همزمانی چاپ دوازدهمین جلد کتاب کوچه با دوازدهمین سالمرگ احمد شاملو ما را بر آن داشت تا بار دیگر در زوایای اهمیت این کتاب و البته علل توجه احمد شاملو به فرهنگ عامه دقت کنیم. کتابی که حاصل یک عمر تلاش، تحقیق و تفحص شاملوست.
اگرچه با وجود امضای اساسنامه بنیاد «کتاب کوچه» توسط اعضای این بنیاد، ادامه انتشار مجلدات بعد از یازدهمین جلد این کتاب در هاله ای از ابهام قرار داشت اما این روزها خبر از انتشار جلد دوازدهم کتاب کوچه مربوط به حرف «چ» به گوش میرسد.
«کتاب کوچه» جامع لغات، اصطلاحات، تعبیرات و ضربالمثلهای فارسی و در واقع فرهنگنامهای است که به ابتکار و کوشش احمد شاملو و همکاری همسرش -آیدا- گردآوری و تدوین شده است.
همزمانی چاپ دوازدهمین جلد کتاب کوچه با دوازدهمین سالمرگ احمد شاملو ما را بر آن داشت تا بار دیگر در زوایای اهمیت این کتاب و البته علل توجه احمد شاملو به فرهنگ عامه دقت کنیم. کتابی که حاصل یک عمر تلاش، تحقیق و تفحص شاملوست. در اینباره با اسدالله امرایی، نویسنده و مترجم مجرب کشورمان، به گفتوگو نشستیم.
- آقای امرایی، چند دهه از عمر شاملو وقف تدوین کتاب کوچه شده بود. شاید بتوان گفت یکی از بزرگترین کارهای شاملو تحقیق و گردآوری این مجلد باشد. اهمیت فولکلور چیست که شاملو به آن علاقه نشان داد و وقتش را روی این مقوله گذاشت؟ کتابِ کوچه اثر بزرگ احمد شاملوست. یکی از بزرگترین دانشنامههای فولکلور مردم ایران است. شاملو البته این کار عظیم را یکتنه انجام میداد.
برای یک دهم چنین کاری بودجههای کلان وضع میکنند و تشکیلات اداری و بوروکراسی عریض و طویل راه میاندازند. سابقه گردآوری چنین گنجینهای برمیگردد به نخستین تلاشهای مکتوب او در کتاب هفته کیهان.
از همان زمان فولکلور ایران را به صورت پراکنده و بعدها متمرکز و مستمر گردآورد. احمد شاملو سعی میکرد با مشارکت مردم فرهنگ مردم را کاملتر کند. گردآوری لغات و اصطلاحات فرهنگ عام، موضوع کلی مورد تحقیق فولکلور و مردمشناسی است، اما مخاطب و مخاطب فولکلور نامعین و نامشخص است.
از زمان تأسیس فرهنگستان ایران که به تقلید از کشورهای بلوک شرق ایجاد شد، اعضای آن، به همت برخی از نویسندگان به ویژه صادق هدایت، سعی کردند اهمیت آن را به جامعه بشناسانند، بررسی و گردآوری آن رسماً جزیی از کارهای فرهنگستان شد.
جمعآوری لغات و اصطلاحات پیشهوران و صنعتگران و لغات و اصطلاحات بومی کمک شایانی به لغتشناسان میکرد. داستانها، افسانهها، خرافات، موهومات، مثلها، متلها شعرها، ترانهها و آهنگهای خوانندگان همه در این مقوله میگنجند.
علت گرایش شاملو به این قضیه خیلی روشن است؛ شاملو شاعر بود و برای شاعر کلمه مقدس است. به همین علت هم با آنکه شاملو هیچگاه در مراسم رسمی حاضر نمیشد، اما همه جا حضور داشت با شعرها و ترانههایش، با داستانهایش، این همه را از غور و بررسی در عالم کلمه به دست آورده بود.
