اینکه چرا این روزها مسئولان کشور و باتجربهترهای نظام از افراط سخن میگویند و آثار آن را برمیشمرند، مسالهای است که فهم آن خیلی هم دور از ذهن نیست. آیتالله هاشمی، آیتالله آملی لاریجانی، علی لاریجانی، حبیبالله عسگراولادی و... هرکدام در همین دو سه روز اخیر با مواضعی کاملا مشخص از تندروی گفتند و خطرات آن را برشمردند. اینکه چرا در این شرایط مسئولین رده بالای نظام اینگونه از افراط میگویند سوالی است که با حجتالاسلام محسن رهامی استاد حوزه و دانشگاه مطرح کردیم و ایشان هم به سوالات ما پاسخ دادند.
شرایط امروز بهگونهای است که همه از افراط و تفریط گلایه دارند آیا جلوگیری از این امر ممکن است؟
به هر حال مدتی است جامعه ما بیدلیل گرفتار بغضها و تندرویهایی از سوی برخی جناحها شده است. البته این مساله تنها به سیاست مربوط نمیشود بلکه فضای اقتصادی و فرهنگی ما هم همین مشکل را دارد. اینها ناشی از همین افراطهاست که امروز دغدغه تمام افراد با تجربه و کاردان نظام است. آنچه لازمه تعادل است این است که هر اقدامی در هر حوزهای مبتنی بر حکمت انجام شود. به عبارت دیگر تا هر امری ضرورت نداشته باشد، نباید انجام شود. تا مصلحت غیر قابل اجتنابی وجود نداشته باشد، اقدام برای انجام هر کاری مصلحت نیست. این مساله در سیره ائمه و پیامبر اسلام هم کاملا مشخص است و تعامل با دشمن هم حتی در آن وجود دارد. پیامبر اکرم(ص) حتی با دشمن بهگونهای برخورد میکردند که راه هرگونه برگشت بسته نشود. در دوستیها هم البته به تعادل توصیه شده است.
این مساله بیشتر از هر چیز به تجربههای سیاسی و اجتماعی افراد باز میگردد.
مطمئنا اینگونه است. ناپختگیهای سیاسی و نبودن تجربه باعث میشود عدهای به خطا بروند و فکر کنند یک شبه میتوانند ره صد ساله بروند. کسانی که به تجربههای گذشتگان و افراد دیگر توجهی ندارند گرفتار این مشکل میشوند. میبینیم که همین افراد به اعتبار شخصیتهای نظام چگونه اهانت میکنند، چگونه با تندروی، به افرادی چون آقایان ناطق نوری، خاتمی و حتی بیت امام بیحرمتی کردند. برخوردها با آقای ناطق نوری در حرم مطهر امام رضا(ع) کار همین افراد است. مشکل ما دقیقا چنین کسانی هستند که هیچ مرزی در افراط و تفریط نمیشناسند.
آیا شرایط این روزها و نزدیکی به انتخابات، این مشکل را حادتر کرده است؟
خب اینکه در آستانه انتخابات هستیم مساله مهمی است. بالاخره برای جلوگیری از ضرر، اولیای نظام و مسئولان بزرگتر میتوانند افراد را به اعتدال توصیه کنند. اصلا خوب است که مسئولان کلان شعار «زنده باد اعتدال و زنده باد میانهروی» را شعار جامعه کنند و همه به اعتدال تاکید کنند. امیرالمومنین حتی نسبت به خوارج نهروان با آن همه دشمنی اعتدال داشتند و اجازه قطع حقوق آنها را از بیتالمال ندادند مگر زمانی که دست به شمشیر بردند و به ابنعباس هم گفتند برود و با آنها مذاکره کند و با مذاکره حل اختلاف کنند. این برخورد علی(ع) با دشمنان بود، حال چگونه میشود با دوستان برخوردهای اینچنینی داشت؟ وقتی در مسجد به پیامبر اکرم(ص) انتقادی هم میشد ایشان با تعامل برخورد میکردند تا فضای دوستی فراهم شود. با این همه الگو چرا باید افراد مختلف به حاشیه رانده شوند در صورتی که میتوانند سکاندار شرایط سیاسی - اجتماعی باشند.
آیا واقعا نمیشود از این روند جلوگیری کرد؟
بحث جلوگیری نیست. اصلاحطلبان با روشهای آنها مخالفند. عدهای وارد میشوند و آب را گلآلود میکنند. مقدار زیادی آب با اندکی خاک، گلآلود میشود. آنها آب سیاست را گلآلود میکنند. اصلاحطلبان دوست ندارند با ورودشان آب را گلآلودتر کنند. در قرآن کریم در تعریف مومنین آمده است: و اذا مروا باللغو مروا کراما ، یعنی اینکه وقتی مومنین با امور لغو و ناپسند برخورد میکنند با بزرگواری از کنار آنها میگذرند و یا اینکه: اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما، به معنی اینکه: وقتی افراد نادان مومنین را خطاب میکنند، مومنین به آنها سلام میکنند. این بدان معنی است که مومنین و میانهروها برای خودشان و حیثیتشان، ارزش قائل هستند و دوست ندارند به دلایل نامعلوم اعتبارشان خراب شود.
شیوه جدید اصولگرایان گویا این شده که از جریان رادیکال اصولگرایی اعلام برائت کنند. آیا این شیوه کافی است؟
جریان افراطی آنقدر بد عمل کرده که اصولگرایان را هم گلهمند کرده است. عمل اصولگرایان میانهرو باعث میشود که دور جریان افراطگرا حصاری کشیده شود و از جریان موجود میانه دورتر شوند. با اینکه این نقدها باید زودتر انجام میشد اما همین الان هم به بهتر شدن فضا کمک میکند. بقیه هم باید دور افراطگراها را خالی کنند و مسئولان قضایی هم جدیتر برخورد کنند. به عنوان مثال سخنرانی یکی از نمایندههای مجلس که از تریبون مجلس به آقای هاشمی اهانت کرد، چقدر بد و ناشایست بود. قوه قضائیه باید نشان بدهد که نمایندگی مجلس و وابستگی جناحی، به کسی مصونیت نمیدهد که بخواهد از تریبون مجلس هر حرفی بزند. خب بعضیها با فهرستهای یک شبه وارد مجلس شدند و همین ورود این امر را بر آنها مشتبه کرد که گارانتی دارند و این ضمانت به آنها اجازه میدهد هر حرفی بزنند.
وظیفه اصلاحطلبان در این شرایط چیست؟
برای اصلاحطلبان بهترین کار استفاده از ابزارهای قانونی است. از یک طرف درست است که تعداد رادیکالهای اصولگرا خیلی زیاد نیست اما مساله آن است که اصلاحطلبان در شرایط موجود، توان کافی برای
مقابله ندارند.
نظرتان درباره انتقاد اخیر عسگراولادی از دولت چیست؟
به هر حال باید قبول کنیم که دولت اصولگرای فعلی مولود عنایات و حمایتهای همین افراد است. آن موقع که دیگر صاحب نظران انتقاد میکردند و از کاستیها میگفتند، برخی اصولگرایان اقدامات دولت را تایید میکردند. پس از مدتی، وقتی اینقدر دست خود را باز دیدند و هر اقدامشان با تایید اصولگراها همراه شد، به فکر این افتادند که افراد ما قبل خودشان را هم زیر سوال ببرند و دولتهای گذشته را نقد کنند. حالا که عملکرد دولت در حوزههای سیاسی، اقتصادی و... واضح تر از گذشته دیده میشود، میخواهند کاری کنند تا در همه عملکردهای دولت سهیم نشوند. ای کاش آن زمان که سازمان برنامه و بودجه منحل میشد و... نقدهای اصولگرایان انجام میشد. جامعه ما تیزبین است و امیدواریم همین صفت جامعه باعث شود تا مشکلات را بهتر ببینیم و از این مرحله عبور کنیم.
پیشبینی میکنید این اتفاق بیفتد؟
فکر میکنم تلاش این است که این اتفاق بیفتد چراکه این وضعیت باید تغییر کند. البته بعضی هم از روی کار آمدن اصلاحطلبان نگران هستند و شاید همین مساله باعث شود روی عیبهای اشخاص دیگر چشم بپوشند تا افرادی به جز اصلاحطلبان بر سر کار باشند. اما آنچه امروز دیده میشود و در نقدهای مختلف هم به آن اشاره میشود این است که وضع موجود نیاز به ترمیم و بازسازی دارد.
مرجع: آرمان