مجلس هفتم، قوبارغه و میگ 21!می فرماید حذر کن ز دود درون های ریش. البته من که نه دودی هستم و نه محاسن دارم! ولی راستش را بخواهید این حرف های اخیر آقای حداد عادل که در نماز جمعه ی تهران یک کامیون نوشابه برای مجلس هفتم بازکرد، و آن را بی نظیر و "در شان ملت ایران" توصیف کرد، من را بدجوری سوزاند. حالا دقیقا نمی دانم با سوختن دل من مرتبط بود یا در نتیجه ی یک نوع سوخت و ساز دیگر بود که دو روز بعد هم دل آقای حداد عادل سوزانده شد و ایشان با اختلاف آرای ناقابلی (نزدیک بیش از 100 رای!) در انتخاب رئیس مجلس از علی لاریجانی شکست خوردند.
مجلس هشتم را نمی دانم، ولی مجلس هفتم خیلی با حال بود. بسیاری از نماینده های این مجلس –مثل خیلی از کسانی که داعیه اصولگرایی دارند- با شعارها و وعده های آنچنانی و اشکالگیری و تهمت زنی نسبت به اصلاح طلبان و لیبرال ها و تکنوکرات ها و چپی ها... و خلاصه همه به غیر از خودشان، روی کار آمدند اما بعد از اندکی دچار دگردیسی های عمیقی شدند که اگر تخم قورباغه به آن دگردیسی ها دچار شود، در عرض سه ماه به میگ 21 تبدیل می شود!
(توضیح برای عزیزانِ افتخار ساز در دولت و صدا و سیما: تبدیل تخم قورباغه به هواپیمای میگ 21 یک شوخی است. باز فردا برندارید این را به عنوان "خبر خوش" و "برگ زرین دیگری بر افتخارات دانشمندان و مخترعان جوان کشور"در زمینه پزشکی و صنایع هوایی اعلام کنید ها!)
برخی از با نمک ترین رفتارهای نمایندگان مجلس هفتم (به استثنای عده اندکی) را برای ثبت در تاریخ و همچنین کتاب رکوردهای گینس با هم مرور می کنیم:
نمایندگان مجلس هفتم در طی سالهایی که دولت دست اصلاح طلبان بود به شدت بر استقلال قوا و جنبه نظارتی مجلس تاکید می کردند. آنها به شدت به همراهی مجلس قبلی با دولت معترض بودند اما با روی کار آمدن دولت جدید، معلوم شد که همراهی و همدلی با دولت چندان هم کار مذمومی نیست، منتها بستگی به دولتش دارد!
این بود که کسانی که با اعطای وام 400 میلیونی به همراهان خاتمی خون در رگشان به جوش می آمد، با طبع بلندشان اجازه دادند دولت سالانه میلیاردها دلار از صندوق ذخیره ارزی برداشت کند بدون آنکه یک کلام بگوید این پول ها کجا می رود. اگر هم بعد از بستن بودجه چیزی ته حساب می ماند، با "متمم ها" ترتیبش را می دادند که مبادا یک وقت دلخوری پیش بیاید. ورد زبانشان هم این بود "اشکالی ندارد راه دوری نمی رود"
(توضیح م.ف.: در این جور مواقع دوری و نزدیکی، با توجه به قرب و بُعد نسبت به برخی برادران و خواهران اصولگرا، سنجیده می شود؛ نه من و شما!)
نمایندگان مجلس هفتم آن اوایل خیلی از بریز و بپاش بدشان می آمد تا حدی که حاضر نشدند در هنگام ادای احترام به بنیانگذار گرامی جمهوری اسلامی ایران، گل بر سر مزار ایشان ببرند، مبادا که پول بیت المال هدر برود. بعدا فقط از بریز بدشان می آمد و چندان با بپاش مشکلی نداشتند بطوریکه، حضراتی که دائما به "حواله های پرشیای نمایندگان مجلس ششم" می تاختند، حاضر شدند –با کمال میل و به تاخت!- حواله های زانتیایشان را دریافت کنند. اندکی بعد دیگر نه با بریز مشکلی وجود داشت و نه با بپاش، به نحوی که به دعوت صاحب هتل داریوش به سفرهای دیدنی می رفتند و برای ضیافت شام مجلس، آشپز از شهرستان می آوردند که "بریانی مخصوص اصل" درست کند.
