bato-adv
کد خبر: ۲۲۳۱۷۵
تحلیل ابراهیم اصغر زاده از بیانات رهبر انقلاب

اصغرزاده: رهبری ریل سیاست خارجی را تغییر دادند

دولت روحاني در شرايط ويژه‌اي قرار دارد. از يك سو در مذاكرات حساس هسته‌اي بايد منافع ملي را كاملا حفظ كند و از سوي ديگر در داخل تحت فشار نيروهاي منتقد و مخالف قرار گرفته است. جريان‌هاي سياسي كه در رديف حاميان او نمي‌گنجند با تمركز بر فضاي مذاكرات هسته‌اي در تلاش هستند تا تصويري از روحاني ارايه كنند كه بر مبناي آن او را فردي معرفي كنند كه نمي‌تواند پاسدار منافع و ارزش‌هاي ملي و اسلامي باشد. در عين حال اين تلاش‌ها در داخل مي‌تواند بر روند مذاكرات هم تاثيرگذار باشد.

تاریخ انتشار: ۰۹:۲۹ - ۲۰ بهمن ۱۳۹۳
دولت روحاني در شرايط ويژه‌اي قرار دارد. از يك سو در مذاكرات حساس هسته‌اي بايد منافع ملي را كاملا حفظ كند و از سوي ديگر در داخل تحت فشار نيروهاي منتقد و مخالف قرار گرفته است. جريان‌هاي سياسي كه در رديف حاميان او نمي‌گنجند با تمركز بر فضاي مذاكرات هسته‌اي در تلاش هستند تا تصويري از روحاني ارايه كنند كه بر مبناي آن او را فردي معرفي كنند كه نمي‌تواند پاسدار منافع و ارزش‌هاي ملي و اسلامي باشد. در عين حال اين تلاش‌ها در داخل مي‌تواند بر روند مذاكرات هم تاثيرگذار باشد.

اما آيا روحاني مي‌تواند از اين تنگنا به سلامت عبور كند؟ تاثير فرمايشات ديروز مقام معظم رهبري بر آينده مذاكرات هسته‌اي و سوگيري جريان‌هاي سياسي در كشور در مقابل روحاني چيست؟ ابراهيم اصغرزاده در گفت‌وگو با «اعتماد» فرمايشات روز گذشته رهبري را با عبارات ايشان پيش از انتخابات رياست‌جمهوري سال گذشته مقايسه مي‌كند و آن را بياناتي بن بست‌گشا مي‌داند:

 ‌ مقام معظم رهبري بيانات مهمي در خصوص مساله هسته‌اي ايراد فرمودند. تحليل شما از شرايط مذاكرات پس از اين بيانات چيست؟
من شما را ارجاع مي‌دهم به فرمايشات ايشان پيش از انتخابات سال ٩٢. در آن مقطع دو جمله كليدي و تاريخي بيان شد. يكي موضوع راي دادن همه ايرانيان فارغ از اعتقاد و عدم اعتقاد آنها به اصل نظام و ديگري بيان موضوع مهم حق‌الناس دانستن راي مردم. آنجا اين فرمايشات يك راهگشايي و بن بست گشايي بود. امروز هم جملاتي بيان كردند كه تاثيرش دقيقا مانند آن سخنان بن‌بست‌گشايي بود. از ايشان شنيدم كه گفتند «يك نكته خوب را رييس‌جمهور محترم گفتند كه مذاكرات يعني دو طرف به نقطه مشترك برسند» در تفسير اين فرمايش بايد گفت يعني از نظر ما مذاكرات يعني به نقطه مشترك رسيدن.

اين صحبت ايشان نه فقط دولت روحاني را بلكه سياست خارجي نظام را وارد مرحله جديد مي‌كند. ما در عين اينكه به نظم موجود جهاني اعتراض داريم و سلطه ابرقدرت‌ها را در نظام بين‌المللي نمي‌پذيريم اما در عين حال قبول داريم كه امكان رسيدن به نقطه مشترك با طرف مقابل وجود دارد. ما مذاكرات را واقعي و ممكن مي‌دانيم.

به اعتقاد من صحبت‌هاي امروز- يكشنبه- ايشان انداختن چرخ سياست خارجي نظام در ريل جديدي است كه قطار دولت در آن مي‌تواند حركت كند. حتي ايشان گفتند «اين يعني كه طرف نخواهد هرچه توقع دارد در توافق بيايد» در ادامه هم به توقف برخي فعاليت‌هاي هسته‌اي اشاره كردند و آن را اقدام منطقي ايران دانستند. اين ضمن پذيرفتن عملكرد دولت روحاني كه رهبري نمره قبولي به آن داده براي دولت بسيار مهم است و روحاني دستمزد مقاومت خود در برابر تندروها را از رهبري گرفت و ديگر نيرويي در كشور نيست كه بتواند در برابر اقداماتي كه مورد تاييد رهبري نظام است بايستد.

با اين سخنان ، روحاني در نقطه اوج يك حمايت ملي قرار گرفت تا توافق را امضا كند. امكان پذير بودن توافق از طرف رهبري اعلام شده است. در داخل، افراطيون كه مدعي بودند مذاكره كردن يا تفاهم، ما را از آرمان‌ها و ارزش‌هاي انقلاب دور كرده به حالت تعليق در مي‌آيند. ضمن اينكه نشان داده مي‌شود دولت روحاني موفق عمل كرده است. صحبت‌هاي ايشان بسيار هوشمندانه بود و دولت و ملت ايران  را در موقعيت ممتازي قرار داده است.

جمله ديگري هم هست كه به نظر من بسيار مهم است ايشان اشاره كردند اگر تحريم‌ها برداشته نشود ما راه‌هاي مختلفي داريم كه تحريم‌ها را بي‌اثر كنيم. پس دولت يك وظيفه ملي دارد كه همان‌طور كه بتواند پرونده را به حالت عادي در بياورد برداشتن تحريم‌ها را هم به عنوان وظيفه خود بداند. به هر حال هم بحث تحريم‌ها و هم امكانپذير بودن توافق و هم اينكه توقف فعاليت‌ها منطقي بوده، دولت را در معرض يك پيروزي ملي قرار مي‌دهد و شايسته است مردم ايران در فرصت مناسب با انجام جشن به حمايت از اقدامات دولت بپردازند و نشان دهند قدردان زحمت دولت هستند. بعد از توافق دولت بايد به دنبال آشتي ملي برود و اجازه ندهد پيروزي، تفسير به راي شود. برنامه داخلي بايد بردن كشور به سمتي باشد كه همه تفكرات داخل چارچوب نظام به تفاهم ملي دست پيدا كنند و كدورت‌ها را كنار بگذارند.

 ‌ اثرگذاري متقابل فضاي سياسي داخلي و مذاكرات هسته‌اي ايران با گروه ١+٥ را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
من جزو كساني هستم كه هميشه قايل به رابطه وثيق بين مسائل داخلي و سياست خارجي بوده‌ام و سياست خارجي را امتداد سياست داخلي مي‌دانم. اگر گره‌هاي اقتصادي در ايران نقش هم افزايي در مذاكرات و كمك به برداشتن تحريم‌ها و جذب سرمايه را ايفا نكند هرچند كه آن سياست خارجي براساس آرمان‌گرايي تنظيم و تدوين شده باشد نتيجه‌اش در عمل بي‌اثر خواهد بود. بسياري از كشورها در دنيا خواسته‌اند يك سياست خارجي آرمانگرا طراحي كنند اما بدون توجه به ظرفيت‌ها محدويت‌ها و فرصت‌هاي داخلي نمي‌توان سياست خارجي صحيحي را تدوين كرد و به پيش برد. بنابراين اصل اساسي سياست خارجي كه تعادل بين واقع‌گرايي و آرمان‌گرايي است مبتني بر اين است كه چقدر كشور ظرفيت دارد از آن سياست خارجي دفاع كند. ما روي هوا نمي‌خواهيم سياست خارجي را اعمال كنيم. ما در جهاني زندگي مي‌كنيم كه پارامترها و عناصر موثرش روشن است.

در عين حال بخش مهمي از درست يا نادرست بودن يك مدل اجراي سياست خارجي افكار عمومي كشورها و وضعيت اقتصادي آنهاست. البته سياست خارجي موفق كه بتواند موقعيت يك كشور را در سطوح ملي منطقه و بين‌المللي تقويت كند و از ظرفيت سازمان‌هاي بين‌المللي استفاده كند طبيعتا مي‌تواند به حل گره‌هاي داخلي هم كمك بزرگي كند كه در حوزه‌هاي مختلف اين كمك ديده مي‌شود.

موقعيت فعلي دولت روحاني در اين تاثيرگذاري دوسويه را چطور مي‌بينيد؟
موقعيت فعلي روحاني شرايط حساسي است. او ناچار است مذاكرات كشور را با جهان خارج تنظيم كند. براي اين كار همچنين بايد مذاكرات را در داخل از طريق ديپلماسي عمومي و ايجاد توازن بين نيروهاي داخلي جا بيندازد. براي اين منظور او ناچار به ايجاد نوعي توازن بين مسائل خارجي و داخلي است. اگر او بتواند موفقيتي را در مذاكرات بين‌المللي به دست آورد و به سمت توافق همه‌جانبه حركت كند گام مهمي برداشته اما مهم‌تر از آن اين است كه افكار عمومي داخل آن را بپذيرد و قبول كند در اين فرايند و نتيجه به دست آمده از آن عزت ملي حفظ شده و آنچه در نهايت انجام شده به نفع منافع ملي بوده است.

در عين حال برخي معتقدند سياست خارجي فراتر از موضوعات داخلي تنظيم و اجرا مي‌شود. در برابر اين عقيده چه پاسخي داريد؟
عده‌اي سعي مي‌كنند تفسير متفاوتي بدهند و بگويند مذاكرات تاثيري در شرايط عمومي كشور ندارد اما روحاني خودش محصول اين بن بست در سياست‌هاي داخلي و انسداد در حوزه اقتصاد است. او خودش محصول نياز اجتماعي و اقتصادي به گشايش در صحنه بين‌المللي است و بنابراين بايد بتواند بين اين تقاضاي داخلي و آنچه در صحنه بين‌المللي به دست مي‌آورد توازن را به مردم نشان دهد. مردم در سال ٩٢ روحاني را به اين دليل انتخاب كردند كه كشور را از بن بستي كه در دولت احمدي‌نژاد به وجود آمد بيرون آورد كه مهم‌ترين عامل آن بن‌بست همين مسائل بين‌المللي بود.

حال اگر بخواهيد تاثير فضاي داخلي را برمذاكرات تحليل كنيد چه مي‌گوييد؟
به هر حال قدرت يك كشور پاي ميز مذاكرات به اتفاقات داخل مربوط است. هر چه دولت بيشتر اكثريت جامعه را نمايندگي كند از موضع بالاتري در مذاكرات برخوردار خواهد بود. رييس‌جمهور رييس كليه گروه‌هاي اجتماعي است و تجميع منافع اين گروه‌ها منافع ملي است. اگر تفسيري كه از رييس‌جمهور وجود دارد به عنوان كسي باشد كه توانسته اجماع و تفاهم ملي ايجاد كند خيلي راحت‌تر در مذاكرات حرف مي‌زنيم تا اينكه تصوير رييس‌جمهوري را ارايه كند كه پشتوانه ضعيفي داشته باشد يا قادر نباشد با افكار عمومي رابطه برقرار كند. طبعا دنيا هم آن مدل را به رسميت نمي‌شناسد. الان وقتي در دنيا با نمايندگان دولت‌ها مذاكره مي‌شود اول نگاه به پايگاه اجتماعي آنان مي‌شود.

 آيا طرح موضوع رفراندوم هم از همين منظر بود؟
به نظر من اينكه آقاي روحاني چندي پيش موضوع رفراندوم را مطرح كرد به اين دليل بود كه دولت‌ها براي اينكه بتوانند حرف‌شان را پيش ببرند احتياج دارند پايگاه اجتماعي خود را به دنيا نشان دهند تا به پشتوانه آن، قدرت چانه‌زني بالايي براي خود خلق كنند.

با اين حساب شما براي موضوعي كه آقاي روحاني مطرح كرد بيشتر كاركرد خارجي قايل هستيد تا داخلي؟
رفراندوم كاركرد داخلي هم دارد. به نظر من علت طرح موضوع اين بود كه بعد از توافق روحاني احتياج دارد اجماع‌ملي پشت سرش باشد. در مسير توافق نمي‌شود مذاكرات را زير سوال برد. توافق حاصل كار كارشناسي دقيق است و مردم در آن حوزه نمي‌توانند نظر بدهند. وقتي توافق انجام مي‌شود بايد ديد چگونه مي‌توان آن را به زبان جامعه ترجمه كرد. اگر آن توافق در سپهر عمومي يك توافق ضعيف تلقي شود جايگاه دولت تضعيف مي‌شود اما اگر اين توافق به عنوان يك پيروزي تلقي شود براي دولت هم موفقيت است.

بنابراين او بايد به افكار عمومي بگويد توافق خوب و بد برساخته از تعريف ملت است. آيا ملت ما در قطعنامه ٥٩٨ كه حضرت امام آن را جام زهر ناميد، احساس شكست كرد؟ حتما پاسخ منفي است. ملت ايران خواست قبول كند قطعنامه يك مرحله واقع‌بينانه براي گذر از آن شرايط بود چون امام خميني آن كار را انجام داد احتياج به رفراندوم نداشت و مردم آن را كاملا پذيرفتند. البته اين قطعنامه فرصت‌هايي را از ايران گرفت اما در كل يك پيروزي بود. حتما توافق انجام خواهد شد چون ملت ايران زندگي دور از جامعه جهاني را نمي‌پذيرد و اين را در انتخابات سال ٩٢ نشان داد و دولت هم به دنبال اين توافق است. به اعتقاد من روحاني با بحث همه‌پرسي مي‌خواست بگويد از مردم خواهد خواست بگويند اين توافق خوب است يا بد. مردم ايران احساس مي‌كنند شرايط اقتصادي خوبي ندارند و مشكلات فراواني دارند و استفاده ما از بازار جهاني محدود شده است.

مردم انتظار دارند وقتي سياست خارجي موفقيت به دست مي‌آورد بلافاصله در داخل ديده شود. خواست ملي، پتانسيل را ايجاد مي‌كند. دولت آقاي روحاني اگر قادر باشد رابطه ايران را با جامعه جهاني بر سر پرونده هسته‌اي به يك شرايط ثبات برساند و روند آشتي‌جويي با حفظ منافع ملي با امريكا را ادامه دهد اين رابطه بر ساير مسائل سايه مي‌اندازد. براي دشمنان امريكا هم مهم است كه ايران چقدر مي‌تواند با اين كشور وارد تعامل شود.

bato-adv
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
گر تفسيري كه از رييس‌جمهور وجود دارد به عنوان كسي باشد كه توانسته اجماع و تفاهم ملي ايجاد كند خيلي راحت‌تر در مذاكرات حرف مي‌زنيم تا اينكه تصوير رييس‌جمهوري را ارايه كند كه پشتوانه ضعيفي داشته باشد يا قادر نباشد با افكار عمومي رابطه برقرار كند. طبعا دنيا هم آن مدل را به رسميت نمي‌شناسد. الان وقتي در دنيا با نمايندگان دولت‌ها مذاكره مي‌شود اول نگاه به پايگاه اجتماعي آنان مي‌شود.
میشه یکی توضیح بده برای رییس جمهور امریکا این وضع چطوریه؟ما چقد میتونیم در مذاکرات امیدوار به اجماع گروه های امریکایی باشیم؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
مردم باانجام جشن پیروزی در مذاکرات هسته ای از دولت رو حانی حمایت کنند
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv