«اصولا نه عادت و نه وقت دارم که پستها و کامنتها را در فضای مجازی لایک کنم. این روزها که زیر آتشبار شدید و هماهنگ امپراطوری رسانه های خاص به بهانه یک مصاحبه قرار دارم و تا جایی که دستشان رسیده با نبش قبر و بازنشر ادعاهای خلاف واقع و کذب زیرخاکی آتش تهیه را فراهم کرده اند، به مثابه «از در و دیوار و زمین و زمان باریدن»، یک لایک هم مزید بر علت شده و برگ دیگری بر پرونده سنگین اتهاماتم افزوده است!
شهیندخت مولاوردی، نماینده ویژه رییس جمهور در امور حقوق شهروندی، در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«اصولا نه عادت و نه وقت دارم که پستها و کامنتها را در فضای مجازی لایک کنم. این روزها که زیر آتشبار شدید و هماهنگ امپراطوری رسانه های خاص به بهانه یک مصاحبه قرار دارم و تا جایی که دستشان رسیده با نبش قبر و بازنشر ادعاهای خلاف واقع و کذب زیرخاکی آتش تهیه را فراهم کرده اند، به مثابه «از در و دیوار و زمین و زمان باریدن»، یک لایک هم مزید بر علت شده و برگ دیگری بر پرونده سنگین اتهاماتم افزوده است!
اما داستان از این قرار است که اخیرا در جریان یکی از سفرهای زمینی فراغتی حاصل شد تا در شبکه های اجتماعی چرخی بزنم و بر صفحات مرتبط با حوزه کاری ام مروری داشته باشم؛ فرصتی که در ایام کاری و روزهای اداری کمتر دست می دهد، غافل از آنکه به هنگام رد کردن صفحات با دست و صرفا با تماس انگشت، ناخواسته بعضا منجر به لایک شده است بدون آنکه خود متوجه آن شده باشم. بعد از رسانه ای شدن موضوع با رصدی که انجام دادم دیدم بدین ترتیب این اتفاق حتی برای چند کامنت علیه خودم نیز تکرار شده است!
در این وانفسا که از هر طرف تیری به سویت روان است و از بازنشر ویدیوی استاد رائفی پور(که نمی دانم استاد اسم کوچکش است یا در این سن و سال لقبش!)که به نقل از خانم دکتر! روح افزا به دادن اطلاعات زنان سرپرست خانوار به آژانس های سازمان ملل متهمت می کند و خائنت می خواند، گرفته [که ای کاش چنین بانک اطلاعاتی جامعی که همه در به در به دنبال آن بودند و هستند، در کشور ما برای برنامه ریزی های واقع بینانه وجود خارجی داشت!]، تا اظهار نظر های عناصر بی نام و نشان و رپرتاژ آگهی هایی که یکی پس از دیگری منتشر می شود، ماجرای این لایک هم به قول قدیمیها یک بدبیاری محض است که این دفعه واقعا با دست خودت!رخ داده است و حالا حالاها هم قرار نیست دست از سرت بردارد.
با خودم فکر می کنم اگر هر روز صبحم را با ذکر«و مکروا و مکرالله و الله خیر الماکرین»، شروع نمی کردم چه بلاهایی سرم می آمد...»