«مردم ما استرس دارند، بردبار نیستند و تحمل دیگری را ندارند.» این یک جمله تازه نیست؛ موضوعی است که در چندسال گذشته میان حرفهای خیلیها جای خودش را باز کرده است. از وزارت بهداشتیها گرفته تا مسئولان سازمان بهزیستی و روانشناسان در چندسال گذشته و هرجا فرصتی دست داده، گفتهاند که وضع روانی ایرانیها خوب نیست، سرمایه اجتماعی در ایران کم شده و آمارهایی را از انواع و اقسام بیماریهای روانی اعلام کردهاند. حالا رئیس نظام روانشناسی و مشاوره کشور که قبل از این هم بارها درباره وضع روانی ایرانیها هشدار داده بود، آمارهایی را درباره شاخص بردباری ایرانیها اعلام کرده است و البته باز هم با نگرانی.
«عباسعلی اللهیاری»، رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور دیروز به یک نشست خبری آمد تا باز هم از وضع سلامت روان در ایران بگوید و آمارهایی در اینباره.
او در ابتدای سخنانش گفت که عملا میبینیم وضع روانی جامعه خوب نیست، همه عصبی هستند، به یکدیگر پرخاش میکنند و این در حالی است که شاخص «بردباری اجتماعی» کشور در سالهای اخیر تا ٤ رتبه در جهان کاهش یافته است زیرا مردم ما استرس دارند، بردبار نیستند و تحمل دیگری را ندارند: «آنچه در جامعه شاهد هستیم؛ وضع عصبی به هم ریخته مردم و کاهش شاخص بردباری اجتماعی است، بهطوری که طبق آمارهای اعلام شده جهانی کشور ما ۴ رتبه در بین کشورهای جهان در شاخص بردباری اجتماعی افت کرده است.»
او با بیان اینکه شاخص رنج بشری در کشور ما طبق تحقیقاتی که در سالهای گذشته انجام شده، ۹۰درصد اعلام شده است، گفت: «این یعنی ۹۰درصد مردم ما برای امرار معاش زندگی استرس دارند.» اللهیاری در ادامه گفت دولت باید متخصصان و کارگزاران را در تدوین برنامههای سلامت روان مردم به کار گیرد و این برنامهها را عملی کند: «سازمان روانشناسی آمادگی همکاری با دولت را در این زمینهها دارد.»
او درباره آمار بالای تصادفات جادهای در کشور هم حرفهایی برای گفتن داشت: «با وجود اینکه در زمینه تصادفات جادهای کاهش داشتهایم اما هنوز جزو بالاترین رتبهها در بین کشورها در اینباره هستیم، درحالیکه ۸۰درصد تصادفات به علت تقصیر راننده اتفاق میافتد؛ اگر سلامت روان رانندهها بررسی شود قطعا در این زمینه کاهش چشمگیری خواهیم داشت. سازمان روانشناسی پیشنهاد میکند بدون یک ریال بار مالی برای دولت حاضر است سلامت روان رانندهها را پایش کند و به آنها آموزش تمرکز و مدیریت در حوادث رانندگی را بدهد و در صورتی که این طرح مصوب شود؛ برای ارایه گواهینامه، اشخاص باید ملزم باشند گواهی سازمان روانشناسی درباره مولفه سلامت روان را داشته باشند.»
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور با بیان اینکه نگاه وزارت بهداشت به موضوع سلامت روان نباید صنفی باشد، گفت: «باید به مسأله سلامت روان نگاه علمی داشته باشیم نه صنفی تا بتوانیم مشکلات ناشی از سلامت روان را در کشور کاهش دهیم. سلامت روان ارتباط مستقیمی با سلامت جسمانی دارد. ناراحتیها و مشکلات جسمانی ناشی از مسائل روانی است، بهطوری که استرس میتواند سیستم ایمنی را ضعیف کند و بیماریهای جسمانی را برای افراد به دنبال آورد.»
او در ادامه با بیان اینکه استرس جزو لاینفک زندگی امروزی بشر است، گفت: «قبول داریم که نمیتوان استرس را از زندگی امروزی بشر حذف کرد، اما میتوانیم راهکارهای مقابله با آن را به افراد آموزش دهیم و در جهت مقابله با آن برنامهریزی کنیم.»
