معمولا افرادی که کسب وکار نوپایی را به موفقیتی روز افزون تبدیل میکنند، از شخصیت ویژهای برخوردار هستند. استیو جابز موسس شرکت اپل و مارک زوکربرگ موسس فیسبوک دو مثال بارز این موضوع هستند. هر دوی آنها شرکتهایی را بنا نهادند که زندگی میلیونها نفر را دگرگون کرد.
اما چگونه میتوان شخصیت جابز و زوکربرگ را به عنوان فردی عادی و در جایی دیگر به عنوان مدیر ارزیابی کرد؟ در حالی که زوکربرگ جابز را الگوی خود معرفی کرد و جابز نیز قبل از مرگ خود از زوکربرگ تمجید کرده بود، هر دوی آنها نسبت به هم بخل و کینه داشتند- این تنها یکی از چندین رفتار مدیریتی و شخصی است که جابز و زوکربرگ در آن اشتراک دارند. آنها تفاوتهای زیادی نیز با هم دارند که برخی از آنها به خاطر تفاوت نسل میان این دو مدیر است.
در اینجا به بررسی برخی از شباهتها و تفاوتهای سبک مدیریت میان جابز و زوکربرگ میپردازیم:
شباهتها
در جستوجوی چیزی فراتر از مادیات: در آمد سالانه جابز يك دلار بود و زوکربرگ قول داده است تا سهم زیادی از درآمد خود را صرف خیریه کند. گرچه، دارایی جابز در زمان مرگ به 3 میلیارد دلار میرسید؛ اما اولویت جابز ارائه با کیفیتترین محصولات در سطح جهان بود. زوکربرگ ريیس فیسبوک که بسیار متمول شده است، هدف اصلی خود را ارتباط هر چه بیشترمردم در تمام نقاط دنیا معرفی کرده است.
در بایگانی فیسبوک نامهای 2200 واژهای از زوکربرگ وجود دارد که اینگونه آغاز میشود: «قرار نبود فیسبوک یک کمپانی شود. هدف آن اتمام یک پروژه اجتماعی برای گشودن درهای ارتباطی دنیا بود.»
سردمزاجی: جابز از روش مدیریتی خشن خود پشیمان نبود. او میگوید: «اگر اتفاقی بیفتد، من رک به مردم میگویم.» «من آدم رکی هستم، میدانم درباره چه چیزی صحبت میکنم و معمولا هم حق با من است.»
کارمندان فیسبوک نیز زوکربرگ را به روبات تشبیه کردهاند. زوکربرگ در مصاحبهای با نیویورکر خود را دست و پا چلفتی خواند که به آن معنا است که در عین ناامیدی میتوان به نتایجی عالی دست یافت.
روش سختگیرانه: گفته میشود قبل از رونمایی از آی پاد، جابز درخواست کرد که این دستگاه پخش موزیک کوچکتر شود. مهندسان گفتند که هیچ راهی برای کوچکتر کردن سایز آن وجود ندارد، سپس جابز نمونه اولیه را گرفت و آن را داخل آکواریوم انداخت.
داستانهای مشابهی در مورد زوکربرگ نیز وجود دارد، ییشان وانگ کارمند سابق فیسبوک زوکربرگ را فردی بسیار سخت گیر میدانست و میگوید که تمام هدف زوکربرگ موفقیت در ماموریت اجتماعی فیسبوک است. وقتی که موضوعی در رابطه با اهداف شرکت باشد، زوکربرگ کم طاقت میشود.
تفاوتها
شکست در برابر موفقیت لجامگسیخته: بعد از حضور در جنگ محاسبات در اوایل دهه هشتاد، اپل سهام بازار را از دست داد و در نهایت جابز را به عنوان مدیر کل اخراج کرد. او شکست خورد و از جایی اخراج شد که خود او تاسیس کرده بود؛ در حالی که اعتبار بسیاری برای اپل کسب کرده بود. اما جابز با طراحی OS X دوباره به اپل بازگشت و پشتوانه موفقیت نرمافزاری شرکت شد؛ مانند تاکتیکهای مذاکراتی بیچون و چرای او که شرکت را میلیاردی کرد.
اما زوکربرگ هنوز شکستهای زیادی را تجربه نکرده است. چنین چیزی برای یک نوآور نادر است تا به تمام اهداف خود در هر زمانی دست یابد و این رکورد خارقالعاده برخی از سرمایهگذاران را نسبت به قیمت بالای سهام فیسبوک مردد میکند.
محصولات در برابر مردم: بر حسب درآمد، اپل شرکت پیشروی سخت افزار است؛ زیرا جابز و حساسیت اوست که کیفیت محصول را در اولویت هر کاری قرار میداد. قطعات و نرم افزارهای اپل معمولا آنقدر پالایش میشوند که کاربران نیازی به خواندن دفترچه راهنما ندارند.
در آن سو، مردم اولین اولویت فیسبوک هستند. فیسبوک دائما سرویسها و اپلیکیشنهایی اضافه میکند که کاربران میتوانند آسانتر و از راههای متنوعتری با هم ارتباط داشته باشند.
این روش که فیسبوک آن را «روش هکر» مینامد، میتواند تجربه کاربری را بسیار افزایش دهد؛ اما کارکرد آن میتواند سخت باشد؛ زیرا زمانی که سرویسهای جدیدی ارائه میشود کاربر به زمان نیاز دارد تا خود را با این سرویسهای پیشرفته هماهنگ کند.
زندگی پر از رمز و راز جابز در مقابل زوکربرگی که تمام مسائل خصوصیش بر روی دایره است: قبل از پاییز سال گذشته که جابز فوت کرد، بیشتر قسمت زندگی شخصی او مثل راز بود؛ چیزی به مانند محرمانه بودن محصولات معرفی نشده شرکت. او تنها در حالی به همکاری در انتشار کتاب زندگینامه خود موافقت کرد که مطمئن بود میمیرد.
اما زوکربرگ در زندگی خصوصی خود بازتر عمل کرده است. این نسبتا به خاطر نوع و طبیعت کار او میباشد. درحالی که پروفایل فیسبوک زوکربرگ بر روی گزینه خصوصی تنظیم شده است، او معمولا پستهای عمومی میگذارد که معمولا حاوی مسائل شخصی او است. از کمک به موسسات خیریه گرفته تا رژیم غذایی.