bato-adv
کد خبر: ۱۳۶۶۸۶

چرا ایرانی‌ها هیچ چیز را «جدی» نمی‌گیرند؟!

تاریخ انتشار: ۱۳:۰۵ - ۰۹ دی ۱۳۹۱
فرارو- زهرا فدایی- 1- نفس نفس زنان پله‌ها را بالا می‌روم. نیم طبقات را می‌شمارم مبادا باز اشتباه کنم. ساختمان قدیمی است و گویا آسانسور درب و داغانش همیشه خراب است. اینجا شعبه یکی از ادارات دولتی است. نامش را نگویم بهتر است. 

طبقه سوم، سه باجه است. جلوی یکی از باجه‌ها صفی طولانی شکل گرفته. جای من انتهای صف است. دختر کارمند با کامپیوترش سر و کله می‌زند. کاری از پیش نمی‌برد و در نهایت از همکارش سوال می‌پرسد. همکار، بی‌حوصله کتاب پیام نور را کنار می‌گذارد و سرسری توضیحاتی می‌دهد. در باجه آخر خانمی سرش را تا حد ممکن پایین برده و آهسته با تلفن صحبت می‌کند. مراجعه‌کنندگان کلافه گاه به هم نگاه می‌کنند، گاه به ساعت.

یک ساعت و چهل دقیقه بعد، بعد از کلی بالا پایین رفتن از پله‌ها، هفت امضا می‌گیرم و هفت بار در دبیرخانه ثبت می‌کنم. در مراحل نهایی، ناگهان سیستم قطع می‌شود بعد جمله‌ای می‌شنوم که از آن می‌ترسیدم: «برو هفته بعد بیا»

یک ماه بعد
هفته بعد نشد، اما یک ماه بعد برمی‌گردم. اینار پرونده دست آقایی است که حرفه‌ام را فهمیده. بی هدف پرونده را ورق می‌زند و زیر چشمی نگاه می‌کند. هر از گاه سؤالی می‌پرسد؛ مثلاً «تا حالا کجا بودی؟» یا «شما خبرنگارها همیشه انقدر عجله دارید؟» اعتماد به نفس عجیبی دارد. می‌خواهم سراغ رئیس را بگیرم. بروم شکایت کنم که اینجا تنها مسئله بی‌اهمیت کار مراجعه‌کننده‌هاست. می‌خواهم بگویم اینجا هیچ کس کار را جدی نمی‌گیرد. اما دندان روی جگر می‌گذارم.

پس از دو ساعت و ده دقیقه، بعد از طی دوباره تمام مراحل قبلی، در اتاق رئیس ایستاده‌ام و منتظر امضای آخر هستم. آقای رئیس مشغول صحبت و خندیدن است. خنده‌اش با آمدن یک کارمند خاطی قطع می‌شود. خطای کارمند این است که چرا کار یکی از مراجعه‌کنندگان را که نباید راه می‌انداخته، راه انداخته است. گویا کارمند دیگری این اشتباه بزرگ را سریع به گوش آقای رئیس رسانده‌ است. 

2- جدی نگرفتن کار و وظیفه، یک بخش از زندگی ماست. بخش دیگرش جدی نگرفتن جان انسان‌هاست. برای همین ارز دارو خرج لوازم آرایشی یا ساخت مسکن می‌شود. به همین دلیل بارها و بارها واردات آزبست سمی و سرطان‌زا ممنوع شده ولی ثبت و سفارش‌ها همچنان ادامه دارد.

هشدارهای آلودگی هوا هم بخشی از خبرهای روزانه‌اند. آلودگی که به اوج برسد، شهر که تعطیل شود، تازه دست بچه‌ها را می‌گیریم، سوار ماشین می‌شویم برویم مهمانی. یا به خریدهای عقب‌مانده برسیم. هر چه آمار سکته‌های قلبی بیشتر باشد، بیشتر برای تعطیلات ناگهانی برنامه می‌ریزیم. 

چند ساعت بعد از اعلام تعطیلی، مسیرهای منتهی به جاده‌های شهر پر از ماشین می‌شود. ترافیک سنگین، مسیر را چند برابر طولانی می‌کند. این موقع لایی کشیدن‌ها، سبقت‌ها و ... شروع می‌شود. پایان تعطیلات آمار کشته‌شدگان جاده‌ای اعلام می‌شود. ناراحت‌کننده است ولی زود فراموش می‌شود. آمارها مثل بسیاری خبرهای دیگر، جدی نیستند.

3- «جدی نگرفتن» از چه زمانی جزء خوی و خصلت غالب ما شد؟ پاسخ به این سؤال مطالعه دقیق می‌خواهد. ولی آموزش یکی از کلیدهای این پاسخ است. مقایسه دانش‌آموزان امروز با نسل‌های قبل گواه بی‌تفاوتی و سهل‌انگاری آن‌هاست. زمان جدی گرفتن کلاس و درس و معلم به پایان رسیده است. دور، دور شوخی و زیر پا گذاشتن ارزش‌هاست. 

اگر مدرسه را عاملی تأثیرگذار در رفتار افراد بدانیم. بی‌شک آموزش و پروش در گسترش این ویژگی سهمی بسزا دارد. به نظر می‌رسد در این نظریه بی‌راه نرفته‌ایم اگر به یاد آوریم که وزیر پس از سوختن دانش‌آموزان یک مدرسه با خبرنگارها شوخی می‌کرد و عذرخواهی‌ اجباری‌اش هم با چاشنی طنز و کنایه همراه بود.

نظامی که آموزش فرزندان ما را به عهده دارد، هنرش افزایش فشار و استرس است نه آموزش «حل مسأله». در مقاطع مختلف خصوصاً متوسطه، دانش‌آموزان با فشاری طاقت‌فرسا مواجه‌اند و بیشترشان بعد از طی این مسیر، هرگز حاضر به برگشت نیستند. 

بی‌شک سخت گرفتن بر دانش‌آموزان و تنگ کردن فضای رقابت، فایده چندانی ندارد؛ که اگر داشت امروز شواهد عینی آن را در جامعه می‌دیدم. استرسی که به دانش‌آموزان تحمیل می‌شود رفته رفته الگوی ذهنی آن‌ها را به سمتی می‌کشاند که هر مسأله جدی را رنج‌آور بدانند. طوری که فرار از موقعیت‌های جدی برایشان لذت‌بخش‌ترین کار دنیاست.

از سوی دیگر، نظام آموزشی کمیت‌گرا، نمی‌تواند شاگردانش را برای امور کیفی پرورش دهد. آموزشی که معیارش نمره، رتبه و معدل است، دانش‌آموخته‌گانش را طوری تربیت کرده که برای به دست آوردن کمیت یعنی نمره، از همه مسائل عبور کنند و به قولی «همه چیز را دور بزنند.»!

البته در مورد خصلت «جدی نگرفتن» بین مردم ایران نظرهای دیگری هم وجود دارد. برای مثال در کتاب «طبقه متوسط جدید در ایران» چنین نوشته شده: «اعضاء طبقه متوسط جدید به قدرت‌های سیاسی و مقامات اداری در جامعه اعتمادی ندارند و با آن‌ها به صور مختلف مبارزه می‌کنند. شایع‌ترین نوع مبارزه را می‌توان مقاومت منفی، بی تفاوتی و سهل‌انگاریی و به جد نگرفتن وظایف محوله دید.»

بررسی باقی علت‌ها در شکل‌گیری این پدیده، نیازمند فرصتی دیگر و مجالی بیشتر است.

