bato-adv
کد خبر: ۲۲۸۶۰۱
ملی شدن صنعت نفت؛ رسالت نا‌تمام و گام‌های باقی مانده

نفت برای ما بلاست

غلام رضا کاظمیان‌پور

تاریخ انتشار: ۱۱:۱۷ - ۱۵ فروردين ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- غلام رضا کاظمیان‌پور؛ وقتی در بامداد ۵ خرداد سال ۱۲۸۷ هجری، فواره نفت از چاه شماره یک منطقه نفتون به آسمان سرکشید و تا دویست متری از سطح زمین اوج گرفت، شاید کمتر کسی تصور می‌کرد که این ماده سیاه بتواند تا این حد بر سرنوشت کشور اثر گذار باشد. همگان تا آن زمان از اندک تراوشات نفت از زمین، بیشتر برای مصارف روشنایی و کمی هم برای امور متفاوت دیگر و البته به صورت کاملاً ابتدایی، استفاده می‌کردند و تصور استفاده گسترده صنعتی از این ماده به فکر کسی خطور نمی‌کرد.

پس از عقد قرارداد دوم با ویلیام تاکس دارسی در زمان مظفرالدین شاه قاجار و با آغاز استخراج نفت در مسجد سلیمان، تصور عمومی و چه بسا باور خواص و حاکمان نیز این بود که با فروش ماده‌ای که زیر زمین قرار دارد وعجالتاً امکان استفاده آن وجود ندارد، کشور به سود هنگفتی دست پیدا خواهد نمود و با زیرکی دولتمردان! ماده بی‌ارزش، به پول و به ثروت تبدیل شده واز این پس ایران شاهد رشد و ترقی و مردم نیز به دارایی و آسایش خواهند رسید.

گذشت زمان اما موهوم بودن این تصور و آرزو را به اثبات رساند و نفت نه فقط ثروت عمومی و اقتدار ملی را برای ما به ارمغان نیاورد بلکه وابستگی همه جانبه کشور به نفت و استیلای بیگانگان بر ارکان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و حتی نظامی کشور را به همراه آورد. و اینگونه شد که کشوری دارای ذخایر بزرگ نفت، به یکی از آسیب پذیر‌ترین کشور‌ها تبدیل شد.

این آسیب پذیری که با شدت و ضعف تا کنون نیز گریبانگیر کشورمان است؛ تمامیت اقتصادی ما را به قیمت نفت خام و به میزان استخراج و صادرات آن گره زده است. کمترین تنش در قیمت جهانی نفت، موجب ایجاد تکانه‌های شدید و عمیق و ماندگار بر کلیت اقتصاد کشور ما می‌شود. دیگر کشورهای صادر کننده نفت نیز از وضعیت نسبتاً مشابه‌ای رنج می‌برند و آن‌ها نیزاز نفت خود سهم بیشتری جز وابستگی و آسیب پذیری، بدست نیاورده‌اند.

پیامد‌های اسف‌بار و بغرنج ناشی از کشف و استخراج و صادرات نفت برای اغلب کشورهای دارنده نفت، نه به علت خصیصه ذاتی این ماده ارزشمند، که به دلیل سلطه کشورهای بزرگ وارد کننده و مصرف کننده نفت بر صنعت و تجارت نفت و ضعف مدیریت مفرط داخلی می‌باشد. استیلای جابرانه بیگانگان موجب شده است تا تنظیم مناسبات حاکم بر بازار و تجارت نفت، همواره به سود وارد کنندگان و به زیان صادر کنندگان، شکل بگیرد.

و بدین سان، نفت به جای اینکه حلال مشکلات کشور باشد و کلیدی باشد برای گشودن درب‌های بسته اقتصاد ملی و موجبی برای شکوفاشدن رفاه عمومی و امنیت پایداراقتصادی و پیشرفت مستمر کشور؛ خود به گره‌ای کور و زنجیری محکم بر پای نحیف اقتصاد ما مبدل گشت.

۲۹ اسفند ماه را سالروز ملی شدن صنعت نفت نامیده و با اعلام تعطیل رسمی و بزرگداشت این روز، به خود می‌بالیم که نفت کشورمان ملی است. اما آیا هیچ اندیشیده‌ایم که شاید این هیاهوی چند ده ساله، خود حربه‌ای باشد برای غفلت و فراموشی ما از این مهم که نفت ما هنوز واقعاً و کاملاً ملی نیست.

