مطلب زیر را آقای سعید ملکوتی برای فرارو ارسال کرده است |
«بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمنند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بی.بی.سی و آمریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند!
من نه با آزادی مطبوعات مخالفم و نه با تنوع مطبوعات. اگر به جای بیست روزنامه، دویست روزنامه هم دربیاید، بنده خوشحالتر هم خواهد شد و از زیادی روزنامهها احساس بدی ندارم. اگر مطبوعات آن هر چه بیشتر باشند بهتر است، اما وقتی مطبوعاتی پیدا میشوند که همه همتشان تشویش افکار عمومی، ایجاد بدبینی مردم به نظام است، ۱۰ تا ۱۵ روزنامه گویا از یک مرکز هدایت میشوند، تیترهایی میزنند که هر کس نگاه کند، فکر میکند همه چیز در کشور از دست رفته است!
امید را در جوانان میمیرانند، روح اعتماد به مسئولین را در مردم ضعیف میکنند، نهادهای رسمی را تضعیف میکنند، مدل اینها کیست؟ مطبوعات غربی هم این گونه نیستند، این یک شارلاتانیزم مطبوعاتی است.»
جملات فوق مربوط به یکی از سخنرانی های مهم مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... خامنه ای دام ظله الوارف است که ضمن آن نسبت به رواج بی بندو باری مطبوعاتی، در مطبوعات و نشریات آن دوران (اصلاحات) هشدار صریح داده و سلب اعتماد از مسئولان و تضعیف نهادهای رسمی کشور را کاری در جهت خواست قلبی دشمن اعلام می دارند.
از آن سالها نزدیک به 10 سال می گذرد، امید آن بود که با نیل اصوالگرایان به تمامی ارکان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... کشور شاهد به ثمر نشستن موازینی بودیم که روزگاری نه چندان دور، برآورده شدن آن نیازها و آرمانها در حلقوم و حنجرة معترضان اصلاحات به فریادهای مداوم تبدیل شده بود.
سخن از اخلاق سیاسی ، تبعیت از آموزه های صحیح و صریح شرع انور اسلام ، اصلاح امور از کج روی ها به سمت و سوی توجه به باورها، شعارها و آرمانهای اصیل انقلاب و... .
شعارهای جذاب و دلنشینی بود که ملت ایران دلخوش بدان بودند تا امروز که به این نقطه رسیده ایم.
با کامیابی مکرر اصولگرایان و فتح یکایک پایگاههای سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی در نبود و غیبت رقیب، امید می رفت تا خلقیات و اخلاقیاتی که روزگاری در معرض نقد ، نهیب و انتقاد دوستان اصولگرا بود در تمامی عرصه ها رخت بربسته و صحنه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور را رایحة سلم و امان در برگیرد ولی متاسفانه در عمل و در واقعیت شاهد آن هستیم که شارلاتانیزم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی درکنار نوعی دیگر از هوچی گری و هتاکی رسانه ای- مطبوعاتی قرار گرفته و عرصه های مختلف کشور را مبتلا به دردی جانکاه و اندوهی بزرگ نموده است که دوستداران و السابقون نهضت را نیز مکدر نموده است.
شارالاتانیزم مطبوعاتی اگر روزگاری مربوط به بخش غیر رسمی اصلاحات بود این بار بجای آن شارلاتانیزم سیاسی بخشی رسمی از متولیان امور کشور را فراگرفته است.
اگر روزگاری نه چندان دور چند روزنامه نگار بی پروا در قلم و بیان خود منویات خصم صهیونی یا دشمن آمریکایی و خط نفاق را نشخوار می کردند این بار صدای آشنایی از حلقوم یک نماینده مجلس و آنهم ملبس به لباس روحانیت بدترین اهانت ها را همصدا با همان خط نفاق و جریان صهیونیستی بازگو می کند.
اگر روزگاری نقش منافقان در مطبوعات کشور قابل رصد و رهگیری بود این بار حنجره کینه توز و انتقامجوی آنان بر فراز برخی تریبونهای رسمی کشور دیده می شود و متاسفانه در این میانه سکوت تایید آمیزی نیز اهل جسارت و بی تقوایان را در تهاجم خود به ساحت مقدس اخلاقیات این انقلاب که از ابتدایی ترین مسلمات انقلاب پیر جماران بود، به تکریم می نوازد.
هتک حرمت مسلمان, هدم عرض مومن، اهانت ، دروغ گویی، تهمت و افترا، پرخاشگری به پیشکسوتان نظام اگر جزء رذایل اخلاقی و سیاسی محسوب نشود و در دسته بندی شارلاتانیزم سیاسی نگنجد پس در کدام دسته بندی ناهنجاریهای مبتلابه یک جامعه آرمانی قابل گنجاندن خواهد بود.
آقایان هتاک مگر نمی دانند که مسئولیت امروزشان را مدیون مجاهدات و رشادتهای آن بزرگانی هستند که این روزها بی محابا دشنامشان می گویند.
لااقل به حکم مروت طبع و شرافت نفس – البته اگر بهره مند از آن باشند- بایستی حنجره شان از ناسزاگویی بسته می بود.
بگذریم قصد اطاله کلام نیست ولیکن دوستان متولی امر نیک بدانند که کارنامه فعالیت تام و تمامشان با رکورد شکنی های بی مانندی از جمله رسوایی های اقتصادی- مالی، سیاسی و اجتماعی زینت و زیور یافته و انهدام اخلاقیات و کشاندن کشور به ورطه بداخلاقیهای سیاسی و بهره جستن های ماکیاولی و حذف منتقد با همه ابزارهای مشروع و غیر مشروع هرگز از یادها و نظرها نخواهد رفت.