فرارو- در شهرهای بزرگ، زنانی زندگی میکنند که عنوان مشخصی ندارند. اغلب «زنان خیابانی» خوانده میشوند و گاه «زنان ویژه» لقب میگیرند. تعدادشان معلوم نیست. از آمار «کمتر از صد نفر» رئیس پلیس تهران تا تخمینهای «چندهزار نفر» آسیبشناسان متغیرند. پای درد و دلهایشان که بنشینی، درمییابی آنها هرچند نفر که هستند و هرچه نام دارند، انسانند؛ انسانهایی از جنس رنجهای پایدار.
به گزارش سرویس اجتماعی فرارو؛ آمارهای غیررسمی، پدیده روسپیگری و تعداد زنان خیابانی را رو به افزایش قلمداد میکنند. بسیاری از کارشناسان پرداختن به مشکلات این زنان را دارای اهمیت فوقالعاده میدانند و معتقدند هرگونه بیتوجهی و انکار در این مسئله، عواقب خطرآفرین بیشتری را به دنبال خواهد داشت.
این قبیل هشدارها و اعلام خطرها در چند سال گذشته شدت بیشتری گرفته است. در نهایت به تازگی خبر رسیده است که وزرات کشور در حال بررسی مکانی است تا برای این زنان کمپی در جاجرود ایجاد کند. اما با در نظر گرفتن نظام وقتگیر اداری و لزوم طی کردن مراحل مختلف میتوان حدس زد که زنان مورد بحث مدت زمان زیادی فرصت دارند تا در خیابانها باقی بمانند. آن هم در شرایطی که روز به روز بر مشکلاتشان افزوده میشود و بیماریهایشان شدت و شیوع پیدا میکند.
روانهای ناآرام
آنگونه که سازمان بهزیستی اعلام کرده است؛ بیش از 70 درصد زنان خیابانی به اختلال روانی دچارند و نیازمند درمانهای روانی هستند. به این ترتیب علاوه بر توانمندسازی اقتصادی، باید در راستای حمایتهای روانی و اجتماعی به این زنان تلاش فراوان صورت گیرد.
یکی از مدیران سازمان بهزیستی در این باره گفته است: «بیش از 90 درصد از زنان ویژه با طلاق، تعارضهای خانوادگی، خشونت و بدسرپرستی مواجه بودهاند و اگر در خانوادهها فعالیت پیشگیرانه تقویت شود، به میزان قابلتوجهی از روسپیگری در جامعه كاسته میشود.»
گره کور در برنامههای مسؤولان/ فقر از یاد رفته است!
کارشناسان اجتماعی بر این باورند که دستهبندهای غلط در باورها و عقاید مسؤولان دولتی، همواره باعث اتخاذ تصمیمهای اشتباه، غیرعلمی و غیرواقع بینانه در جامعه میشود. تعاریف نادرست و برنامههای نادرستتر از جمله دلایلی هستند که زنان را تحت فشارهای شدید اقتصادی، روانه خیابانها میسازند.
بسیاری زنان و دخترانی که ناگزیرند خرج خود یا چند نفر دیگر را بدهند، در معرض بیشرمانهترین پیشنهادها قرار میگیرند. این پیشنهادها از یک سو و فشار سنگین اقتصادی و اجتماعی از سوی دیگر کافی است که برخی از این زنان، به دنبال یک تصمیم خطا، تمام زندگی خود را در معرض نابودی قرار دهند.
همانطور که رئیس انجمن علمی مددکاری ایران گفته است: «علاوه بر ارائه اینگونه پیشنهادها به زنان سرپرست خانواده، وضعیت بد اقتصادی کشور موجب شده است که هم زنان سرپرست خانواده و هم فرزندان آنها از آسیبپذیرترین اقشار جامعه در برابر آسیبهای اجتماعی باشند و به طور عمده یکی از علائم بیماریهای روانی مانند افسردگی، اضطراب، وسواس و پرخاشگری در آنها دیده شود. از سوی دیگر فرزندان این خانوادهها نیز در معرض مسائلی مانند کار کودکان در مشاغل سیاه، بزهکاریهای اجتماعی، محرومیت از تحصیل و سوء تغذیه قرار گیرند.»
کارشناسان معتقدند افزایش فقر، بیکاری و تورم از جمله عوامل مهم در رشد جرایم طی سالهای اخیر در کشور بوده است. در سالی که مردم با تورم و مشکلات اقتصادی روبرو بودهاند، بر تعداد مجرمان کشور افزوده شده است و در این بین زنانی که باید به هر ترتیب نانشان را خود در بیاورند، از جمله آسیبپذیرترین قشرها هستند.
اینکه مرتضی تمدن، استاندار تهران، از مکانی سخن گفته است که زنان خیابانی در آن متوجه مشکل خودشان شده و به صورت خودجوش اصلاح شوند، جای شگفتی دارد. چرا که مشکلات اقتصادی و تورم، خشونتهای خانوادگی و آسیبهای مختلف و حتی بیماریهای روحی هیچگاه به صورت خودجوش اصلاح نشده و نمیشوند.
مسؤول دیگری نیز ضن اذعان این امر که آمار زنان خیابانی در تهران خیلی نگرانکننده نیست، زیاد بودن فاصله بلوغ تا ازدواج، بالا رفتن سن ازدواج، تهاجم فرهنگی، ترویج فساد، پخش فیلم از شبکههای خارجی و ... را از جمله مواردی نام برده که در افزایش این قبیل آسیبهای اجتماعی مؤثرند.
این در حالی است که بسیاری از کارشناسان امور اجتماعی بر این باورند که نگاههای تک بعدی مسؤولان و باورهایی با زیربنای نادرست به طرحها و تصمیمات اشتباه منجر میشود که در نهایت هیچ سودی به حال جامعه ندارد و یا آنطور که انتظار میرود، تأثیرگذار نخواهد بود. همین گذران طولانی زمان و جای خالی نظریهای کارآمد خود یکی از دلایل افزایش پدیده ناهنجار روسپیگری در جامعه محسوب میشود.
پس خدا مگر به ما رحم .....