اگرچه بخشی از صنعت نفت ما بدست مهندسان و تکنسین‌های ایرانی اداره می‌شود و بخش مهمی ازنیازهای فنی و تجهیزات مربوط به کشف و استخراج و پالایش نفت بومی شده است اما این مختصر از هیچ روی به معنی ملی شدن نفت کشور نیست. لذا بهتر آن است که بگوییم ما نسبت به گذشته و در مقایسه با آنچه که بود و آنچه که بودیم، در صنعت نفت توانا‌تر شده‌ایم.

با اشاره به این نکته، در صدد انکار تلاش گذشتگان به ویژه پیشکسوتان صنعت نفت وکتمان موفقیت‌های به دست آمده و کوتاه شدن دست بیگانگان بر سلطه تمام عیار نفت کشور نیستیم؛ بلکه قصد آن داریم تا با عیان ساختن مشکل و درد، زمینه‌ای برای درمان و یافتن علاج این کهنه درد پیدا شود. قصد آن داریم تا این مهم را یادآور شویم که ما نباید به این کم قانع شویم و نباید با تمام پنداشتن کار، در این مرحله متوقف شویم.

می‌خواهیم خاطرنشان سازیم که تا استقلال صنعت نفت و ملی شدن نفت، هنوز راه طولانی و پر فراز و نشیبی را در پیش داریم. راهی که پیمودن آن و رسیدن به مقصد و به آرمان شهر ملی شدن نفت کشور، با سختی‌های بسیار و با عزم و اراده مردانه و عاشقانه ممکن می‌گردد. راهی که البته مردم ایران در تمام تاریخ سراسر افتخار خود و برای رسیدن به پیروزی‌ها و موفقیت‌های بزرگ بار‌ها و بار‌ها آن را با گام‌های استوار طی کرده‌اند.

کنکاش و پرسشگری در مورد دنیای گسترده - و در عین حال بسته و پر رمز و راز- تجارت بین المللی نفت و توجه به استیلای شرکت‌های امریکایی و اروپایی و صهیونیستی بر این میدان سرشار از سود و ممنوع بودن ورود کشورهای تولید کننده و صادر کننده نفت به این عرصه و اعمال اراده و پیگیری منافع و مصالح ملی خود در آنجا؛ تأییدی است بر ساده انگاری ما از ملی شدن نفت.

سؤال این است که: آیا کشور ما و دیگر کشورهای تولید کننده نفت می‌توانند نفت خود را به قیمت دلخواه و لااقل با قیمت‌های واقعی به بازارعرضه نمایند؟ آیا این کشور‌ها می‌توانند در کنار استخراج نفت، خود صحنه گردان تجارت بین المللی نفت باشند؟ آیا این کشور‌ها قادر هستند مستقل از خواست و تحمیل کشورهای بزرگ مصرف کننده نفت و فعالان و بورس بازان اصلی حاکم بر تجارت نفت، خود مقدار تولید و میزان صادرات آن را تعیین نمایند؟ آیا این کشور‌ها می‌توانند تعیین کنند که به چه کشورهایی و با چه شرایطی نفت بفروشند یا نفروشند؟ آیا این کشور‌ها می‌توانند در همه موارد منافع و مصالح ملی خود را بر سود فعلان بازار نفت ترجیح بدهند؟

مسلماً و با تأسف بسیار باید بپذیریم که پاسخ اغلب این پرسش‌ها منفی است و این یعنی موهوم بودن و بی‌اساس بودن ملی شدن نفت. دلیل منفی بودن پاسخ‌ها نیز وابسته شدن ما به نفت و سهم بالای نفت در اقتصاد مفلوج ما و دیگر کشور‌های تولید کننده است. یعنی اگر نفت را با تمام مشکلات و عوارض آن تولید نکنیم و به هر قیمت و با هر شرایطی نفروشیم، زمینگیر می‌شویم. لذا هنگامی که نتوانیم اراده خود را بر بازار نفت و در حقیقت بر نفت خودمان اعمال نماییم و نتوانیم در زمان مقتضی و متناسب با شرایط مختلف ملی و بین المللی میزان تولید را کاهش دهیم و نتوانیم به موجب ضرورت و خواست خود، صادرات نفت را متوقف نماییم؛ سخن از ملی شدن نفت بیشتر یک خیال و گزافه گویی و طرح آرزوهاست.

