در این مسئله مشخص به نظر میرسد مجموعه و برند اسنپ قربانی یک شرایط تحمیلی شده است. شرایطی نهچندان طبیعی که همه غرق در حواشی آن شده و کسی به این مجموعه بهمثابه یک «کسبوکار» و آسیبهای وارده به آن، توجهی نمیکند. در چنین وضعیتی حتما ما از حوزه تخصصی در مقابل فشارهای ناروا دفاع میکنیم.
سلیمان محمدی در تیننیوز نوشت:
۱- در روزهای اخیر و پس از حواشی ایجادشده برای شرکت اسنپ، برخی از دوستان و همکاران میپرسیدند «شما که منتقد سیاستهای صنفی اسنپ هستید چرا درباره موضوع اخیر –بحث حجاب یک مسافر و عملکرد راننده اسنپ- سکوت کردهاید؟» طبیعتا این دوستان انتظار داشتند عملکرد این شرکت را نقد کرده یا حداقل راوی ماجرا باشیم و سکوت نکنیم. مسئله از این قرار بود که یک راننده اسنپ که ظاهرا بعدها مشخص شد چندان راننده معمولی هم نیست، مدعی شد به دلیل بدحجابی یک مسافر، «آتش به اختیار» عمل کرده و او را میانه راه پیاده کرده است. مسافر اعتراض و اسنپ عذرخواهی اولیه کرد. تا اینجای ماجرا طبیعی است. اما در کمتر از ۲۴ ساعت راننده معمولی اسنپ سر از تلویزیون درآورد، اسنپ موضعگیری متفاوتی کرد، مسافر هم ابراز پشیمانی و از راننده عذرخواهی کرد و درنهایت هم مسافر برای نشاندادن تنبهش مهمان راننده شد و چند کتاب هدیه گرفت و عکسی هم به یادگار از این دیدار منتشر شد! حالا موجی راه افتاده و از چپ و راست، کاربران اسنپ را از روی گوشی خود پاک میکنند؛ یک عده در دفاع از حقوق مسافر و عدهای در دفاع از اقدام راننده! اما ما؛ طبیعتا موضع ما درباره مسئله حقوق صنفی رانندگان اسنپ کماکان انتقادی است، ولی در این مسئله مشخص به نظر میرسد مجموعه و برند اسنپ قربانی یک شرایط تحمیلی شده است. شرایطی نهچندان طبیعی که همه غرق در حواشی آن شده و کسی به این مجموعه بهمثابه یک «کسبوکار» و آسیبهای وارده به آن، توجهی نمیکند. در چنین وضعیتی حتما ما از حوزه تخصصی در مقابل فشارهای ناروا دفاع میکنیم.
۲- تاکنون بارها در همین ستون درباره تأثیرگذاری سیاست بر حوزه تخصصی سخن گفتهایم. آفتی که باعث میشود امور تخصصی از ماهیت خود دور شده و حوزه سیاسی برای آن تصمیمگیری کند. اما متأسفانه این همه ماجرا نیست و در جامعه آنومیک ما، سیاست در بندبند وجود همه اجزای جامعه رسوخ کرده و شخصیترین رفتارها هم سیاسی شده و یا سیاسی تفسیر میشوند. خطر این وضعیت زمانی عیان میشود که این سیاستزدگی به جزئیترین بخشهای خدمات تخصصی رسیده و آن را تحت تأثیر خود قرار میدهد. در این شرایط است که وقتی رانندهای بدون اعلام پایان سفر، دختر جوانی را در اتوبان رها میکند، چون به ادعای او بدحجاب بوده است، بهعنوان یک قهرمان تقدیر شده و شرکت خدمات دهنده هم بهاجبار یا به اختیار از چنین حرکتی دفاع کرده و خود را در برابر موج انتقاد کاربرانش قرار میدهد. قطعا تا همین جای بحث ما هم از سوی گروهی با اتهام بیاهمیت جلوه دادن حجاب روبرو میشویم که حجاب امری جزئی و شخصی نیست و انتقاد به راننده به معنای ایستادن در برابر حجاب و قوانین است، اما در ادامه خواهیم دید که نتیجه چیز دیگری است.
متأسفانه همین دوگانه خوب و بد بود که بهسرعت در شبکههای اجتماعی هم شکل گرفت و عدهای تحت عنوان «ارزشی» از راننده دفاع کرده و تعدادی با عنوان «آزادیخواه» جانب مسافر را گرفتند و اسنپ هم هرچند ابتدا سعی کرد موضع میانهای بگیرد، اما بهاجبار یا اختیار نتیجه چیز دیگری شد.
۳- حالا رانندهای که به گفته خودش «آتش به اختیار» عمل کرده، موردتقدیر واقع میشود و حرکتی اجتماعی هم در حمایت از او شکل میگیرد و اسنپ هم به دلیل اجرای قانون از او تقدیر میکند. این مسئله تا زمانی که چالشی میان راننده و مسافر و درنهایت اسنپ بود، میتوانست با اعمال همان قانون موردنظر یک اپلیکیشن با آن برخورد و حلش کرد. اما حالا که به یک امر عمومی با دوگانه ارزش و ضد ارزش تبدیل شده است؛ بدیهی است که باید انتظار شکلگیری الگویی با همین شمایل را داشت. اینجاست که آفت سیاسیشدن یک مسئله شخصی و حرفهای خود را نشان میدهد. اگر همه آسیبهای واردشده به مسافر و برند را کنار بگذاریم؛ گوشهای از آسیبهای عمومی این پدیده را در چند سؤال میتوان مطرح کرد. اگر یک جنایتکار یا متخلف یا دزد و... بهزعم خودش «درست» عمل میکرد و به یک دختر جوان مانده در میانه اتوبان آسیبی میرساند، آیا آقای راننده کماکان با افتخار از آتش به اختیار بودنش دفاع میکرد؟ آیا کسی غیر از رانندهای که یک سفر را نیمهتمام رها کرده متهم بود؟ اگر همین امروز مسافری ناپدید شود و راننده ادعا کند به دلیل بیحجابی او را میانه راه رها کرده چه باید کرد؟ از او تقدیر کرد؟ شرکت او را تشویق کند؟ اصلا چه کسی میتواند ثابت کند آن فرد با حجاب بوده یا خیر؟ رها شده یا اتفاقی برای او افتاده است؟ راننده راست میگوید یا دروغ؟ یا اصلا داستان را اینقدر جنایی نکنیم، اگر رانندهای به هر دلیل از مسافرش -حتی با حجاب کامل- خوشش نیامد یا به هر دلیلی خواست او را پیاده کند و مدعی شد او بیحجاب بوده تکلیف چیست؟ چه کسی میتواند این ادعاها را راستی آزمایی کند؟ اینها تنها بخشی از سؤالات و آسیبهای ناشی از سیاسیشدن اینچنینی امور است؛ سؤالاتی که بیش از هرکسی اکنون ذهن مدیران اسنپ را به خود مشغول کرده است که در روزهای آتی چطور با این مسئله برخورد کنند. بهاینترتیب میرود تا یک مسئله جزئی -بین یک مسافر و راننده- به بحرانی امنیتی تبدیل شود.
۴- این سخنان بههیچعنوان به معنای تأیید رفتار احتمالی «غیرقانونی» مسافران نیست، چراکه در دنیای مدرن وقتی یک شهروند قواعدی را برای استفاده از یک خدمات میپذیرد ملزم به رعایت آن است، حال این قاعده رعایت حجاب باشد یا هر چیز دیگری؛ بنابراین ورای ارزشگذاری باید گفت: هر کاربری ملزم به رعایت قوانینی است که پذیرفته؛ پس بحث دفاع از رعایتنکردن یک قانون نیست، بلکه نحوه برخورد با چنین مسئلهای است که میرود به یک بحران تبدیل شود. در غیر اینصورت با فرض زیر پا گذاشتن قانون، اسنپ میتوانست عضویت مسافر و راننده را تا بررسی شرایط تعلیق کند.
۵- حتی اگر همه داستان همانطور باشد که راننده ادعا کرده و «ما»ی نوعی هم با این برخورد سلبی موافق باشیم، متأسفانه برخورد با این مسئله آنقدر ناشیانه و با کجسلیقگی صورت گرفت که حتی اگر قرار بود یک نفر با شنیدن و دیدن این داستان تحت تأثیر قرار گرفته و رفتارش را تغییر دهد، به نتیجهای عکس آن بدل شد. ظاهرا دستاندرکاران این ماجراها هنوز به قدرت شبکههای اجتماعی پی نبرده و گمان میکنند تنها آن چیزی که آنها میخواهند و منتشر میکنند دیده میشود. در دورهای که هر شهروند با گوشی موبایلش یک رسانه است، نمیتوان با انتشار دو پست از سوی مسافر و اسنپ همه مسئله را حل کرد. در این شرایط است که برآیند یک ملاقات که قرار است نشاندهنده یک رفتار با رأفت و رحمانیدادن هدیه راننده به مسافر- باشد، با کجسلیقگی تمام همه آنچه در ذهن مخاطب باقی میگذارد چشمان مضطرب دختر جوان و دستهای مچاله شده مادرش در دستکشهای سیاه است.
۶- ورای تمام حواشی و هزینههای معنوی این ماجرا بهویژه برای مسافر و خانوادهاش که قطعا جبرانپذیر نیست، این ماجرا حواشی مادی هم داشته است. عدهای زیادی که گاهی ادعا میشود تا ۲۰ هزار نفر هستند، برنامه اسنپ را در اعتراض به برخورد این شرکت بهویژه با مسافر حذف کردهاند. آیا دستگاه مجری این جریان حاضر است این زیان را تخمین زده و جبران کند؟ کدام سرمایهگذار خارجی و حتی داخلی در چنین شرایطی رغبت میکند در کشور ما سرمایهگذاری کند؟ چه کسی میتواند تضمین بدهد ماجرای مشابهی همین چند روز دیگر برای اسنپ یا هر بخش خصوصی دیگری پیش نمیآید و همه سرمایه اجتماعی و مادی آن شرکت هوا نمیشود؟ اینجاست که باید خطر سیاست زدگی در امور تخصصی را هشدار داد و همه از قربانی چنین پدیدهای دفاع کنیم تا نباشد آن روزی که ...