این نگاه و علقه شاملو به ادبیات و فرهنگ عامه، در شعر او چگونه جلوهگر شد؟ پرداختن به سیمای مردم و خلق چهرههای اثیری و گاه حقیقی در آثار بسیاری از شاعران و نویسندگان دیده میشود. اساساً وقتی شعر برای مردم سروده میشود باید بر زبان آنها هم جاری شود. توجه شاملو به این موضوع و ترسیم سیمایی قابل قبول از آدمها و خلق اساطیر از آنها در شعر بسیار بارز است.
نمونههایی مثل «پریا»، مثل «قصه مردی که لب نداشت» و «شبانهها» از آن جملهاند. در مراسم روز خاکسپاری او انبوهترین جمعی که تاریخ سراغ دارد از شهرهای دور و نزدیک خود را به تهران و کرج رساندند تا آخرین وداع را با او انجام دهند. نزدیکشدن به زبان مردم باعث رونق شعر او شد و شعرهایش بهگاه و بیگاه در مناسبتهای مختلف قرائت میشود.
حتماً باید شاملو باشد که بتواند چنین بیپروا قصه عامیانه را بکشاند به شعر «حسینقلی غصهخورَک/ خنده نداری به درک! خنده که شادی نمیشه/ عیشِ دومادی نمیشه/خندهی لب پِشکِ خَره/خندهی دل تاجِ سره،/خندهی لب خاک و گِله/خندهی اصلی به دِله…»
کتاب کوچه را از نظر غنای ادبی و جایگاه علمی چگونه ارزیابی میکنید؟ کتاب کوچه مرجع است. من شخصاً خیلی استفاده میکنم و یکی از مراجع خیلی خوب برای لغت و معادلیابی برای برخی کلمات است که گاه مجبور میشویم به لطف سانسور در متن نیاوریم. مثل آش درهم جوش. همه چیز دارد.
به قولی اینجا همه چیز درهم است و سواکردنی نداریم. هر کس آنچه را لازم دارد در این بحر مییابد. از نظر علمی قطعاً باید لغتشناسان و فرهنگنویسان نظر بدهند؛ اما یک مورد را از استاد گرانقدرم زنده یاد دکتر علیمحمد حقشناس شنیدم که این کار را میستود.
- قابلیتها و ظرفیتهای ادبیات عامهپسند را چه میدانید؟ شاملو چگونه از این ظرفیت برای انتقال مفاهیم فکریاش بهره جست؟ ادبیات عامهپسند البته در مقوله فرهنگ عامه جا ندارد. ادبیات عامهپسند به داستانهای تخت و بدون پیچیدگی و سادهای میگویند که در غرب به پرفروش، بهفروش یا همان بستسلر است. من البته معتقدم این اصطلاح عامهپسند اصطلاح جالبی نیست.
شاملو از اصطلاحات عامه در ترجمهها و نوشتههایش بهره فراوان میجست و کلمه رام او بود. شاید دو نمونه برجسته اینها «پابرهنهها» و «دن آرام» باشد.
- پس از جنبش مشروطیت، برخی از روشنفکران ایرانی اهمیت ویژهای برای فرهنگ عامه قائل شدند؛ پژوهشگرانی چون صادق هدایت، انجوی شیرازی، علیاکبر دهخدا کارهای مهمی در این حوزه انجام دادند. آنها نه تنها به فرهنگ عامه به دیدهی حقارت نمینگریستند، بلکه ترانهها، آوازها، متلها و افسانهها را نمایندهی روح هنری و صدای درونی هر ملتی میدانستند.حال پرسش اینجاست که آیا شاملو ادامهدهنده چنین راهی بود و چنین نگاهی نیز به فرهنگ عامه داشت یا از پژوهش در فلکلور مردم ایران خواست دیگری را دنبال میکرد؟ شاملو ضمن احترام به همه آن بزرگان، راه خود را میرفت. شاملو البته هیچ جایی از این فرهنگ به تحقیر یادنکرده است. او مردم را دوست داشت و زبانشان را هم. برای همین هم مردم دوستش داشتند.
آثار او پرخوانندهترین کتابهای زمانه ما هستند. البته یادمان نرود که دوران دهخدا و هدایت اصلاً با روزگار ما تفاوت اساسی داشت از نظر امکانات و سطح سواد جامعه و خیلی مسایل دیگر.