bato-adv
هوشنگ
Germany
۲۲:۴۷ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
سلام بر روان لطیف ؛ و قلم پرتوان سرکار خانم فدایی .هوشنگ .
نادر
Germany
۲۲:۳۷ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
چرا ایرانی ها هیچ چیز را جدی نمی گیرند ؟! ضمن سلام همراه با قدردانی های قلبی م ، از قلم بسیار زیبا و شیوای شما سرکار خانم محترم زهرا فدایی ؛ همانطوریکه میدانید نقد از خود و یا از مجموعه ای ، این طوری نیست که بگوئیم وضع به طوری که هست درست نیست . بلکه نقد این است که تذکر دهیم شیوه ها و کارهایی که مورد قبول ماست ، بر چه چیزهایی پی ریزی شده است که بی چون و چرا مسلم گرفته می شوند . و بر اساس چه طرز فکری مانوس و عادت شده و به محک نقد نخورده ای بنا شده که هیچ کس در آن ها شک و شبهه نمی کند . عزیز محترم خانم فدایی ؛ در این جا نقد ، نقد فرهنگ عادت مردم ایران و آسیب شناسی آن است . زیرا ؛ نقد این چرایی ها درست در این معنا مفهوم می شوند که پایه ی مفروضات مورد پرسش قرار می گیرند . سرکار خانم فدایی ؛ بنا براین ؛ نقد چرایی ها یعنی این که علت چرایی ها را از سوراخ پنهانشان بیرون به کشیم ، و به کوشیم که تغییرشان به دهیم . به این معنا که انتقاد ، این است که همگان چشمان مان را باز کنیم و بببینیم که آن چه امروز پذیرفته شده است ، چون بدیهی و مسلم گرفته شده است ، دیگر پذیرفته نخواهند شد ، چون دیگر بدیهی و مسلم پنداشته نخواهند شد . بنا براین حرف بنده این است که کاری به کنیم که حرکاتی که امروز مردم خیلی ساده و آسان بر حسب عادت انجام می دهند ، دیگر به آسانی انجام ندهند .نادر.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
دلیلش اینه که مردم از ایشون یاد گرفتند که پاسخگو نباشند
ناشناس
United Arab Emirates
۱۵:۲۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
شهر خالیست ز عشاق، بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند!؟
دردمند
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۷ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
درد بزرگ و بیماری بزرگ در اینجاست...در آموزش و پرورش، در مجلس، در قوه مجریه و قضائیه... کشورهایی مثل آلمان مردم با اعتماد به سیستم کار واقعی و مفید انجام می دهند ولی در ایران این اعتماد کاملا از بین رفته و زیر پا گذاشتن اصلی ترین ارزش های انسانی جایش را به خرافه پرستی و چاپلوسی برای کسب مقام بالاتر داده، مثال بارز این روزها اعتراض به حق وزیر معزول به عدم تخصیص ارز بود که حسابش را کف دستش گذاشتند.
ما ایرانی ها ناچار به زندگی در شرایط فعلی خود را می بینیم مثل محکوم در انتظار مرگ یا حبس ابد. هیچ چیز واقعی نیست، همه منتظر یک معجزه اند که یک روز بیدار شوند و ببینند دلار شده 1000 تومان و دیگر گدایی در خیابان نیست و کسی در جاده ها کشته نمیشود و خلاصه ایران بهشت شده!!
باید از خودمان شروع کنیم بی اعتنایی را مقابله با وضع موجود نیست، سطح انتظارات از آموزش و پرورش دردست تک تک ماست، امید به دلسوزی مسئولین یک خیال عبث است. با تشکر از فرارو
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۴۹
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
خوب بود.
ناشناس
United States of America
۲۱:۱۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
مردم جدی نمیگیرند؟ اوضاع اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و زیست محیطی یک کشور همه به هم مربوط است. در قضیه تحریم ها و نوع برخورد با کشورهای جهان نظر و عقیده مردم نادیده گرفته شده و تمام زنجیره اقدامات خودسرانه باعث صدمه دیدن همه حوزه ها شده. چه انتظاری دارید؟ لازم نیست خیلی موشکافانه دنبال علت و معلول ها باشید تا آن را کشف کنید. همین دشمن سازی های بیهوده منجر به تحریم شد و فقط یکی از این تحریم ها تحریم بنزین بود. که باعث شد کمیت بنزین بر کیفیت آن برتری یابد و حتی استاندارد یورو 2 هم بر بنزین اعمال نشود. تحریم دیگر تحریم اقتصاد کشور و دامن زدن به فضای انحصاری اقتصاد کشور است که در آن خودروسازی و موتورسیکلت سازی بدون داشتن هیچ رقیبی، بدتری خودروها و موتورسیکلت ها را تولید میکند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
چون انگيزه كار ندارند(انسان با اميد زنده است وقتي كارمند و كارگر ببيند اگر دو شيفت كار كند هم صاحب يك وجب خانه 2در 2 هم نميشود ديگر هيچ انگيزه اي حتي براي زنده ماندن هم ندارد و كج خلقيها هر روز بيشتر ميشود و البته زورش به بالادستي در اداره نميرسد و تلافي اش را سر ارباب رجوع در ميآورد)
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۷ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
حرف شما تا حدی درست است قبول دارم.
اما دوست عزیز اگر ما اینگونه بیاندیشیم که دیگری ..کرد پس من زورم به ارباب رجوع! قطعا باید شاهد روزهایی بسیار تلخ تر از امروز حتی برای ثروتمندان باشیم!
چرا ؟! چون بی مسئولیتی خانواده را مقابل هم قرار داده و نابود میکند.حال اجتماع و کشور که جای خود!
ناشناس
Malaysia
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
تفاوت ما ایرانی ها با بقیه مردمان جهان این است که فقط و فقط پول به ما انگیزه می دهد و ابدا کیفیت کاری که داریم انجام می دهیم خوشحال یا ناراحتمان نمی کند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
دوست عزيز از ديدگاه روانشناسي كسي كه نيازهاي اوليه زندگيش برآورده نشود نميتواند به ارزشهاي بالاتر بيانديشد اين تفاوت از آنرو در ايران بيشتر است كه با تلاش مضاعف هم به جايي نميرسد ولي در كشورهاي ديگر به اندازه تلاشت مزد ميگيري و حتي نياز به كار دوم هم نداري و در جواب دوست اول اين واضح است كه نبايد اينگونه باشد و اين بد رفتاريها يك خلق و عادتي ميشود كه قطعا زندگي خود فرد را نيز تخريب ميكند به هر حال وقتي هر چيز از نرم خود خارج شود تبعات متعددي دارد و مهم آنست كه مساله را ريشه اي حل كنيم به اميد آن روز
درجه 2
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
چون فقط بعضی از ایرانیها به حساب می آیند . پس بقیه هم مجبورند هیچ چیز را جدی نگیرند تا بتوانند به ته خط برسند.
ناشناس
Finland
۱۵:۰۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
با ناشناس 14:44 - 10/10 کاملاً موافقم. ایرانی ها ملت طماع و پول پرست و خودخواهی هستند. من به خاطر طرفداری از حکومت از مردم انتقاد نمی کنم. ولی عیوب مردم ارتباطی به نوع حکومت نداره بلکه دولتمردان هم از میان همین مردم انتخاب میشوند. فساد مالی مردم و مسئولان در رژیم سابق هم بوده و محدود به امروز نیست. در دوران قاجار دولتمردان کشور و مردم رو به ثمن بخس به استعمارگران می فروختند و مردم عکس العمل خاصی انجام نمی دادند. کلاشی و دزدی و دروغگویی همیشه در تاریخ ایران بوده. این خصوصیت ایرانی بوده و هست. چه یک کارمند ساده باشه چه مسئولیتی در حکومت داشته باشه. به دلیل همین خودخواهی و فرد گرایی و خوی چپاولگری و دروغگویی و همه چیز رو برای خود خواستنه که ایران هرگز پیشرفت نمی کنه.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
کاربران اینترنت و خوانندگان این خبر نیز این خبر را جدی نگرفتند.
فرهاد
Germany
۱۴:۳۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
شما از همه ی کاربران اینترنت و خوانندگان آمار گرفتید؟
حتما اگر در اداره ای پشت میزی تشسته بودید، لقلقه ی زبانتان "برو هفته ی دیگه بیا" می بود. شما نمونه ی کامل موضوع مقاله هستید.
ناشناس
Germany
۰۹:۳۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
دوست خوب اون فرد اگر انگیزه ندارد و میداند به درد این کار نمیخورد یا اون کار به درد او نمیخورد برود دنبال کار دیگه ای مشکل اینجاست که همه مثل شما فکر میکنن
اگه اونجا هست وظیفه ای دارد یا باید انجام دهد یا ...
ناشناس
United Arab Emirates
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
از نویسنده محترم کمال تشکر را دارم. این مشکل کاملا بنیادی است. این را هم بیافزایم که در بسیاری موارد جدی گرفتن نشانه بی تجربگی و تازه کار بودن است!!
@
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
ایکاش درک این گزارش را داشتید و احساسی صحبت نمیکردید
جای تاسف که فقط میتوانید بگویید بنیادی.....!!!
من در این حد میگویم"
اگر جامعه سالم میخواهیم باید سالم باشیم
اگر جامعه دروغگو نمیخواهیم باید راستگو باشیم
اگر توقع وظیفه شناسی داریم باید وظیفه شناس باشیم(در راه خدا پیشکش همه ما)
اگر ......
با این منطق شما ما تا ابد در جهل خواهیم ماند مطمئن باش.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۳۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
Life is Short play it Hard.
or
Life is Short Take it easy





.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
I agree this text
ناشناس
Canada
۲۲:۲۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
you agree with...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
نگارش انگلیسی زندگی را آسان و سخت گرفتن یا بازی کوتاهی در سختی یا غیره اینطوری نیست.فارسی را از شما گرفتند؟!!
ناشناس
Germany
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
I am black board
جهان
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۲۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
اميد نيست .. رفاه نيست و مرگ را بيشتر اهميت ميدهيم تا زندگي .. شهادت و مرگ را بيشتر ارج مي دهيم تا تولد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۵۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
خدا به خیر کند ...
سیدمصطفی
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۳۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
برای اینکه همیشه به پدران نادیده امان نازیده ایم و مینازیم در صورتیکه خیلی ها بابابزرگمان را ندیده و نمیشناسیم !!!و هنوز نمیدانیم که کردار نیک و پندار و گفتار نیک چه مغوله ای است ؟ و از فضل پدر خرج میکنیم !!!که چندان فضیلتی هم نداشتند !!!
ناشناس
Finland
۱۵:۳۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
1- دو طایفه عقیده دارند که پدران ما فضیلتی نداشتند:

- استعمارگران غربی به تبعیت از مورخان نژادپرست و لافزن یونانی که دشمن و رقیب تاریخی ایرانیان بودند!

- تندروهای مسلمان (کسانی از قماش خلخالی که می خواستند با بولدوزر تخت جمشید رو با خاک یکسان کنند.)

شما جزء کدام دسته هستی؟!

2- پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک یک مقوله پیچیده فلسفی نیست که شما هنوز درکش نکرده اید. پتدار نیک یعنی افکار خوب، کردار نیک یعنی عمل درست، گفتار نیک یعنی سخن مفید. سه پند ساده اخلاقی که درک و فهمش چندان سخت نیست.

3- چرا ایرانی ها تنها ملتی در تاریخ هستند که تمایل دارند تیشه به ریشه پدرانشان بزنند؟!

4- پدران ما به ما و ما به آنها شباهتی نداریم. آنها مذهب، عقاید، زبان، شیوه زندگی و حکومتی متفاوت با ما داشتند. تاریخ و فرهنگ ایران به دو دوره کاملاً متفاوت تقسیم شده. خودمان را به کسانی نچسبانیم که شاید شباهت اندکی با ما دارند. ضمن اینکه هنوز علم ژنتیک ثابت نکرده که به راستی ایرانیان کوچنده از استپ های سیبری یا ایرانیانی که قبل از حمله اعراب مقیم فلات ایران بوده اند نسبتی با ایرانیان امروزی دارند یا نه؟!

5- دلایلی که شما ذکر فرمودید کوچکترین ربطی به موضوع مقاله نداره سید عزیز. شما فقط به دلیل علایق مذهبی خواستید به بهانه ای گذشته ایران و بخش خاصی از تاریخ رو زیر سؤال ببرید.

6- این کینه تمام شدنی نیست؟

7- فرارو امیدوارم این کامنت خط قرمزها رو رد نکرده باشه!!
علی
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
دقیقا درست گفتی وجود افکار منجمد در آموزش و پرورش علت بیشتر این خصلتهاست. افکاری که فقط به ظاهر کار اهمیت میدهد و به شخصیت افراد نه. افکاری که می گوید در هر شرایط کلاس درس باید تشکیل شود و اگر بخاری ایراد داشت بخاری را به بیرون ببرند تا خدای نکرده کلاس به هم نخورد.
ایرانی
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
یک عامل دیگر در شکلگیری این خصلت در ایران طرز رفتار و گفتمان مسئولان است.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
دنیا محل گذر است به دنیا دل نبندید انقلابی باشید و آماده شهادت تا بهشت موعود آخرتمان شود. فقط شعارها را جدی بگیرید وقتی انقلابی و ولایی باشید خدا همه چیز را درست میکند مگر در این 30 سال از چه تنگناهایی گذشتیم البته نفت را هم باید جدی بگیریم.
ایرانی
United States of America
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
مطایبه جالبی بود !
ناشناس
Finland
۱۵:۳۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
کامنت شما تقدیم به سید مصطفی!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
این چه عادتیه که همه تقصیرها رو گردن مردم می اندازیم . پس وظیفه دولت در تربیت مردم چه میشود .اصلا کار دولت که در همه امور دخالت میکند چیست ؟ رسانه ها وظیفه شون چیست ؟ سیتم ما سیستم خمودگی و بیخیالی و تنبلی است
ارزشی
United States of America
۱۶:۱۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
بنظر من مشکل اصلی از همونجاست . وقتی هر کسی با " هر "سطح سواد و کارآیی و دانش و مهارت و شایستگی بتونه " هر " مسئولیتی رو داشته باشه وضع جامعه بهتر از این نمیشه.
زهرخند
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۴۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۱
وقتی میبینی هر ... میشه ریئس یا مدیرکل یا ... متوحه میشی که همه چیز " شوخی " است البته یک شوخی تلخ و گزنده که میتونه تا مغز استخون رو آسیب برسونه .پس چه بهتر که جدی نگیری !
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
ما به بيماري بي تفاوتي دچار شده ايم بيماري خطر ناكي است كاش دشمن به اين بيماري ما پي نبرد اگه بفهمه يك شبه كشور را گرفته
ناشناس
Syrian Arab Republic
۰۹:۰۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۱
مگه ديوونه است بياد كشور رو بگيره ؟
به اين خوبي داريم از داخل داغون ميشيم دشمن چرا بياد پول خرج كنه .
امیر
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۳۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
برای خوب بودن انگیزه مهم است و یکی از انگیزه ها پول است ؛ انگیزه های دیگر میتواند لذت بردن از کیفیت، رضایت دیگران، بهبود جمعی و هم افزایی، میل به پیشرفت، تمایل به اثرگذاری مثبت و ... باشد
من اگه یه چیزی از اجنبی جماعت یاد گرفته باشم اون هم اینه که مشکلات رو به قطعات کوچیک خورد میکنن بعد هم اقدام میکنن بدون وقت کشی. پیشنهاد میکنم اگه میخواهیم جامعه ای عاری از رخوت داشته باشیم همین حالا اقدام کنیم و کمتر بحث و جدل کنیم
ناشناس
Finland
۱۵:۴۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
برای ایرانی ها فقط انگیزه اول خیلی مهمه.
ناشناس
United States of America
۲۳:۳۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
ایرانی ها کلا در حواله کردن موضوعات به اعضای حیاتی بدن ید بس طولایی دارند...
@
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۱
متاسفانه همینطوره.
hobo
United Arab Emirates
۰۱:۲۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۱
فقط توهین به هم خیلی جدیه .مفهومه؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۰۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۱
بسیار بسیار عالی مینویسید بی اغراق قلمتان دردهایی که را که خیلیها برایشان عادیست برجسته کردید و جالب اینست که منتظریم معجزه ای رخ دهد در حالی که این اوضاع نتیجه بی توجهی خیلی از ماها ست.اول باید هرکس تک تک خودش را اصلاح کند .اگر بی توجهی ما بزرگترها نبود الان نسل جدید لا ابالی نداشتیم .... دردها بسیار است ولی بعنوان یک خانم و یک مادر حتما خانم فدایی به نوشتنتان ادامه دهید و تفاوتی در فرارو ایجاد کردید متشکرم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۱
فقط خودم
mahan
-
۰۹:۴۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۱
حرف حق رو گفتی واقعا" همینجوریه
كيشو
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۱
درسرزميني كه روزهايش مه آلود است وكوتاه
انسان هايي زندگي مي كنند كه مرگ برايشان معنا ندارد...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۱
ما که زورمون نمیرسه.. نفرین میکنیم....و سرانجام کشور نفرین شده میشه.. با این همه ثروت.. همه بدبختن و شاکی!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۱۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۱
آری ساعتها پای تلویزیون بی هدف مینشینند صبحها سر چهار راه برای اینکه 1ز چراغی که 1 ثانیه مانده با سرعت 120 تا رد میکند.بی تحمل و بی تامل
شکیبا
Canada
۱۷:۰۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۱
تا آنجا که خاطرم هست در زمان انقلاب همه رفتارهای خوب را قبول داشتند و عملی هم میکردند از هر چه فکر کنید. تغییر لازم بود و انجام شد . چه شد که دوباره به این روز افتادند واز زمان بی دینی (بقول برخی علما) هم بدتر شدند؟ آیا انعکاس رفتار مسئولین نیست؟ پس تغییر بنیادی نقش سازنده ندارد وقتی از بالا همه همین رفتار رادارند و ترویج میدهند و اگر کارمندی هم مسئولیت شناس باشد از نظر دیگران ....قلمداد میشود .علت را جای دیگری جستجو کنید!!!!!
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv