دکتر وحید شقاقی در دنیای اقتصاد نوشت:
مطالعات بینالمللی در حیطه «اخلاق در اقتصاد»، طی سالهای اخیر به سرعت در حال گسترش است و به نظر میرسد اقتصاد جهانی به این نتیجه رسیده که اقتصاد فارغ از اخلاق، در بلندمدت قطعا سیر نزولی داشته و به قهقرا خواهد رفت.
هر اقتصاد توسعهیافته، بدون درنظر گرفتن اخلاقیات، دوام چندانی نخواهد داشت و شکوفایی اقتصادی تنها در گرو رعایت اخلاق و برخورداری از فرهنگ غنی میتواند سعادت بشری را محقق سازد. از اینرو، طی سالهای اخیر، بحث اخلاق در اقتصاد از زوایای مختلف درحال بررسی بوده و پیشبینی میشود که بخش قابل توجهی از مطالعات اقتصادی در دهه آینده، حول تبیین نقش و نحوه اثرگذاری اخلاق در اقتصاد شکل گیرد.
با توجه به اهمیت موضوع نوظهور «اخلاق و اقتصاد»، سعی داشتم به پدیدهای شوم در اقتصاد ایران اشاره کنم که درحال رشد و نمو است و در حال تهديد ریشههای اخلاق در جامعه است. این پدیده را تحت عنوان چرخههای افول اخلاق در اقتصاد ایران نامگذاری نمودهام و سعی خواهم کرد دلایل ظهور این معضل و عواقب و تبعات آن را برشمرم:
اقتصاد ایران، سالهاست درگیر اقتصاد سوداگری شده و بازارهای غیرمولد در اقتصاد ایران جولان میدهند. ریشه این مساله، وضعیت نامناسب حاکم بر سرمایهگذاریهای مولد است؛ از موانع بوروکراتیک گسترده گرفته تا تغییرات مکرر قوانین و مقررات که هر گونه سرمایهگذاری در حوزههای تولیدی را، با مشکل جدی مواجه ساخته است.
نتیجه اینکه، دلالبازی درحال رخنه در فرهنگ جامعه ایرانی شده و روزانه شاهد گسترش ورود مردم به بازارهای غیرمولدی مانند طلا و ارز هستیم؛ بازارهای پرسودی که با کمترین ریسکی همراه بوده و تفکر و کار و تلاش کمترین نقش را در این بازارها دارند. هرگونه گسترش قارچگونهای در این بازارهای غیرمولد، به شدت فعالیتهای تولیدی و اقتصاد مولد و تولیدمحور را تحتالشعاع قرار داده و اقتصاد ایران گرفتار این معضل شوم شده است.
فارغ از اینکه توسعه بازارهای غیرمولد، نقش مخربی در تولید دارد و عاملی در گسترش رکود اقتصادی کشور تلقی میشود، متاسفانه این وضعیت از زاويه دیگر اخلاق جامعه را به شدت متاثر کرده و در حال پایمال کردن ارزشهای فرهنگی غنی ملت ایران است. طی سالهای اخیر شاهد کسب ثروت افسانهای بادآورده توسط برخی از افراد جامعه هستیم که کمترین زحمتی برای تصاحب این ثروت نکشیدهاند؛ ثروت نامشروعی که حاصل کار و فعالیت نیست بلکه حاصل سودهای بادآوردهای است که از کانال نوسانات و تلاطمات در اقتصاد کشور به دست آوردهاند. کسب سودهای بادآورده یکشبه و ترغیب شدن روزافزون مردم برای اینگونه ثروتمندشدن!
با گسترش پدیده دلالبازی در اقتصاد، شاهد ظهور طبقه جدیدی هستیم: طبقه «بنزسواران قمهکش»؛ اصطلاحی که به معنی ظهور طبقه ثروتمند بدون اصالت در جامعه است. این طبقه، زمانی به وجود میآید که فرهنگ با اقتصاد در دو مسیر جداگانه در حال حرکت هستند و گسل بزرگی بین فرهنگ و اقتصاد ایجاد شده است.
در چنین شرایطی، خانوادههایی که به سرعت در حال کسب ثروتهای بادآورده از طریق روشهای مختلف غیرمولد هستند، هیچ رشدی را به لحاظ فرهنگی تجربه نکرده و فرهنگ آنها همپای کسب ثروتشان رشد نمیکند. این شرایط، تهدیدی برای فرهنگ و اخلاقیات در کشور است و اگر اقدامی عاجل برای کنترل آن صورت نگیرد، علاوه بر لطمه به اقتصاد ملی، شاهد افول ارزشهای والای انسانی و اخلاقی در کشور خواهیم بود.
در خاتمه لازم به اشاره است که بهکارگیری روشهای علمی برای حرکت به سمت اقتصاد مولد و تولیدمحور، تنها راهحل گذر اقتصاد کشور از این رکودهای تورمی و تحریمهای بینالمللی است. در سال گذشته مقام معظم رهبری به درستی بر بحث حمایت از تولید ملی تاکید داشتهاند و به نظر میرسد تا زمانیکه موانع فراروی تولید برطرف نشود، سوداگری در اقتصاد جولان خواهد داد که فارغ از تبعات اقتصادی، اخلاق و فرهنگ ملت ایران را نیز زیرسوال خواهد برد.
متاسفانه ریسک سرمایهگذاری در فعالیتهای مولد در اقتصاد ایران بسیار بالا است و بالعکس، ریسک ورود به بازارهای غیرمولد و دلالی پایین است و مدیریت اقتصادی کشور باید اولین و مهمترین مساله و دغدغه خود را بر اصلاح همین وضعیت متمرکز کند. تا زمانیکه بازارهای پرسود غیرمولد وجود دارند، نميتوان امید چندانی به رونق تولید ملی داشت و فاجعه مهمتر از تهدید تولید، تخریب فرهنگ و اخلاقیات جامعه است که چه بسا تبعات ناگوارتری برجای خواهد گذاشت.