ستارهها به همان اندازه که میتوانند با دریافت دستمزدهای نجومی اثر را نجات دهند به همان اندازه نیز میتوانند مسئول به زمین خوردن کار باشند. در این شرایط باید مبنای درستی برای انتخاب بازیگر اتخاذ شود.
درمورد دستمزد بازیگران اظهار نظرهای متفاوتی وجود دارد، اما بسیاری از حدس و گمانهای جامعه در این باره تنها درباره برخی از بازیگران صدق میکند.
به گزارش برنا، یکی از نکاتی که قطعا در درخشش، جذابیت و گیرایی هر اثر نمایشی (تئاتر، سینما و تلویزیون) موثر است و طبیعتا تولید کنندگان و البته این روزها مدیران تلویزیون، پلتفرمها و حتی صاحبان فیلمهای سینمایی براساس آن فاکتور مهم اثرشان را تولید میکنند، ویترین و یا حضور بازیگران آن اثر است.
به هر حال بازیگر به عنوان نوک هرم دیده شدن یک اثر نقش مهمی در موفقیت و اقبال عمومی کار دارد. بدیهی است که با این تعریف تهیه کنندگان در سینما برای جذب مخاطب بیشتر، تهیه کنندگان در تلویزیون برای دیده شدن اثر و حتی رقابت با دیگر شبکههای تلویزیونی و البته تهیه کنندگان و صاحبان اثر در پلتفرمها که این روزها برای رقابت با یکدیگر اتفاق بیزینسی را تجربه میکنند که این موضوع در گیرایی و حفظ مخاطب تا پایان اثر در پلتفرمها مهم و موثر است به سراغ بازیگرانی میروند که بتوانند بار اصلی کار در جذب مخاطب را به دوش بکشند.
پس واقعیت این است که بازیگران، مهمترین و موثرترین اعضای یک اثر هستند به رغم اینکه در تولید یک اثر نمایشی مقولههای مهمی، چون کارگردانی، تصویربرداری، دکور و صحنه، طراحی گریم و... نقش دارند، اما بازیگران هستند که با توجه به وزانت و طبقهی تاثیرشان به لحاظ محبوبیت، سبقه و البته توانمندی و استعداد بالاترین دستمزدها را به خود اختصاص میدهند.
سوالی که برای خیلی از مردم عام جامعه معمولا ایجاد میشود این است که آیا دستمزدهای نجومی مخصوص تمام بازیگران است؟
آیا همهی بازیگران میتوانند دستمزدهای بالا دریافت کنند؟
آیا دستمزد ماهی یک میلیارد و پانصد میلیون تومان برای تمام بازیگران یک پروژه است؟
آیا برآورد هزینههای یک پروژه در سینما، تلویزیون و آثار نمایش خانگی اجازه میدهد بیش از سه بازیگر گران در آثار حضور داشته باشند؟
واقعیت این است که فاصلهی دستمزد میان ستارهها، بازیگران تاپ درجه یک، بازیگران تاپ درجه دو، بازیگران معمولی و بازیگران تازه از راه رسیده بسیار متفاوت است. در حال حاضر فیلمهایی روی پرده سینما هستند و آثاری در پلتفرمها در حال پخش و توزیع هستند که فاصلهی دستمزد بازیگر نقش اول و بازیگر مقابلش چیزی حدود ماهانه هشتصد میلیون تومان است و درواقع تنها ستارهها هستند که با دستمزد بالا با پروژهها قرارداد میبندند؛ و گاهی درکنار میز صرف ناهار در یک پروژه سینمایی فردی با دستمزد ماهی پنج میلیون تومان نشسته است و کمی آن طرفتر دستمزد بازیگر دیگر برای هر ماه پانصد میلیون تومان است، اما هر دو جلوی یک دوربین میروند و هر دو در تیتراژ یک اثر با جایگاه متفاوت قرار میگیرند.
