دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنهای، گفتار زیر از آیتالله حسن ممدوحی، استاد حوزهی علمیهی قم دربارهی مراتب شخصیت علمی و اخلاقی مرحوم آیتالله خوشوقت را منتشر کرد. این عضو مجلس خبرگان رهبری حدود ۵۰ سال با مرحوم آیتالله خوشوقت ارتباط نزدیك داشته است:
سابقه آشنایی:
مرحوم آیتالله خوشوقت، همبحث و همحجرهای آیتالله حاجآقا مجتبی حاجآخوند از علمای كرمانشاه بودند. حاجآقا مجتبی حاجآخوند تابستانها به كرمانشاه میآمد و ما با ایشان آشنا بودیم. ایشان دو سال متوالی آیتالله خوشوقت را با خود به كرمانشاه آورد. آن زمان آیتالله خوشوقت هنوز مجرد بود و تابستانها حدود یك ماه، یك ماهونیم در كرمانشاه میماندند. ما عدهای از رفقا بودیم كه خدمت ایشان رسیدیم. وقتی من ایشان را دیدم، احساس كردم كه وضعیت شخصیتی ایشان با همه فرق دارد. حتی یك جلسهای هم خدمتشان رسیدیم و سؤالاتی را مطرح كردیم، اما آن جلسه به سكوت گذشت. ما تعجب كردیم كه ایشان چطور آدمی است و كنجكاوی ما سبب شد كه بیشتر دنبال ایشان برویم. گاهی آنچنان در فكر فرومیرفت كه تمام بدنش میلرزید.
ایشان در ملاقاتهایی كه داشت، صحبتی نمیكردند، مگر خیلی مختصر. ما به سراغ حاجآقا مجتبی حاجآخوند رفتیم و ایشان گفتند كه آقای خوشوقت از خواص علامهی طباطبایی و از شاگردهای عملی ایشان هستند. از همین رو ما با تمام وجود با ایشان مرتبط شدیم. ایشان یك ماه كرمانشاه بود و رفت. وقتی ایشان رفت، این هیجان روحی با ما ماند. باور كنید ما روزشماری میكردیم كه دوباره تابستان شود و ایشان دوباره بیاید. ایشان سال دیگر هم آمد و به واسطهی ایشان، من شخصاً وارد طلبگی شدم و ایشان به سر من عمامه گذاشتند. اتفاقاً در حجرهی خود آقای خوشوقت مستقر شدم، چون ایشان آن سال ازدواج كرد و حاجآقا مجتبی به كرمانشاه آمد. ما سه نفر طلبهای كه از كرمانشاه آمده بودیم، به حجرهی آقای خوشوقت رفتیم. آقای خوشوقت متصدی كار ما بود و در هر هفته دو شب به قم میآمد و نقش پدری و تربیتی خویش را در خرد و كلان زندگی ما ایفا میكرد. حتی به قفسهی كتاب ما نگاه میكرد و از برخی كتابها سؤال میكرد. این را كه ما با چه كسی درس برویم، با چه كسی مباحثه كنیم، چه درسی برویم و چه وقتی درس برویم، با ایشان مشورت میكردیم.
آن زمان ما با حاجآقا محسن خرازی همبحث بودیم و با هم مَكاسب میخواندیم. یك روز حاجآقا محسن به من گفت: حاجآقا محمد شاهآبادی پنجشنبهها فلسفه میگوید، بیا با هم برویم. رفتیم. ایشان از كتاب منظومه، بحث اصالت وجود را میگفت. روزی آقای خوشوقت آمدند و پرسیدند: چهكار میكنی؟ گفتم: با حاجآقا محسن به درس آقامحمد شاهآبادی میرویم. آقای خوشوقت گفتند: چه میخوانی؟ گفتم: منظومه. گفتند: بحث آن چیست؟ گفتم: أصالةالوجود. گفتند: «این وجودی كه در فلسفه اصیل است، فوقالتجرد است و در سراسر وجود، اصیل و واحد است.» این كدی كه ایشان در فلسفه به من داد، تا امروز كه حدود ۵۰ سال از آن روز میگذرد، برای من یك كد علمی و یك مبنای بسیار عجیبی در فهم مسائل فلسفی و حتی مسائل عرفانی شد.
