شد. از سوی دیگر رای قالیباف بهدلیل جریان مدعی اصولگرایی نبود که اتفاقا بیشترین ضربات را از همین دسته خورد. چنانکه گروههای سنتی اصولگرا که از نامزد دیگری حمایت کردند.
گروههای دیگر اصولگرا که نام ایشان را حتی در رده سوم هم نیاوردند. گروههای مرجع مختلف دینی هم ایضا. دوستان ائتلاف هم که به پیمان خود وفادار نماندند یا انصراف ندادند یا انصراف خود را بهدلیل حمایت از ایشان اعلام نکردند. گروه پایداری هم که بیشترین حملات را در گذشته دور و نزدیک به سمت قالیباف نشانه رفته بود. دولت هم که از سالها پیش نذر تخریب قالیباف داشت.
اصلاح طلبان هم که آتش توپخانه خود را بهویژه در ماههای گذشته به روی ایشان متمرکز کرده بودند. تکلیف ضد انقلاب هم که روشن بود؛ صدای آمریکا چندین بار مستند تخریبی علیه او پخش کرد و بی بی سی فارسی و دیگر شبکههای فارسی زبان ضد انقلاب هم که چیزی کم نگذاشتند و در تخریب چهره او از یکدیگر سبقت میگرفتند. حالا شما خواننده گرامی که مخاطب این همه تخریب بودید، قاعدتا باید با خودتان بگویید این قالیباف چه کرده که همه به او میتازند؟
رای قالیباف فقط رای به کارنامه موفق مدیریتی او بود، آن هم برای کسانی که تحت تاثیر انتشار تخریبهای گوناگون قرار نگرفته بودند. قالیباف دست روی زانوی خود گذاشت و بلند شد و حالا سربلند است که بدون حمایتهای خاص و به رغم تخریبهای گوناگون، جایگاه دوم را بدست آورد.
راستی حالا کجایند آنان که به قالیباف برچسب ساکت فتنه و تکنوکرات و ... میزدند؟ کجایند آنان که فرزند برومند شلمچه و فاو و اروند را به غربزدگی و دوری از ارزشها متهم میکردند؟
قالیباف در این انتخابات از یکسو به سکوت در فتنه متهم شد و از سوی دیگر برای امضای نامه فرماندهان به آقای خاتمی در سال 76 مورد پرسش قرار گرفت. او از یکسو بهخاطر حضور هشتسالهاش در عرصه نبرد حق علیه باطل و صحنه جهاد «سرهنگ» خطاب شد و از سوی دیگر بهخاطر عرضه مدیریتی و کارآمدی در شهرداری برچسب «تکنوکرات» به او زدند.
اما یک نکته با برادر جلیلی!
آقای جلیلی شما به قول خودتان و حامیان دوآتشهتان به تکلیفتان عمل کردید؟ فقط پرسش ما از شما این است که واقعا به تکلیفتان عمل کردید که انتخابات ریاست قوه اجرایی را به یک رفراندوم هستهای تبدیل کردید؟!
به تکلیفتان عمل کردید که باعث شدید از این پس برداشت همنشین خارجی شما این بشود که ایده مقاومت و کوتاه نیامدن از حق هستهای فقط از سوی چهارمیلیون و اندی ایرانی حمایت میشود؟!
برادر گرامی! گفته بودی که پشت خیمههای دشمن هستیم و نباید از این ده ضربه شمشیر عقب بکشیم. اما نگفته بودی که مصداق قرآن سر نیزه در این شباهت سازی چیست؟ حداقل شش سال است که رهبری عناوین سالها را به اولویت اقتصاد و اداره معیشت مردم اختصاص داده اند و فرموده اند که مبارزه با آمریکا یعنی کار کار و کار! بله برادر، قرآن سر نیزه در پشت خیمههای دشمن آن بود که فراموش کنیم باید با کارآمدی و همت جهادی سرافکندگی درونی را به سربلندی تبدیل کنیم تا عزت مدارانه مقابل دشمن بایستیم و باید از مدیر ولایی، جهادی با کارنامه و تجربه موفق مدیریتی و کارآمد حمایت کنیم تا بتوانیم آن ده ضربه شمشیر آخر را به هدف بزنیم.
آقای جلیلی! پاس گل آقای روحانی را شما زحمت کشیدید.
برادر عزیز! باید بدانیم که تکلیف همیشه به فعل نیست که برخی اوقات به ترک فعل است.