بسیاری از مجلس هفتمی ها، مثل خیلی از عزیزان شدیدا اصولگرا، در هنگام دولت و مجلس قبلی، ورد زبانشان "وا مردما" و "وا اقتصادا" و "وا معیشتا" بود و روزی هزار بار از بی توجی دولت و مجلس نسبت به وضعیت گرانی و فقر و تورم کمرشکن، اشک (...؟) می ریختند. اما بعد از روی کار آمدن خودشان و دولت نهم، با تصویب قوانینی که عملا بودجه کشور را به پول توجیبی دولت تبدیل کرد، تورمی را به وجود آوردند که کمر شکن تر بود. اما این بار نه از سوی آنها و نه از سوی رسانه های همسویشان فریاد و فغانی به آسمان نرفت. گویا مساله کمر و آسیب های آن دیگر اهمیت نداشت.
(توضیح: قاعدتا منظور از کمر، کمر مردم است والا نمایندگانی که برای رفاه و سلامتی شان حتی سطل آشغال هوشمند برای محل کارشان سفارش می دهند، قطعا بیشتر از این حرفها به اعضاشان اهمیت می دهند!)
برخی نمایندگان مجلس هفتم، بر عکس نمایندگان دوره قبلی به شدت شیفته خدمت بودند. آنها آنقدر عاشق خدمت بودند که ترجیح می دادند که وقت عزیز و گرانبهایشان را به جای آنکه در مجلس بگذرانند، به خدمت اختصاص دهند و به همین خاطر مجلس هفتم از نظر غیبت نمایندگان و از حد نصاب افتادن مجلس، رکورددار است. علاوه بر این، آنها با صرف هفته ها از وقت قوه مقننه، طرحی را تصویب کردند که بر اساس آن به جای 4 سال، 5 سال نمایندگی کنند تا بتوانند یک سال دیگر هم با غیبت از مجلس، بیشتر به خدمتشان برسند. این طرح به قدری با مزه بود که شورای نگهبان که معمولا اهل زمین انداختن روی این مجلس همسو نبود، نه فقط آن را رد کرد بلکه رسما از نمایندگان خواست که از ارائه طرح هایی که در شأن مجلس نیست خودداری کنند. ولی نمایندگانی که از شدت تشنگی به خدمت، به شأن و این حرف ها نمی دادند، بر روی طرحشان آنقدر اصرار کردند که کار به مجمع تشخیص مصلحت کشید و از آنجا روانه زباله دان شد.
لاریجانی... هورا!ای بابا این مجلس هفتم نمی گذارد به کارمان برسیم ها!... می خواستیم یک تبریک خشک و خالی به آقای لاریجانی بابت ریاست جدیدشان بگوییم که باز افتادیم در جاده خاکیِ مجلس هفتم. بله... به هر تقدیر و علیرغم شام های آنچنانی رئیس پیشین مجلس به نمایندگان دور بعدی، دکتر علی لاریجانی با 160 رای رئیس مجلس شد، که این امر پیش از هر چیز نشان می دهد که آشپز و نمک های آشپزخانه مجلس نیاز به تعویض فوری دارند!
فعلا بخت با علی لاریجانی یار است و حتی اصلاح طلبانی هم که لاریجانی بیش از ده سال دمار از روزگار آنها درآورد، برای موفیقتش هورا (یا به قول حجت الاسلام راستگو: اهورا!) می کشند. از خدا می خواهم اندکی از این بخت های بلند هم به مردم ایران اعطا کند.
(پی نوشت برای حضرت باری: لطفا در معیت بخت مربوطه، اندکی هم حافظه به اصلاح طلبان ما مرحمت بفرمایید! آمین!)
پل هوایی
1- مدیر سایت فرارو از اتاق فرمان اشاره می کنند که بسیاری از نمایندگان مجلس هشتم، همان نماینده های مجلس هفتم هستند. ئه... روم سیاه!
2- موافقید از این به بعد کمی هم عکس برایتان بگذارم. البته راستش را بخواهید بعد از اینکه چند سال پیش من پایه گزارش های تصویری کمیک (بر پایه خبرهای روز) را گذاشتم، آنقدر این کار در رسانه های مختلف تکرار شد که الان گمان می کنم جای کار برای خودم هم نمانده است! احتمالا مجبور بشوم یک فرم و ریتم جدید ابداع کنم. تا نظر شما چی باشد؟