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور گفت براساس بررسیهای صورت گرفته ٨٠درصد بیماریها ریشه عصبی و روانشناختی دارند: «در سلامت روان سه مقوله مهم فکر و باورهای انسانی، هیجانات و عواطف و رفتارها حایز اهمیت هستند و این سه مورد با یکدیگر سلامت روان را تشکیل میدهند که در این میان سلامت افکار و باورها از بیشترین درجه اهمیت برخوردار است زیرا تمامی رفتارها، هیجانات و عواطف از تفکر و باور انسان ناشی میشود.»
او گفت: «این مسائل نیاز به آموزش دارد و همه افراد در جامعه باید در این زمینه آموزش ببینند؛ بهطور مثال والدین بیش از حد از فرزندان خود در کنکور یا سایر عرصههای رقابتی انتظار دارند، درحالیکه هیچکس از لحاظ روانشناسی مشابه دیگری نیست و حتی دوقلوهای همسان نیز از لحاظ روانشناسی شبیه به یکدیگر نیستند. اگر افراد را با خودشان مقایسه کنیم دیگر مشکلی نخواهیم داشت، بنابراین برگزاری دورههای شناخت از خود در جامعه ایرانی ضرورت دارد. انسان ذاتا اجتماعی است و تمایل به برقراری ارتباط دارد، اما اینکه چرا در جامعه این موضوع برای ما مشکلآفرین شده، قابل توجه است که علت آن وجود نداشتن شناخت صحیح افراد از خودشان است که این امر باعث میشود آنها نتوانند پیام خود را بهدرستی منتقل کنند.»
اللهیاری ادامه داد: «برداشت از خود باید مبتنی بر واقعیت باشد و دولتمردان هم باید برای سلامت روان جامعه هزینه کنند. در کشورهایی همچون فرانسه ٧٦درصد بودجه سلامت کشور به سلامت روانی، اجتماعی و معنوی اختصاص دارد، اما براساس آمارهای اعلامشده این رقم در ایران کمتر از سهدرصد است و آن هم هزینه برای بیماران بستری شده در تختهای بیمارستانی است.»
اللهیاری ادامه داد: «اگر پردازش به بُعد روانی را در جامعه تقویت کنیم حتی میتوانیم مانع از اعتیاد افراد با وجود در دسترس بودن مواد مخدر شویم، بنابراین یادگیری مهارتهای زندگی در جامعه و مشاوره سلامت روان بهویژه از دوران کودکی بسیار اهمیت دارد. نگران بدهکاریهای اجتماعی، ناهنجاریها و درمان آن هستیم، زیرا متاسفانه در کشور شاهد آنیم که افراد کمترین تحمل در برابر ناکامیها را ندارند و نمیتوانند ناکامیهای خود را مدیریت کنند. ضروری است که در آموزش و پرورش دانشآموزان بیشفعال غربالگری شوند زیرا اگر به موقع این موضوع تشخیص داده نشود دانشآموز بیشفعال دچار اختلال سلوک شده و اگر این موضوع درمان نشود اختلال بزه و اجتماعی در فرد شکل میگیرد.»
او گفت: «اینکه وزیر بهداشت براساس نگاه صنفی خود مدعی شود که رشتههای سلامت روان باید در مجموعه وزارت بهداشت قرار بگیرند جای سوال دارد؛ سوال ما این است که آیا اخلاق و عرفان اسلامی به سلامت جامعه مربوط نیست پس باید آنها را هم به وزارت بهداشت تحویل دهیم؟ آیا وزارت بهداشت اصلا توان این را دارد که بهطورکلی رشتههای سلامت روان را مدیریت کند و پاسخگو باشد. به همین دلیل این خواسته وزیر بهداشت درست نیست و مسئولان باید بهصورت علمی به این مسأله نگاه کنند.
در لایحه سلامت روان ارسالی توسط وزارت بهداشت هم در مسأله سلامت روان تنها بر بُعد روانپزشکی و بیماران روانی اشاره شده است. لایحه سلامت روان ارسالی توسط وزارت بهداشت به علت آنکه فقط به موضوع بیماران دارای اختلالات روانی شدید اشاره داشت، بهدرستی به لایحه «حمایت از افراد دارای اختلالات روانی» تغییر نام داد. بهصورت جدی به نوع نگاه و تنظیم این لایحه اعتراض داریم زیرا نگاه این لایحه صرفا روانپزشکی است و سایر تخصصها ازجمله روانشناسان، مددکاران و مشاوران را نادیده گرفته؛ این درحالی است که اگر قرار باشد لایحهای به نام سلامت روان در کشور تصویب شود باید به مسائلی بسیار فراتر از مفاد این لایحه بپردازد.»
اللهیاری در ادامه گفت آمار دقیقی از وضع روانی و وضع سلامت روان جامعه در دسترس نداریم: «اگر قرار باشد این آمار را بهدست آوریم نیاز به پژوهش علمی دقیق داریم تا بتوان اختلالات روانی را با میزان شیوع آنها در کشور بهطور دقیق مشخص کرد. متاسفانه از وضع روانی جامعه و بیماران روانی مطالعه دقیقی نداریم و آمارهای ۲۰ تا ۳۰درصدی که اعلام میشود براساس یک متدولوژی علمی و دقیق تحقیقاتی انجام نشده است اما عملا متوجه این هستیم که وضع روانی جامعه خوب نیست. در قانون نظام روانشناختی بهطور کامل تصریح شده است که این سازمان باید صلاحیت مشاوران و روانشناسان را برای اخذ مجوز مراکز تأیید و در صورت تخلف مشاوران و روانشناسان نیز با آنها برخورد کند و ضامن حقوق مراجعان باشد. به این ترتیب سازمان نظام روانشناسی اعتبار و پولی برای سیاستگذاری در حوزه سلامت روان ندارد. نیاز است که در کشور با استفاده از صاحبنظران در بحث ارتقا و بهبود سلامت روان از تولد تا مرگ وارد شویم و سازمان نظام روانشناسی نیز در این بین آمادگی کامل خود را اعلام میکند.»
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور همچنین درباره آمار بالای تعداد قربانیان حوادث ترافیکی در کشور گفت: «سازمان نظام روانشناسی اعلام میکند که بدون یک ریال بار مالی برای دولت حاضر است مسأله سلامت روان رانندگان و متقاضیان دریافت گواهینامه رانندگی را بررسی و پایش کند و به آنها آموزش دهد که چطور صحنه را مدیریت کنند و نسبت به حل و رفع اختلالات آنها نیز اقدام کند تا میزان قربانیان این حوادث در کشور کاسته شود. چنانچه نیروی انتظامی و سایر ارگانها و سازمانهای مرتبط این مسأله را الزامی کنند که هر فردی برای اخذ گواهینامه باید مورد بررسیهای سلامت روانی قرار گیرد، میتوان بسیاری از حوادث رانندگی را در کشور کاهش داد. این در حالی است که در چنین شرایطی نهتنها رفتار فرد هنگام رانندگی اصلاح میشود بلکه شخصیت اجتماعی او نیز بهبود مییابد.»
اللهیاری ادامه داد: «باید گذراندن پنج جلسه مشاوره قبل از ازدواج در کشور بهطور قانونی الزامی شود که حتی این مسأله هم برای دولت بار مالی به همراه نخواهد داشت، مگر درباره آن دسته از اقشار نیازمندی که تحت پوشش نهادهای حمایتی چون بهزیستی و کمیته امداد هستند؛ این درحالی است که به مددجویان کمیته امداد هم در تفاهمنامهای خدمات مشاوره ارایه میدهیم و حقالزحمه جلسات مشاوره از سوی کمیته امداد پرداخت میشود.»
او با بیان اینکه متاسفانه در کشور ما مسئولان بالادستی هنوز به این نقطه نرسیدهاند که به سلامت روان به اندازه سلامت جسمانی و حتی بیشتر از آن اهمیت دهند، گفت: «اگر از حاکمیت پزشکی و جسمینگری در کشور خارج شویم، وضع سلامت روان بهبود خواهد یافت، اما این تغییر نگاه نیازمند تلاش جدی و برنامهریزیهای اساسی در این حوزه است.»
حرف 80 میلیون ایرانی