روش ایشان همیشه اینگونه بود كه وقتی طرف را میدید و با او صحبت میكرد و او را برانداز میكرد، او را میشناخت و بر حسب حال و ظرفیتش صحبت میكرد. چند نفری بودیم كه شبهای جمعه پس از نماز مغرب و عشاء، چراغها خاموش بود و در تاریكی ایشان حدود نیم ساعت برای ما صحبت میكرد. همان صحبتها بود كه ما را آتش میزد و ما را نگهمیداشت و بسیار عجیب بود. حتی گاهی ایشان میآمد و با هم پیاده به جمكران میرفتیم و برمیگشتیم.
مراتب علمی
ایشان از بهترین شاگردان مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی بود. یعنی از كسانی بود كه وقتی سر درس میرفت، صددرصد درس را میفهمید. همچنین درس اصول امام خمینی رحمةاللهعلیه را هم رفته بود. ایشان در فقه و اصول قطعاً مجتهد بود. گاهی وقتی صحبتی میشد، آراء و نظرات خود را میگفت و نظرات ایشان بسیار دقیق و عمیق بود. آقای خوشوقت معتقد بود اگر كسی فلسفه نخوانده باشد، در فقه و اصول دچار اعوجاج ذهنی خواهد شد.
خودش هم در درس فلسفه بسیار خوب بود. درس مرحوم علامهی طباطبایی را رفته بود. علاوه بر این، آقای خوشوقت با علامهی طباطبایی جلسات خصوصی تربیتی دونفره داشتند. ایشان دستپروردهی علامه بود و در شاگردی علامهی طباطبایی در عرفان عملی، به قلهی آن رسیده بود. حتی به این خاطر كه در خدمت علامه باشد، به تهران رفت. وقتی ما از علامهی طباطبایی سؤال كردیم كه آیتالله خوشوقت چطور آدمی است؟ ایشان فرمود: «انصافاً آدمی است كه بر كارهای خود مسلط است و انسان مسلطی است.» واقعاً هم ایشان همینطور بود. در اراده و در عزم، بینظیر بود. یادم هست گاهی تابستانها كه به منزل ما تشریف میآورد، از اول شب تا صبح نماز شب را دو ركعت دو ركعت میخواند و بین نمازها استراحت میكرد. یعنی خواب پیوسته نداشت.
ایشان یك دور كامل بحارالانوار را دیده بودند. هر روایتی كه در خدمت ایشان صحبت میشد، ایشان دیده بودند. تمام كتب اربعه مثل اصول كافی و وسائل و روایات آنها را خوانده و یك دوره اجتهاد تمامعیار كرده بود. یك دوره فقه را دیده بود. به المیزان و تفاسیر كاملاً مسلط بود. به علم رجال بسیار آشنا بود. جالبتر اینكه ایشان به تاریخ اسلام هم تسلط داشت. انحرافها و اعوجاجهای تاریخی را میفهمید و بهخوبی تاریخ را تحلیل میكرد و نكات بسیار عجیب و لطیف تاریخی را آگاه و آشنا بود. این مرد تخصصهای فراوان و خوبی داشت.
كارهای ایشان را احدی نمیفهمید
تنها كاری كه ما از ایشان خواستیم و انجام نداد، این بود كه هیچ چیزی ننوشت. میفرمود كه من تا بهحال قلم روی كاغذ نگذاشتهام. واقعیت این بود كه ایشان در كتاب تكوینی خود كار میكرد و با كتاب تدوینی كاری نداشت. من در عرض چهل، پنجاه سال كه با آقایان علما ارتباط داشتهام، مثل آیتالله خوشوقت را ندیدهام.
در این ۵۰ سال كه خدمتشان بودیم، هرچه میگذشت، تقوای بیشتر، علم بیشتر، درایت بیشتر و معنویت بیشتر را در ایشان حس میكردیم. ایشان بركتی از بركتهای سیارهی زمین بود. مشكلاتی كه به واسطهی ایشان حل میشد، بسیار بود.
آیتالله خوشوقت شخصیتی بود كه ما در خُرد و كلان زندگی خود با ایشان مشورت میكردیم. مشكلاتی از ما را بهراحتی حل میكرد كه هیچكس قادر به حل آن مشكلات نبود. ایشان پیشامدهای روحی افراد را تجزیه و تحلیل میكرد. این كارها كار همهكس نبود و آقای خوشوقت این توان را از علامه طباطبایی گرفته بود.
از عجایب آیتالله خوشوقت، اخلاص ایشان بود. كارهای ایشان را احدی نمیفهمید و مطلع نمیشد. فوقالعاده كَتوم بودند. یك روز به ایشان گفتم كه میخواهم ناهار منزل شما بیایم. گفت بیا برویم. یك لیوان شیر خنك و مقداری نان بیات برای من آورد. خود ایشان هم از همان خورد. گاهی میدیدم كه كنار دست ایشان یك پاكت یا كیسهای نان خشك است. زمانی به من گفتند كه من خشنخور هستم. منظور همان نان خشك بود كه گاهی میخورد، ولی همین انسان اگر میهمان كسی بود طور دیگری رفتار میكرد. در واقع ایشان زهد خود را پنهان میكردند.
ختم صلوات
یكی از خصائص آیتالله خوشوقت این بود كه نسبت به اهلبیت علیهمالسلام بسیار شدیدالعلاقه بود و به حضرات معصومین عشق میورزید. به طوری كه ختم صلوات ایشان هر جمعه تا همین اواخر برقرار بود. ختم صلواتهایی كه جوانان بسیاری خدمت ایشان جمع میشدند. من یكی دو بار بیشتر به آن ختم صلوات نرفته بودم، اما میگفتند كه جمعیت آن زیاد بود. زیارات ایشان هم ترك نمیشد. همین اخیراً ایشان گفته بود كه «۵۰ سال است كه در مسجد ما روضه خوانده میشود و روضهی حضرت رقیه سلاماللهعلیها خوانده میشود و ما به وسیلهی آنها زنده هستیم.»
ایشان از مریدان امام خمینی بود. معرفتی كه ایشان به امام خمینی داشت، ممتاز بود. ایشان با امام خمینی ارتباط روحی داشت و میدانست كه مراتب روحی و علمی حضرت امام در چه حدی بود. اولاً امام خمینی استاد ایشان بود و ایشان میدانست كه مراحل علمی امام چقدر بوده. ثانیاً یكی از تخصصهای فوقالعادهی امام خمینی عرفان بود. امام فوق تخصص عرفان بودند و در عرفان عملی هم پیش بودند و آیتالله خوشوقت این نكته را میدانست.
بر اساس اندیشهی حضرت امام كه آیتالله خوشوقت نیز به آن معتقد بود، این حركتهای سیاسی و انقلابی بر اساس آن جهت معنوی و خدایی شكل میگرفت. یعنی نگاه الهی آنان هدایتگر نظام سیاسی بود. آیتالله خوشوقت با سعهی وجودی خاصی حركت میكرد و همه چیز را میشناخت و لذا حمایت ایشان از انقلاب فوقالعاده بود.
پس از حضرت امام، رهبر معظم انقلاب هم ایشان را شناختند. یعنی ایشان دانستند كه وارث علم و عمل علامهی طباطبایی، آیتالله خوشوقت است. معمولاً از آیتالله خوشوقت دعوت میكردند و نظرات ایشان برای رهبر انقلاب در خیلی جاها كمك بود. حضرت آیتالله خامنهای به ایشان عنایت خاصی داشتند.