«در صورت شکست تمام گزینه ها» بخشی از پروژه گسترده «مرکز امنیت جدید آمریکا» است که به بررسی و تحلیل پیامدهای هسته ای شدن ایران پرداخته است.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو، کولین کاهل، معاون سابق وزیر دفاع آمریکا در امور خاورمیانه به همراه دو تن دیگر از نویسندگان گزارش 87 صفحه ای را با نام «در صورت شکست تمام گزینه ها؛ چالش های مهار ایران مسلح به سلاح هسته ای» منتشر کرده و در آن رویکرد جدیدی را به دولت اوباما ارائه می دهند.
در این گزارش آمده است:
سیاست دولت اوباما بازداشتن –نه مهار- ایران است و تمام نشانه ها بیانگر جدی بودن این دولت نسبت به آنچه می گوید است. با توجه به پیامدهای بی ثباتی که دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای به دنبال خواهد داشت -و بی اعتمادی، هزینه ها و مبادلات استراتژیک مربوط به مهار- رویکرد درست این است. ضمن اینکه اگر آمریکا تعهدی برای مهار نداشته باشد، نمی تواند حالا بدون ضربه زدن به اعتباری که لازمه اقدام موثر در چالش هسته ای ایران است، عقب نشینی کند. تعهد به استفاده از همه ابزارهای قدرت ملی، از جمله استفاده احتمالی از زور برای بازداشتن ایران از کسب تسلیحات هسته ای باید به طور جدی باقی بماند.
با این حالت اولویت قرار دادن مسئله بازداشتن نباید باعث شود که تفکری در مورد لزوم مهار موثر صورت نگیرد. با وجود آنکه آمریکا تسلیم ظهور یک ایران مسلح به سلاح هسته ای نخواهد شد، ممکن است ایران به موفقیتی غیرقابل توقف یا توسعه تسلیحات هسته ای در خفا دست یابد، آنهم پیش از آنکه دوران اجرای اقدامات پیشگیرانه سپری شود.
یک حمله نظامی غیرموثر خسارت اندکی به برنامه هسته ای ایران خواهد داشت و در عین حال انگیزه تهران برای دستیابی به بمب را تقویت می کند. هریک از این سناریوها که اجرایی شود، واشنگتن مجبور خواهد شد که بدون توجه به اولویت های فعلی، به سمت استراتژی مهار تغییر موضع دهد.
این گزارش که سومین گزارش در مورد نشانه های هسته ای شدن ایران است، «استراتژی مهار» را برای مدیریت و تخفیف خطرات مربوط به ایران مسلح به سلاح هسته ای، در شرایطی بررسی می کند که تلاش های پیشگیرانه با شکست روبرو شوند. این استراتژی به دنبال پیشبرد 11 هدف اصلی است:
- بازداشتن ایران از استفاده مستقیم از تسلیحات هسته ای؛
- بازداشتن ایران از انتقال تسلیحات هسته ای به تروریست ها؛
- محدودسازی و تخفیف پیامدهای حمایت ایران از تروریسم، پشتیبانی گروه های شبه نظامی و خشونت؛
- منصرف کردن ایران از استفاده از تهدیدات هسته ای برای تحت فشار قرار دادن دیگر کشورها یا دامن زدن به بحران ها؛
- بازداشتن ایران از تشدید اقدامات در طول بحران ها؛
- بازداشتن ایران از اتخاذ موضع بی ثباتی هسته ای که بر استفاده زودهنگام از سلاح هسته ای تاکید دارد؛
- ترغیب اسرائیل به اجتناب از اتخاذ موضع بی ثباتی هسته ای که بر استفاده زودهنگام از سلاح هسته ای تاکید دارد؛
- متقاعد کردن دیگر کشورهای منطقه به عدم پیگیری دستیابی به قابلیت تولید سلاح هسته ای؛
- محدود کردن صدمات به اعتبار پیمان منع گسترش سلاح هسته ای و رهبری منع گسترش سلاح های هسته ای آمریکا؛
- بازداشتن ایران از تبدیل شدن به تامین کننده مواد حساس هسته ای؛ و
- اطمینان از جریان آزاد انتقال منابع انرژؤی از خلیج فارس.
برای دستیابی به این اهداف، استراتژی مهار باید شامل پنج جزء کلیدی باشد: بازدارندگی، دفاع، شکستن، تشنج زدایی و خلع سلاح هسته ای. هر یک از این عوامل مستلزم اجرای سیاست ها، فعالیت ها و تعهداتی است.
بازدارندگی، تلاشی است برای بازداشتن ایران از استفاده از سلاح هسته ای و تجاوز از طریق تهدید به اجرای اقدامات تلافی جویانه.
دفاع می تواند با هدف رد کردن توانایی ایران برای بهره بردن از تسلیحات هسته ای و حفاظت از شرکا و متحدان این کشور صورت گیرد.
سیاست شکستن مربوط به فعالیت هایی می شود که به دنبال ایجاد محیط مقاوم منطقه ای در برابر نفوذ ایران و خنثی سازی فعالیت هایی که از سوی ایران منجر به بی ثباتی می شود، هستند.
تشنج زدایی تلاشی است برای ممانعت از تبدیل شدن بحران های مربوط به ایران به یک جنگ هسته ای.
خلع سلاح هسته ای فعالیت هایی است که به دنبال محدود کردن برنامه تسلیحات هسته ای ایران و کاهش خسارات بیشتر به رژیم های تابع منع گسترش سلاح هسته ای خواهد بود.
اگر این اقدامات اجرایی شوند، مهار موثر امکان پذیر خواهد شد. اما نتایج نهایی را نمی توان به طور قطع موفقیت آمیز پیش بینی کرد. خطرات ناشی از یک ایران مسلح به سلاح هسته ای جدی خواهد بود و پیامدهای شکست استراتژی مهار بسیار عمیق ارزیابی می شود. موفقیت این استراتژی همچنین به عوامل بی شماری بستگی دارد که واشنگتن نمی تواند آنها را تحت کنترل درآورد اما قادر به تاثیرگذاری بر آنها است، از جمله اولویت های نظام ایران، تصمیمات متحدان و شرکای مهم و میزان همکاری بین المللی در حمایت از مهار.
استراتژی مهار، آمریکا را مجبور خواهد کرد که تعهدات امنیتی خود در خاورمیانه را به طور نامحدود گسترش دهد که این امر ایجاد توازن مجدد در سیاست خارجه آمریکا در قبال آسیا را سخت خواهد کرد. استراتژی مهار همچنین نقش تسلیحات هسته ای و بازدارندگی هسته ای در استراتژی امنیت ملی آمریکا را افزایش خواهد داد و این در حالی است که دولت اوباما سعی دارد دقیقاً مخالف این جهت حرکت کند.
با توجه به تمام دلایل ذکر
شده، تعهد به استفاده از ابزار قدرت ملی از جمله استفاده احتمالی از نیروی نظامی برای
بازداشتن ایران و نه مهار ایران تسلیحاتی، درست ترین سیاست است. در صورت شکست
استراتژی بازداشتن، آمریکا ملزم به اقدام در جهت کاهش خسارات نسبت به منابع خود
است.