یادداشت دریافتی- سید جواد میرخلیلی؛ چهارشنبه هفته گذشته فرصتی پیش آمد تا به مناسبت عید بزرگ مبعث عازم شهر مقدس مشهد شویم. یکی دو روز مانده به چهارشنبه بلیط گیر آمد، اما از کاشان به مشهد. قطار پلور سبز. باید از قم و ایستگاه محمدیه که در خارج از شهر قم و تقریبا پانزده کیلومتری شهر واقع شده و همواره رفت و آمد به آنجا برای مسافران بسیار سخت و مشکل بوده و هست، سوار قطار شویم.
بسیاری از مسیرها را باید از محمدیه بروی و تا همین یکی دو سال پیش، اتوبوسهایی از ایستگاه داخل شهر در خیابان ایستگاه یا غفاری، مسافران را برای برخی قطارهای برخی مسیرها به ایستگاه خارج شهر محمدیه به صورت رایگان جابجا میکرد، اما الان پولی شده و مسافران باید مبلغی را جهت رفتن به ایستگاه محمدیه و یا برگشت از آنجا به داخل شهر به اتوبوس بپردازند، البته این اتوبوسها مختص تمام قطارها نیست و برای نمونه، قطارهای پردیس مسیر یزد اتوبوس ندارند و مسافران برای رفتن به محمدیه برای سوار شدن به این قطارها باید آژانس گرفته و خود را به محمدیه برسانند؛ آن هم در ساعتهای مختلف روز که هم مسیر خطرناک است و هم قیمتهای بالا که متاسفانه مسولین هم هیچ گونه نظارتی ندارند و هر رانندهای نرخی من در اوردی برای خودش دارد.
امروز رانندهای میگفت برخی رانندهها، مسافرانی را که وارد نیستند را حتی با قیمت هفتاد هزار تومان به محمدیه میبرند! در حالی که نرخ این مسیر از ایستگاه داخل شهر، نهایتا بیست هزار تومان است.
این معضل البته همچنان لاینحل است و واقعا مسولین قمی هم باید مثل مسولین راه اهن شهر مقدس مشهد که با اجباری کردن تاکسی متر برای تاکسیهای راه اهن و نظارت بر آنها باعث شدند تا دیگر، زائران از بریده شدن گوششان در بدو ورود به ایستگاه راه اهن مشهد همچون گذشته نگران نباشند و خیالشان راحت باشد که قرار نیست چند برابر قیمت بپردازند.
آنچه باعث شد که این یادداشت را بنگارم، اثربخشی برخی از یادداشتهایم به خصوص در رابطه با راه اندازی قطار سریع السیر قم به تهران بود که مهرماه سال ۹۱ نوشتم و بسیاری از سایتها و خبرگزاریها منتشر کردند و یک ماه بعد به وقوع پیوست و اکنون سه قطار در طول روز مسیر رفت و برگشت قم تهران را طی میکنند و کلی مردم راضی هستند.
اما چند نکته مهم و قابل توجه مسولین راه و شهرسازی و راه اهن:
۱. ساعت حرکت قطار کاشان به مشهد،16.25 بود و در تماس با اطلاعات راه اهن گفته بودند باید ساعت ۱۶ در ایستگاه داخل شهر باشید تا با اتوبوس، شما را به محمدیه ببرند.
خودمان را به ایستگاه داخل شهر رساندیم، ساعت از چهار گذشت و چهار ربع شد، دیدیم خبری از اتوبوس نشد، چهار و نیم شد، نگران شدیم دیدیم هیچ خبری نیست، رفتیم سراغ تلفنچی اطلاعات راه اهن ایستگاه داخل شهر قم، گفت اتوبوس خراب شده و نمیآید و خودتان باید ماشین بگیرید و به محمدیه بروید!
گفتم حالا باید بگویید، اگر ما نمیامدیم شما نباید در بلندگو اعلام میکردید!؟ گفت به ما ربطی ندارد و مسؤولیت متوجه اتوبوسرانی است و خراب شده و ما تقصیری نداریم.
خلاصه گفتند باید سریع خودتان را به محمدیه برسانید که پنج و ده دقیقه قطار کاشان به محمدیه میرسد. سریع یک تاکسی گرفتیم، قیمتش منصفانه بود، بیست هزار تومان. خبری از گوشبرهای همیشگی کنار ایستگاه راه اهن داخل شهر نبود که این مسیر را به مسافرانی که مسیر را نمیشناسند، سی هزار تومان به بالا میگویند.
نکته مهمی که در اینجا باید متذکر شوم بر خلاف برخی اطلاعات راه اهنهای کشور که صدای مشتریان را ضبط میکنند و اپراتور با حوصله پاسخگوی مخاطبان است اما در قم از این خبرها نیست و کافیست شما در ساعات مختلف شبانه روز امتحان کنید و حتی در بسیاری از موارد کسی پاسخگو نیست و اگر هم باشد مایل است سریع جواب داده و قطع کند!
۲. قطار پلور سبز کاشان به قم ساعت پنج و نیم عصر به ایستگاه محمدیه میرسد. ایستگاهی که در دستشویی و وضوخانهاش این قدر مگس بود که واقعا باید مسؤولین ایستگاه محمدیه، فکری به حال این وضعیت بکننند. سوار قطار میشویم، به قیمتش که حدود هشتاد هزار تومان است نمیخورد، ظاهرا هر سال قیمتها بالا میرود، اما قطار همان قطارهای دهه شصت و هفتاد است؛ بدون هیچ گونه امکان اضافهای.
فقط تلویزیونی در داخل کوپهها گذاشتهاند که آن هم یک فیلم همیشه تکراری و با سی دی خش دار داخلش گذاشتهاند. مسیرهایی چون بندرعباس که واقعا با افزایش قیمت به نود هزار تومان واقعا فاجعه امیز است و یادش بخیر قیمتهای چند سال پیش این مسیر که بیست هزار تومان بود. یک ذره غذا را با قیمت دو برابر بیرون میدهند و واقعا معلوم نیست بالاخره چه کسی باید بر کیفیت و قیمت غذاهای داخل قطارها نظارت کند.
۳. غروب هوس چایی کردیم، مهماندار میگوید سرویسی سه هزار تومان، بعد طلب انعام هم میکند و هزاری ما را پس نمیدهد!
واقعا این گونهاش را دیگر ندیده بودیم. ظاهرا کم کم کاسبی در برخی قطارها هم در کنار افزایش قیمتها بیداد خواهد کرد. چای در برخی قطارهای سریع السیر مثل پردیس پانصد و حتی هزار تومان و نسکافه دو هزار تومان! آن هم یک لیوان آب جوش با یک بسته چای رنگی خارجی یا نسکافهای که قیمتش در بیرون دویست تومان است!
۴. موقع چک کردن بلیطهاست. بخاطر فرزند کوچکمان که کمتر از پنج سالش است و بلیط برایش گیر نیامده، رئیس قطار مبلغ چهل هزار تومان از ما دریافت میکند و البته مبلغی هم اضافه بر آنچه در بلیطهای اصلی آمده که میگوید ما هم سر در نمیاوریم! به هر حال با اصرار ما از خیر آن هفت هشت هزار تومان میگذرد.
۵. قطار با دو ساعت تاخیر در ساعت ۹ صبح به مشهد میرسد، اما چون چهار ساعت نشده پس خبری از دریافت جریمه نیست! بیرون از ایستگاه راه اهن مشهد، تاکسیهای بسیاری ایستادهاند و منتظر خروج مسافران. برخلاف سالهای گذشته که برخی از آنها قیمتهای بیراه میگفتند و یا مسافران را در خیابانهای مشهد برای رساندن به مقصدی کهگاه همان حوالی راه اه بود، دور میچرخاندند تا کرایه بیشتر بگیرند، اما این بار با تدبیر مسولین مشهدی، تاکسی متردار شدهاند و اگر مسافران را که ناوارد هستند در خیابانهای متعدد نچرخانند، به نظر فکر بسیار خوبیست که از کلاه گذاشتن بر سر مسافران جلوگیری میکند، کاش مسولین راه اهن قم هم این فکر را عملی کنند تا آن دسته از رانندگانی که در بیرون از ایستگاه داخل شهر منتظر بیرون امدن مسافران به خصوص از نوع غریب و نااشنایش هستند، مسیر یکی دو کلیومتری ایستگاه تا حرم را با ۵ و حتی ده هزار تومان نبرند!
۶. نکته مهم دیگر اینکه واقعا مردم مشهد باید هر روز خدا را شکر کنند که به برکت وجود حرم اقا علی بن موسی الرضا علیه السلام، هر روز مشتری دارند. راننده تاکسیهایش و حتی مسافرکشان شخصیاش همیشه مسافرانی را دارند و حتیگاه یک مسیر یک کیلومتری را با چهار پنج هزار تومان میبرندش!
برخیشان نرخهایی میگویند که واقعا شاخ در میاوردی! خلاصه برخیشان به جای شکرگزاری اما متاسفانه فقط به فکر درامدزایی از طریق زواری هستند که غریبند و به دیدار امام غریبشان امدهاند.
صنعت عجیبی شکل گرفته، کلی عکاسی در سطح مشهد به خصوص اطراف حرم، عکسهایی را که کلا پنج تا ده هزار تومان در میآید را به قیمت ۲۵ هزار تومان به بالا میگیرند و خلاصه ماهیانه میلیونها تومان از فوتوشاپ عکس زوار در میاورند.
هتلها و مسافرخانههای بیشمار با قیمتهای الان بالا و شبی ۵۰ به بالا که مسافرت دو روزه به مشهد را با کمتر از پانصد هزار تومان برای دو نفر نمیتوان انجام داد.
دور و بر حرم، فروشگاههای بزرگ و بسیاری هست و خلاصه فروش و سود بسیار بالایی که نمیتوان بر اورد کرد. سوغات فروشیهای اطراف حرم، لباس فروشیها و خلاصه همه چیز مهیاست اما واقعا نباید غافل شد اگر زایری ناراضی شود و ناراضی برگردد چنین پولهایی وبال گردن خواهد شد و حق الناس عظیمیست که قابل جبران نخواهد بود.
۷. قطار برگشتمان پلور سبز مشهد قم است. جالب اینکه قیمتش ۸۲ هزار تومان و کیفتیش از قطار کاشان به مشهد بهتر است. یکی میگفت کیفیت قطار پلور سبز تهران مشهد دوباره از قم مشهد بهتر است!
ظاهرا هر چه قطارها از مسیر پایتخت دورتر میشود قیمتها گرانتر و کیفیت پایینتر میرود!
در برگشت هم رئیس قطار به خاطر بلیط نداشتن کوچولوی کمتر از پنج سالمان مبلغ ۴۰ هزار تومان میگیرد و البته هفت هزار تومان هم اضافهتر که وقتی میگویم به اقای پورسیداقایی رئیس راه اهن کشوری منتقل خواهم کرد سکوت میکند.
پول را میگیرد اما خبری از هیچ گونه امکاناتی برای این پول جریمه دریافتی نیست.
۸. حرف آخر، سخنم با مسولین راه و شهر سازی به خصوص وزیر راه، جناب اقای اخوندی و مسولین راه اهن کشوری است که واقعا افزایش قیمتهای قطار متناسب با افزایش کیفیت آنها نیست و کم کم مسافرت با قطار در حال ارزو شدن برای مردم است.
کاش برخی مسولین به جای اینکه هر هفته کت و شلوار جدیدی بپوشند تا جلوی دوربین با مردم سخن بگویند و با هشت هفت محافظ و دو سه ماشین خارجی به برخی مسافراتهای درون استانی بروند، یک بار هم که شده سوار بر قطار شوند و به خصوص مسیرهای جنوب مثل بندرعباس یا خرمشهر و غیره را طی کنند که واقعا مسافران ناراضیاند و قطارها مثل قطارهای جنگ زده میماند که برای بیست سی سال قبل است.
به نظر میرسد مسولین راه و شهرسازی و راه اهن میبایست نظارت خود را بیشتر کرده و با فرستادن ناظرانی به داخل این قطارها واقعا حرف دل مردم را بشنوند که این مردم ولی نعمت ما هستند و به زودی قرار است در انتخابات شرکت کنند و انتخابات هم هدف نیست بلکه وسیله است برای خدمتگزاری وگرنه مقصود حاصل نخواهد شد.
پس به جای افزایش بیرویه قیمتها، کیفیت را بالاتر برده و به فکر مسافران باشید و رضایت آنها را رضایت خدا بدانید که من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق.
از ابتکار سایت پربیننده فرارو هم باید تشکر کرد که با این کار باعث شده تا خوانندگان درد دلها و مشکلاتی را که بیشتر به عموم هم مربوط می شود را مطرح کند تا بلکه مسولین به فکر بیفتند و چاره ای بیناندیشند