علاوه بر مناسبات طراحی شده و تثبیت شده ازسوی قدرت‌های بر‌تر اقتصادی و کارتل‌ها و کشورهای بزرگ مصرف کننده نفت، مناسبات موجود میان کشورهای عضو اوپک و تولیدکنندگان خارج از اوپک نیز به گونه‌ای منحرف شده است که این کشور‌ها به جای همکاری و هماهنگی در مسیر حفظ حقوق و منافع خود، به رقابتی بی‌پایان و زیانبار با یکدیگر مشغول شده‌اند و آنچه که تصمیمات این کشور‌ها را در حوزه تولید و صادرات نفت شکل می‌دهد، بیش از آنکه متناسب با مقتضیات بازار و ضرورت‌های اقتصادی باشد؛ تابع رقابت‌های سیاسی و تعارضات منطقه‌ای و بین المللی آن‌ها با یکدیگر است.

این رقابت‌ها که بیشتر از سوی غاصبان سعودی به آن دامن زده می‌شود – به ویژه در سال‌های اخیر – خسارات جبران ناپذیری را به دیگر کشورهای تولید کننده و صد البته به خود مردم حجاز و جزیرة العرب تحمیل نموده است. اما شاهد هستیم که آن‌ها به علت عجز از پیگیری اهداف سیاسی خود در میدان سیاست، در صدد هستند تا شکست‌های خود رابا حراج نفت و در معرض تاراج قرار دادن این ثروت خدادادی جبران نمایند.

بهره‌مندی شرکت‌های امریکایی از امکان تولید انبوه نفت از حوزه‌های سرزمین حجاز و وابستگی شدید شاهزادگان سعودی به سهم خود از صادرات نفت، موجب شده است تا این خانواده به مزدوران کر و کور و لال چپاولگران امریکایی و اروپایی تبدیل شوند.

همین تولید بیشتر، از سوی دیگر موجب گردیده است تا ایشان ضمن اجرای خواسته‌های پدر خوانده‌های امریکایی، با تولید هرچه بیشتر از نیاز بازار و کاستن از قیمت‌های جهانی نفت، به زعم خود بر رقیبی چون ایران ضربه وارد نمایند و بدین شکل با عقده گشایی در صدد جبران شکست‌ها و حقارت‌های پی در پی خود در دیگر عرصه‌ها برآیند.

پایان دادن به این گونه رفتارهای آل سعود، امری اجتناب ناپذیر تلقی می‌شود و لازم است تا به نحو مقتضی آن‌ها را متوجه و متقاعد نمود که بی‌ثبات ساختن بازار و قیمت نفت، به منزله تجاوز به حقوق و منافع دیگر تولید کنندگان است و این تجاوز برای همیشه بدون پاسخ نخواهد ماند.

اشاره شد که ادعای ملی شدن صنعت نفت با در نظر گرفتن واقعیات موجود، ادعای موجه و قابل پذیرشی نیست. همانطور که آمد، این حقیقت ناگوار نشأت گرفته از مناسبات و برنامه ریزی‌ها و طراحی‌های صورت گرفته از سوی بیگانگان و شیطنت برخی تولیدکنندگان و از همه مهم‌تر گرفتار آمدن اقتصاد ملی ما – و دیگر تولیدکنندگان نفت – به نفت و به صادرات نفت و در کنار همه این‌ها، وجود پاره‌ای اغفال‌ها و بی‌تدبیری‌های مدیریتی در کشورمان از گذشته تا کنون است.

در مدت یک قرن، همه اقتصاد ما به اسارت نفت درآمده است و ما نیز ناگزیر هستیم برای جبران کاهش قیمت نفت، همواره به تولید بیشتر پناه ببریم و این دور باطل و خطرناک در گذر زمان ما را بیش از پیش گرفتار نفت و تسلیم سیاست‌های مزورانه کشور‌های مصرف کننده و کارتل‌های نفتی می‌سازد.

هم اکنون واردات نیازهای اساسی ما و گردش چرخ‌های صنعت و کشاورزی و سایر بخش‌های اقتصادی کشور ما تا حد قابل توجه و نگران‌کننده‌ای به نفت و ارز حاصل از صادرات نفت وابسته است. این وابستگی در مواردی مثل واردات گندم و گوشت و برنج و روغن خام و شکر، آنقدر شدید است که ظریفی به کنایه می‌گفت: تمام هنر ما این است که نفت را از چاه استخراج می‌کنیم و به چاه‌های مستراح می‌ریزیم. این وابستگی اسفبار به مرور زمان ایجاد شده و با گذشت سال‌ها و دهه‌ها بیشتر و عمیق‌تر و همه جانبه‌تر شده است.

پایان دادن به این اسارت و گرفتاری با آرزو و امید داشتن به معجزه آسمانی میسر نمی‌گردد. همچنین نمی‌توان توقع داشت تا این بلا یک شبه و یک ساله از سر مملکت کوتاه شود. برای خلاص شدن از از سلطه نفت و آزاد شدن از وابستگی به نفت، علاوه بر آرزو و امید، به اراده و تلاش و به تدبیر و به زمان و شکیبایی و صبوری و کنار آمدن با مشکلات و پشت سر گذاشتن ناملایمات نیز نیاز داریم.‌‌

رها شدن از چنبره اژدهای نامهربان نفت بدون قبول سختی‌ها و مقابله با سختی‌ها و فائق آمدن بر آن‌ها محقق نمی‌گردد. شاید بتوان یکی از اهداف والا و ارزشمند اقتصاد مقاومتی را همین کاستن از وابستگی‌های کشور به نفت دانست و اگر اقتصاد مقاومتی هیچ هدف و هیچ دستاوردی به جز پایان دادن به سلطه و سیطره نفت بر ارکان اقتصاد کشور نداشته باشد؛ باید سخت آن را محترم و مغتنم دانست و در اجرای هر چه بهتر آن، اهتمام نمود.

ما می‌توانیم و باید بتوانیم با برنامه‌ریزی‌های دقیق و حساب شده و علمی و در قالب طرح‌های چند ساله، سهم درآمد‌های نفتی را در بودجه کشور و هزینه‌ها کاهش دهیم، به گونه‌ای که انشاءالله در بیست سال آینده در بودجه ما سهم زیادی برای درآمد‌های نفتی در نظر گرفته نشده باشد.

ما باید بتوانیم و باید قادر باشیم تا روزی در راستای منافع ملی و به منظور تأمین و تضمین مصلحت کشور و حقوق آیندگان، خودمان برداشت از چاه‌های نفت را برای هر مدت دلخواه متوقف نماییم. ما باید بتوانیم اعلام کنیم که به کدام کشور‌ها و با چه شرایطی و به چه قیمتی نفت می‌فروشیم. ما باید با تولید نفت کمتر و فروش نفت به قیمت‌های واقعی، از محیط زیست خود و از گونه‌های گیاهی و جانوری که به دلیل آلودگی هوا و ورود پسآب‌های خطرناک به سفره‌های آب زیرزمینی و آلودگی هوا با گازهای زیانبار؛ در معرض خطرجدی و انقراض قرار دارند، محافظت نماییم. ما باید حتی بتوانیم به جای اینکه کشور صادر کننده نفت باشیم، به کشوری صنعتی و وارد کننده نفت تبدیل شویم. اگر ما بتوانیم این خواسته‌ها را به واقعیت بدل سازیم؛ در آن هنگام ما می‌توانیم نفت را ملی شده بدانیم و خواهیم توانست آن روز را بدرستی پاس بداریم.

بد‌ترین سخن و نسنجیده‌ترین حرف و شعار، لزوم آوردن پول نفت بر سر سفره ایرانیان است که متاسفانه در سال‌های اخیر و در مبارزات انتخاباتی مطرح شده است و در ادامه به گونه‌ای کاملاً غلط و زیانبارو در قالب پرداخت یارانه نقدی به آن عمل شده است.

این شعار، دانسته یا ندانسته نوعی جفا در حق کشور و ظلم به آیندگان است. بار معنایی و آثار روانی این شعار آن است که مردم ایران بیش از آنکه تصور می‌شود ضعیف و آسیب پذیر هستند به گونه‌ای که برای تأمین ابتدایی‌ترین نیاز‌های زیستی خود از جمله نیاز به به غذا لاجرم باید مورد حمایت قرار بگیرند و از اندوخته و ذخایر خوداستفاده نمایند و اگر پول نفت در سفره آن‌ها نباشد، آن‌ها ناگزیر گرسنه خواهند ماند.

شعار درست و شجاعانه؛ ضرورت بی‌نیاز شدن مردم، از فروش نفت است. هدف نامزد‌های انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و در ادامه اهتمام و هدف حکومت و حاکمان باید این باشد که به جای شعارهای زودگذر و زیانبار، آنچه را که مصلحت کشور و مردم است مطرح نمایند.

باید در مسیر ایجاد ثروت همگانی و قدرت ملی و بی‌نیازی هرچه بیشتر کشور از نفت تلاش نمایند به شکلی که در آینده جریان امور کشور بدون اتکاء به نفت، بتواند ادامه پیدا کند و سرعت بگیرد. باید مهارت‌های اجتماعی برای رونق تولید و کسب و کار و زندگی راحت، بدون نیاز به نفت آموزش داده شود و ارتقاء داده شود. این قابلیت در سرزمین پهناور ایران و وجود مؤلفه‌هایی چون اقلیم مناسب و مردم مستعد ودارای ضریب هوشی بالا و دارای سوابق درخشان تاریخی در تلاش و نوآوری؛ وجود دارد.

این هدف و آرزو البته بزرگ و بسیار اساسی است و نایل آمدن به آن نیز بسیار دشوار است اما برای همیشه دور از دسترس نیست و پرداختن فوری به آن یک ضرورت و یک رسالت ملی است.

نفتی که امروز در اختیار ما قرار دارد، محصول سلسله فعل و انفعالات چند ده و چند صدهزارساله و یا چند میلیون ساله زمین‌شناختی و طبیعی است و صد البته سرعت جایگزینی آن بسیار کند‌تر ار از شتابی است که در برداشت آن داریم. به عبارت دیگرتمام آنچه را که در مدت چند صد هزار سال به وجود آمده است، نباید در مدت بسیار کوتاه و کمتر از نیم قرن، برداشت و مصرف نمود. همانگونه که یک پدر دور اندیش همه ثروت و تمام درآمد و دارایی خود را هزینه نمی‌کند و همواره با آینده نگری بخش قابل توجه و اطمینان بخشی از دارایی خود را در قالب اندوخته یا سرمایه گذاری برای آینده نامعلوم و نیاز‌های اضطراری غیرقابل پیش بینی و نیز برای فرزندان و نوادگان خود محفوظ می‌دارد، عقل سلیم و استفاده از تجربه تاریخی بشریت ایجاب می‌نماید تا ما – که اتفاقاً خود هیچ سهم و نقشی دربوجود آمدن نفت نداشته‌ایم - نیز همه این ثروت و ذخایر خدادادی را منحصر به خود ندانسته و سهم آیندگان، در بهره‌مندی از این ذخیره را نیز محفوظ بداریم و شدیداً از تصرف و دستبرد به آن اجتناب نماییم.

این ضرورت البته حکم خداوند و فرمان الهی نیز هست. آیه ۳۴ سوره اسراء و آیه ۸۲ سوره کهف با صراحت هر چه تمام، بر ضرورت اجتناب از دخل و تصرف به دور از مصلحت و ضرورت ونیز جدیت در حفظ دارایی و ثروت ایتام، تأکید دارد. یتیم به کسی می‌گویند که یا خیر و صلاح خود را به درستی تشخیص نمی‌دهد و یا امکان تصرف در امور و اموال خود را ندارد.

با این تعریف ساده، آیندگان یتیم محسوب می‌شوند. دولت و حکومت، به طور مشخص متولی امور و قیم آیندگان شناخته می‌شوند و آنچه که در راستای اصل چهل و پنجم قانون اساسی از ثروت ملی در اختیار دولت قرار دارد باید با رعایت صرفه و صلاح و غبطه مردم و خصوصاً نسل‌های آینده مورد تصرف و بهره برداری و برداشت قرار دهند.

اگر مسیر قاجار و پهلوی در استفاده از نفت غلط بوده است و امروز به همین علت مورد شماتت و سرزنش ما قرار دارند، چرا ما باید‌‌ همان راه را ادامه دهیم و چرا آیندگان نیز باید روش ما و استفاده نابجای ما از نفت را مورد نکوهش قرار دهند. ادامه راه اشتباه و منحرف، ما را از مقصد بیشتر و بیشتر دور می‌سازد. اشتباه و انحراف را نباید ادامه داد، باید متوقف شد به گذشته و به راه غلطی که طی شده است نگاه کرد و مسیر درست را شناخت و به راهی که ما را به مقصد می‌رساند، بازگشت. فروش نفت کمتر در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در مقاطعی از جنگ تحمیلی و سال‌های دفاع مقدس را تجربه کرده‌ایم. اینک می‌توانیم‌‌ همان تجربیات ارزشمند را مبنای سیاست‌های آینده کشور در تولید و صادرات نفت قرار دهیم.