سالها کار تهیه و تولید و مشاوره با سازندگان و تولید کنندگان آثار مختلف میگوید بیش از ۶۰% هزینههای تولید یک اثر نمایشی چه در سینما، چه در تلویزیون و چه در پلتفرمها متعلق به بازیگران است. بدیهی است که در این شرایط پول هنگفتی از پروژه خرج بازیگران میشود و قطعا عوامل تهیه و تولید مجبور هستند از مابقی کار بزنند تا بتوانند بازیگران مد نظر کارگردان و گاهی بازیگران مد نظر مدیران تلویزیونی را در پروژه حاضر کنند.
آیا میدانید دستمزد تعداد زیادی از بازیگران یک پروژه از کارگردان بیشتر است؟
آیا میدانید برخی از بازیگران حتی بازیگر مقابلشان را خودشان انتخاب میکنند؟
آیا میدانید بازیگران حتی توانایی این را دارند که فیلمنامه را به نفع و سلیقه و مذاق خودشان تغییر دهند؟
درواقع این مسئله نشان از آن دارد که بازیگر محوری آسیبی است که میتواند سینما و دیگر حوزههای نمایشی را تحت شعاع خود قرار دهد. اگرچه در تمام این سالها شاهد این بوده ایم که برخی اوقات کارگردانان کار بلد چه در سینما، چه در تلویزیون، چه در شبکه نمایش خانگی با به دست گرفتن یک فیلمنامهی قوی به جای اینکه ستارهها را مقابل دوربین ببرند بازیگران با استعداد و توانمند را به کار گرفته اند و با قصهای ناب، جذاب و پر کشش اتفاقی ماندگار را رقم زدند.
اما نکتهای که در اینجا حائز اهمیت است این است که ستارهها به همان اندازه که میتوانند با دریافت دستمزدهای نجومی اثر را نجات دهند به همان اندازه نیز میتوانند مسئول به زمین خوردن کار باشند. در این شرایط باید مبنای درستی برای انتخاب بازیگر اتخاذ شود. تهیه کنندگان تازه از راه رسیده و نابلدی که تمام تخم مرغ خود را در سبد یک ستاره قرار میدهند و نمیدانند حتی ستارهها هم برای درخشیدن به یک فیلمنامه قوی و یک بازیگر کار بلد و یک فضای دراماتیک دارای پتانسیل احتیاج دارند تا بدرخشند، معمولا هم در بحث سرمایه شکست میخورند و هم در بحث حرفهای جایگاهی برای اثرشان نمیتوان متصور بود.
در این شرایط است که باید گفت ستارهها و دستمزدشان نکتهای نیستند که قابل کتمان باشند، اما مدیریت فکورانه در انتخاب بازیگر، مدیریت هوشمندانه در انتخاب سوژه و فیلمنامه، مدیریت هوشمندانه در چیدمان بازیگری میتواند راه نجات باشد تا پروژه از درد و بلای بازیگر محور شدن فرار کند و به سمت یک اثر قابل دفاع و جذاب برود.
اگرچه بازیگران حجم اصلی هزینههای یک پروژه را به خود اختصاص میدهند، اما اگر سری بگردانیم و تمام آثار موفق سینمای ایران را ورق بزنیم خواهیم دید که برخی از تولیدات ماندگار سینمای ایران از گذشته تا امروز مستقیما به استفاده درست تیم تولید از گروه بازیگران مرتبط بوده است. اگر امروزه بیش از بیست بازیگر ستارهی سینما مستقیما از دنیای تئاتر آمده اند به این نکته برمی گردد که تیم تولید با تفکر و تدبیر ستاره سازی کرده اند نه اینکه به سراغ ستارههای گران سینما بروند تا از لقمهی آماده دیگران استفاده کنند.
با فرمول ستاره ساختن به جای سود بردن از ستارههای آماده با فرمول استفاده از بازیگران کاربلد و با استعداد تئاتر میتوان ویترین بازیگری جذاب و متفاوتی را رو کرد و این ریسک را به جان خرید که به جای گذاشتن تمام تخم مرغها در یک سبد، سبدی را مهیا کرد تا همهی افراد در جای درست خود قرار بگیرند.