در طول تاریخ، دیکتاتورهای زیادی بر جوامع انسانی حکمرانی کردهاند. آنها به مردم خود ظلم کردهاند، افسانهها سراییده و جریان اطلاعات را محدود نگه داشتهاند. اما راز حکومت طولانی دیکتاتورها چیست؟
شاید برای بسیاری، درک تصاویر زنان و حتی مردان کره شمالی که پس از شنیدن خبر مرگ کیم جونگ ایل، به سختی اشک میریختند، ساده و قابل باور نباشد؛ اما برای مردمی که در کشوری زندگی میکنند که از آنها انتظار میرود همیشه اطاعت کنند و به گفته متخصصین، بخش بزرگی از اجتماع به این دلیل از حاکم خود پیروی میکنند که نفع اکثریتشان در این است، شاید چنین اشک ریختن بیقرارانهای، زیاد تعجبآور نباشد.
در طول تاریخ، دیکتاتورهای زیادی بر جوامع مختلف حکمرانی کردهاند. اما سوال اینجاست که افرادی مانند هیتلر، استالین یا صدام حسین چهطور میتوانستند به حکومت بر مردم ادامه دهند و بر سر قدرت باقی بمانند؟
دیسکاوری در گزارش خود کوشیده است برای این سوال، پاسخی علمی ارائه کند. بر اساس این گزارش، روانشناسان و جامعهشناسانی که تروریسم را مطالعه میکنند، بر این باورند که دیکتاتورها میتوانند ترس را در بین مردم خود گسترش دهند و خود را به عنوان تنها ناجی در برابر این احساس ترس زیاد، معرفی کنند.
ایجاد تهدیدهای خارجی، مانند آنچه هیتلر در مورد یهودیها میگفت یا آنچه کیم جونگ ایل از تمام کشورهای دیگر برای مردم خود ساخته بود، باعث از بین رفتن تعادل در جامعه و ایجاد نوعی بدبینی عمومی میشود.
از سوی دیگر، الیس لوسیکرو، روانشناس بالینی گروهمحور در کمبریج و محقق موضوعاتی چون حکمرانی و تروریسم به این نکته اشاره میکند که اکثریت جامعه دارای غریزهای شناختهشده هستند که دیکتاتورها از آن استفاده میکنند، این که یک حاکم قدرتمند از آنها محافظت کند.
وی توضیح میدهد: «رفتار امروزی ما همچنان از آنچه هزاران سال پیش بر اجداد ما گذشته تاثیر میگیرد. این کاملا قابل درک است که مردم به یک حاکم قوی بچسبند. در روند تکامل، چنان که داروین در نظریه خود نشان میدهد، مردمی که حاکمان قوی داشتند، موفق شدند زنده بمانند. بنابراین این غریزه به ما هم رسیده است.»
لوسیکرتو در مطالعات خود، حاکمان تروریست و قربانیان تروریسم را در سراسر 5 قاره زمین بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که در برخی از فرهنگها، نشان دادن احترام به فردی که در جایگاه قدرت قرار گرفته است، اهمیت قابل توجهی دارد. این فرد میتواند مانند کره شمالی، خانواده کیم دیکتاتور باشند یا در برخی فرهنگها، معلم مدرسه یک منطقه. در چنین فرهنگهایی، این که یک نفر یا خانواده به مرجع قدرت احترام نگذارد، باعث شرمندگی محسوب میشود.
به اعتقاد جرالد پست، مدیر برنامه روانشناسی سیاسی دانشگاه جورج واشنگتن، دیکتاتورها قادرند از ابزارهایی کاربردیتر مانند ترس و کنترل اطلاعات استفاده نمایند. وی برای دهها سال شخصیت کیم و صدام حسین را مورد مطالعه قرار داده و خودش به شوخی میگوید که رشتهاش به زودی منسوخ خواهند شد! هرچند هنوز روی زمین دیکتاتورها کاملا منسوخ نشدهاند.
به گفته پست، هم در عراق و هم در کره شمالی، دیکتاتورها به نحوی گسترده، جریان اطلاعات را کنترل میکردند. طی دو سال گذشته و با آغاز بهار عربی در کشورهایی مانند تونس، مصر و لیبی، مردم با استفاده از گوشیهای همراه و رسانههای اجتماعی، تا حدی حصارهای این کنترل شدید جریان اطلاعات را به عقب راندند.
پست در اینباره میگوید: «کنترل اطلاعات و کنترل اختلافها، بخشی از جریانی است که در حفظ یک نظام دیکتاتوری تمامیتخواه میگذرد.»
در کره شمالی، کیم و مامورانش مسئول اداره کردن قحطی بودند که در نهایت باعث مرگ 1 تا 2 میلیون نفر شد. وقتی در نهایت غذا رسید، رسانههای داخلی این کشور اعلام کردند که این غذا در تکریم حکمرانی کیم رسیده است.
حالا که پسر رهبر پیشین، کیم جونگ اون برای در دست گرفتن قدرت آماده میشود، تحلیلگران غربی نمیدانند که در ساختار جدید حکومت کره شمالی، چه کسی در جایگاه بالا و چه کسی در جایگاه پایین قرار خواهد گرفت. بسیاری بر این باورند که کیم جونگ ایل حاکمی ظالم بود. او مردم خود را در حالی در گرسنگی نگه داشته بود که سبک زندگی مرفهی را برای خود و ژنرالهایش فراهم کرده بود. همچنین بر سر نیروگاههای هستهای با کره جنوبی و غرب رقابت میکرد، در حالی که اقتصاد کشورش در شرایط نابسامانی به سر میبرد.
پس چرا با این همه مردم کره شمالی علیه او شورش نکردند؟ پست دلیل آن را کنترل شدید میداند. به گفته مردم این کشور، در کره شمالی تجمع بیش از 4 نفر میتواند به معنای توطئه قلمداد شود. وی توضیح میدهد: «ما در مورد نفوذ امنیت داخلی صحبت میکنیم. هر گونه نشانهای از نافرمانی و یا اختلاف عقیده، مجازاتی شدید را به دنبال خواهد داشت.»
به همه اینها، استفاده از افسانهها را هم اضافه کنید. به گفته پست، کیم و همنوعانش در مورد تولد خود افسانهسرایی میکنند. برای مثال، گفته میشود که کیم در روستایی در سایه یک کوه مقدس در کره متولد شده و تولدش را یک پرستو نوید داده بود. همچنین او زیر دو رنگینکمان پدیدار شده است.
این در حالی است که در واقعیت، کیم در دهکدهای بیاهمیت در شوروی سابق متولد شد، جایی که پدرش کنترل گروهی از تبعیدیهای کرهای را زیر نظر حکومت روس بر عهده داشت.
پست تنها کسی نیست که در مورد کیم مطالعه کرده است، در سال 2009/ 1388، فردریک کولیج، استاد روانشناسی دانشگاه کلرادو، شخصیت وی را مورد مطالعه قرار داد. کولیج و همکارش دنیل سینگر از مصاحبههای یک روانشناس اهل کره جنوبی که آموزش روانشناسی پیشرفته دیده بود و اطلاعات نزدیکی در مورد کیم جونگ ای داشت، استفاده کردند.
این دو محقق از قبل یک تست شخصیت برای انواع دیکتاتورها به وجود آورده بودند و هیلتر و صدام حسین را هم با آن مورد تحلیل قرار داده بودند. به گفته آنها، در شخصیت دیکتاتورها 6 ویژگی بارز دیده میشود: سادیستیک(دگرآزاری)، بدبینی، ضداجتماعی، خودشیفتگی، اسکیزویید و اسکیزوفرنیگونه. به گفته این محققین، هر سه دیکتاتور مورد مطالعه، یعنی کیم جونگ ایل، هیتلر و صدام حسین، نشانههایی از فرایند تفکر سایکوتیک را نشان دادهاند.