درآمدهای نفتی باید با فروش حداقل ممکن و با بالا‌ترین قیمت و در حقیقت با قیمت‌های واقعی این ماده ارزشمند انجام پذیرد (هیچگاه نباید فراموش کنیم و بلکه باید همواره به خاطر داشته باشیم که، خیلی بیشتر از نیاز ما به فروش نفت، مصرف کنندگان بزرگ به خرید آن احتیاج دارند و این نقطه قوت تولیدکنندگان در عرضه نفت به قیمت‌های واقعی است) و در آمدهای حاصل از آن به جای تبدیل شدن به گوشت و گندم در تأمین نیازهای اساسی و سرمایه‌ای و ماندگار و پایدار کشور، هزینه شود تا بدین شکل پیشرفت و اعتلای ایران و امنیت اقتصادی پایدار و رفاه و آسایش و اشتغال جامعه، تضمین شود.

اگر سرمایه گذاری‌های هدفمند و مبتنی بر برنامه‌های علمی و توأم با جامع نگری و آینده نگری صورت پذیرد و زیر ساخت‌های اقتصادی کشور در همه ابعاد و زمینه‌ها فراهم آید، کشور و مردم خواهند توانست بدون نیاز چندانی به نفت و فارغ از نگرانی‌های معمول در مورد بالا و پایین شدن‌ها تصنعی قیمت‌های نفت و بی‌کمترین هراس از ناز و عشوه نیازمندان به نفت، کشور و خودشان را اداره نمایند و زندگی راحت را خوش دارند.

در آمدهای نفتی باید درساخت و توسعه بنادر، تقویت ناوگان ریلی و دریایی، ارائه خدمات درمانی ارزان برای همگان، محقق ساختن اصل سی‌ام قانون اساسی و فراهم آوردن تحصیل رایگان برای همه درسطوح تحصیلی مورد نظر، ساخت راه‌ها و بزرگراه‌های درون شهری و مواصلاتی، تقویت کشاورزی و تضمین خرید و بیمه محصولات زراعی و باغی و دامی، گسترده‌تر ساختن بیمه‌های عمومی، توسعه حمل و نقل عمومی، افزایش سهم پژوهش و تحقیق از بودجه، مقاوم سازی خانه‌های روستایی، پرداخت یارانه اقامت و مستمری بازنشستگی به روستائیان ۶۰ سال به بالا (تداوم طرح شهید رجایی) و ایجاد اشتغال و انگیزه‌های حمایتی از روستائیان برای حضور در روستا و خودداری از مهاجرت به شهر‌ها، توسعه و تقویت صنایع، فراهم آوردن زمینه‌های اشتغال، حمایت از تولید داخلی، پرداخت یارانه به تولید و ادامه پرداخت مشوق‌های صادراتی با هدف افزایش قدرت رقابت کالاهای ایرانی در بازارهای جهانی، حمایت از اقشار واقعاً آسیب پذیر و افزایش حمایت از این افراد، مبارزه جدی با فقر و بیکاری و اعتیاد و بزهکاری‌های اجتماعی، و ده‌ها و صد‌ها زمینه عمومی دیگر.

بدین شکل درآمدهای نفتی به جای هدر رفت در پای معلول‌ها در زمینه ازبین بردن علت‌های زیانبار و ایجاد زمینه‌های پرثمر سرمایه گذاری می‌شود. این اقدامات در مجموع موجب ایجاد ارزش افزوده و ایجاد ثروت ملی و افزایش قدرت ملی خواهد شد.

خلاصه آنکه ما باید به نفت به مثابه ثروتی که در مدت چندین هزار سال اندوخته شده و باید همچنان بر آن اضافه شود و منشاء تولید ثروت و قدرت باشد نگاه کنیم و اگر نفت را سفره‌ای آراسته و خوانی گسترده برای خوردن و پروار شدن و عیش و عشرت بدانیم، در کوتاه مدت و با برچیده شدن سفره باید خود را آماده سازیم تا همیشه تاریخ در بند فقر فلاکت گرفتارباشیم. با این نگاه اشتباه و این تصور غلط از نفت، نفت سیاه ما عامل بخت سیاه ما خواهد بود و از همین رو نفت را نباید طلا نامید که نفت برای ما، بلاست.
                                                        
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv