موج جدیدی از تنش میان ایران و غرب آغاز شده است. تحریمهای اروپاییها علیه صنعت نفت و بانکداری ایران آغاز شده و به مرحله اجرا در آمده است.
موضوعی که باعث میشود بر وضعیت جمهوری اسلامی ایران به خصوص در زمینه اقتصادی تاثیر بگذارد و آن را با چالشهای جدی مواجه کند. در مقابل ایرانیها این بار قصد دارند که موقعیت تهدید خود علیه غرب را به موقعیت عمل ارتقا دهند.
اما غربیها تلاش میکنند که ایران را وارد قماری کنند که در آن قواعد بازی را بپذیرد و به خارج از چارچوب موجود نرود. این در حالی است که بحرانهای سیاسی منطقه را نیز نباید نادیده گرفت، مسالهای که باعث شده پرونده هستهای ایران وارد مسیر مرحله رویارویی تهران با غرب شود.
مسالهای که در این وضعیت جدید تناقضآمیز به نظر میرسد این است که طرفین نمیخواهند به هیچ وجه از مواضع خود کوتاه بیایند، ولی همزمان قصد رویارویی با یکدیگر را نیز ندارند. اما با این وضعیتی که غربیها ایجاد کردهاند و اقدامی که اروپاییها در اعمال تحریمهای نفتی انجام دادهاند نیز نمیتوان انتظار داشت که ایرانیها دست بسته بنشینند و کاری انجام ندهند.
از سوی دیگر این نگرانی نزد ایرانیها وجود دارد که در صورتی که یک قدم برای حل بحران هستهایشان بردارند غربیها تا چه اندازه قرار است از مواضعشان کوتاه بیاید، آیا کوتاه آمدن ایران باعث خواهد شد تا غربیها برای همیشه دست از سر ایران بردارند؟ آیا عقبنشینی ایران از مواضعش باعث خواهد شد تا غرب دست از بحران آفرینیهایش بر دارد و دیگر صحبت از مرحله قبل از جنگ نزند؟ جنگی که احتمال وقوع آن بالا است و هنوز طرف غربی نپذیرفته است که دست از تهدید با این ابزار بردارد.
به رغم وجود این حساسیتها، نیروهای نظامی آمریکا به طور بیسابقهای در خلیج فارس پراکنده شدهاند. البته این بدان معنا نیست که واشنگتن میخواهد به تاسیسات هستهای ایران حمله نظامی کند. کما این که مانور نظامی عظیمی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران انجام داد نیز به این معنا نیست که ایران قصد حمله نظامی دارد.
همان طور که نمیتوان گفت که معنای چنین مانوری آماده شدن ایران برای بستن تنگه هرمز است. اما این مانورها خود به تنهایی به معنای آغاز عملی مرحله رویارویی غیر نظامی ایران و غرب است.
تاکنون ایران تصمیم ندارد حتی در صورت تحریم کامل صادرات نفتیاش به گزینه نظامی روی آورد. سوالی که در این میان وجود دارد این است که ایران گفته است که به زودی جواب قاطع و دندان شکنی به تحریمهای نفتی اعمال شده توسط غرب خواهد داد، ایران قصد دارد چه واکنشی به این تحریمها دهد؟
بیشک ایران به فکر واکنش سریع و قاطع به تحریمهای غربیها است و حتی میتوان گفت که در ظرف روزهای آینده تصمیمهایی را برای پاسخ دادن به این تحریمها اتخاذ خواهد کرد که به مصالح و سیاستهای غربیها در منطقه ضربه خواهد زد. از جمله این تدابیر میتواند این باشد که:
-ایران مذاکره با طرف غربی را به حالت تعلیق در آورد، و هر گونه همکاری با هر شکلی را با سازمان انرژی اتمی متوقف کند و به غنی سازی اورانیوم خود ادامه دهد، که در این چارچوب حتی میتواند از معاهده پروتوکل الحاقی نیز خارج شود.
- بازارهای تازهای را برای فروش نفت خود به جای اروپاییها بیابد و از ذخیره 120 میلیارد دلاری خود برای جبران موقتی خسارتهای ناشی از تحریمها استفاده کند.
- مکاریهای خود با مسکو و کشورهای دیگر را گسترش دهد تا آنجا که یک سازمان جدید منطقهای شکل بگیرد که در مقابل نفوذ امریکا در منطقه بایستد.
- از نظام سوریه حمایت بیشتری کند، به مصالح آمریکا در عراق بیش از پیش ضربه بزند و به نیروهای مخالف حضور نظامی امریکا و ناتو در افغانستان کمک کند.
- حضور نظامی خود را در تنگه هرمز آغاز کند و به صورت عملی بر حرکت ناوگانهای دریایی خارجی از این تنگه بدون این که بخواهد آن را ببندد نظارت کند، همچنین خود را در آمادگی کامل در برابر هر گونه تحریک نظامی امریکا قرار دهد.
در وضعیت فعلی هر گونه افزایش تنشی میان ایران و غرب به جز جنگ ممکن است رخ دهد. از این رو میتوان گفت که امور به سمتی میرود که دو طرف به یک رویارویی تمام عیار در برابر هم برسند.
اتلاف وقت بر خلاف تصور خیلی ها به ضرر ایران می باشد چون غرب خصوصا" امریکا به زمان نیاز دارد نه ایران و از طرفی ایران در حلقه تحریم هاست و هر آن می تواند این حلقه تنگ تر نیز گردد. و اگر ایران سریع و به موقع واکنش نشان ندهد به سمت بازی دو سر باخت پیش رانده خواهد شد یعنی شما چه توقعات غربی ها را بپذیرید یا نه آنها آن چیزی که مد نظرشان است انجام خواهند داد. در ثانی بعد از گذشت مدت زمانی بازار های جهانی و حساسیت های داخلی به نبود نفت ایران می توانند عادت کنند همانند تحریم نفت عراق مشهور به "فروش نفت در برابر غذا و دارو " در طی سالیان گذشته که بازنده اصلی آن در نهایت مردم عراق بودند.خصوصا" اینکه امریکاییها ممکن است چنین طرح از پیش آزمو دهای را در سر داشته باشند.
در محاسبه سود وزيان در هر حكومتي اصل منافع ملي بر منافع حزبي يا گروهي ارجح مي باشد.
عاقلانه است اگر كشوري منابع نفتي يا گازي زيادي دارد نبايد بي رويه آن را مصرف كند تا نسلهاي
آينده به خاطر زياده خواهي نسل حاضر از منابع موجود بي بهره گردند .
اگر به اين اصل معتقد باشيم كه منابع موجود متعلق به همه مردم "حال وآينده" مي باشند منصفانه نيست
تصميمات احساسي وشخصي وحزبي بدون در نظر داشتن رفاه مردم گرفته شود.
بنا براين كشور ما وديگر كشورهاي نفتي كه شايد بيش از 70% درآمد كشورشان از فروش نفت ومشتقات آن
مي باشد ومنابع جايگزين قابل اتكايي ندارد شايد زود باشد كه بگوييم تحريم نفت هيچ تاثيري روي زندگي
ورفاه مردم "مردم عادي" نگذاشته يا نمي گذارد!!
فصل آن رسيده است به جاي تصميمات احساسي تصميماتي بر اساس سود وزياني اتخاذ كرد.
به اميد بهتر شدن وضعيت اقتصادي مردم وبرگشت آرامش وآسايش به مردم خوب ايران زمين .
به اميد پروردگار وبا تصميمات بهتر ومنطقي تر همه چيز درست خواهد شد