«هر چقدر ما نخواهیم این افراد را ببینیم اوضاع بدتر خواهد شد. بایستی
بپذیریم که این افراد در نهایت جزئی از شهر خواهند شد و باید مقدمات حضور آنها بهعنوان عنصر فعال در ساختار شهر و آینده آن را فراهم کنیم.»
فرارو - براساس آمارهای رسمی، حاشیهنشینان تا 10 سال آینده بیش از 30درصدِ جمعیت کل کشور را تشکیل خواهند داد. به گفته معاون امور اجتماعیِ سازمان بهزیستی، در حال حاضر 85 منطقه حاشیهنشین در کشور وجود دارد. مناطق زیادی در اطراف شهرهای بزرگ به سکونتگاه تعداد قابل توجهای مهاجر بدل شده است؛ مهاجرینی که به دلیل راه نیافتن به متن شهر، مجبور به اقامت در حواشی آن هستند. با وجود مشکلات زیاد اهالی حاشیه، بررسی و رسیدگی به وضعیت این قشر همچنان مغفول است.
حاشیهنشینی در ایران به دهه 40 و بهخصوص پس از اصلاحات ارضی بازمیگردد. در آن دهه جمعیت زیادی از روستا به سمت شهر مهاجرت کردند. پس از وقوع انقلاب و تحولات پس از آن و شروع جنگ تحمیلی این مهاجرتها و تعداد حاشیهنشینان بیشتر شد. با گذر زمان و با نزدیکشدن به سالهای اخیر، بهدنبال تداوم سیاست تمرکزگرایی حاشیهنشینی افزایش پیدا کرد.
اسکان غیررسمی واژهای است که برای اطلاق بافت مسکونی بسیاری از مردم حاشیهنشین بهکار میبرند. این یک واژه اشتباه است. غیر رسمی خواندن برچسب و انگی است که به این مناطق زده میشود که این شیوه خطاب درباره یک بافت مسکونی زنده، موجب اتخاذ سیاستها و تصمیمات نادرست و اشتباه میشود.
در این سالها چه سیاستهایی برای حاشیهنشینی اتخاذ شد؟ دولتهای ایران در این سالها تا کنون راهکار مشخصی برای حاشیهنشینی نداشتهاند. هر دولتی با روی کارآمدن، سیاستهایی را اعمال کرده که پس از آن رها شده بودند. در نتیجه، هر روز بر مسائل و مشکلات حاشیه نشینی افزوده شده است.
یک پژوهشگر اجتماعی میگوید: راهکار مسالمتآمیز و تغییر نگاه نسبت به مردم حاشیه شهرها، بهترین اقدامی است که میتوان در رابطه با این مناطق در ایران انجام داد. کاری که سالها پیش کشورهای توسعهیافته انجام دادند و موفقیتآمیز بود.
پروین قاسمی (پژوهشگر و جامعهشناس)
در گفتگو با فرارو گفت: پیش از هرچیز باید به نکتهای اشاره کرد؛ اسکان غیررسمی واژهای است که برای اطلاق بافت مسکونی بسیاری از مردم حاشیهنشین بهکار میبرند. این یک واژه اشتباه است. غیر رسمی خواندن برچسب و انگی است که به این مناطق زده میشود که این شیوه خطاب درباره یک بافت مسکونی زنده، موجب اتخاذ سیاستها و تصمیمات نادرست و اشتباه میشود. بنابراین در وهله اول ما باید نظام واژگانی خود را در این زمینه اصلاح کنیم.
وی در ادامه گفت: در مواردی این نظام واژگانی به انگهای بیشتری برای اینگونه بافتها منجر میشود. وقتی انگ غیررسمی بودن بر این بافتها میخورد به ناچار چالشی میان دو گروه ساکنان این بافتها و شهر و مدیریت شهری اتفاق میافتد و در رواج نگرش منفی به این بافتها بسیار تاثیر دارد. چرا که در هر کجای یک شهر – کم یا زیاد – این موارد میتواند وجود داشته باشد و مختص صرفا یک نقطه از شهر نیست. عناصر زیباییشناسانه دیگری که در این قسمت از شهر پیدا میشود و در برخی از نقاط دیگر شهری خیلی کم میتوانیم آثاری از آن بیابیم نیز وجود دارد که هیچ وقت به آنها اشاره نمیشود؛ مثل تشکیل اجتماعات زنانه در قالب مراسم مذهبی و همچنین همسایگی و روابط دوستانهای که بین همسایگان آنجا حاکم است و برای دوری از افسردگی و تنهایی در زندگی شهری بسیار ضروری است.
قاسمی اظهار کرد: میخواهم بگویم ما باید از ارزیابی روی مناطق شهری بر مبنای معیار اقتصادی فراتر بریم و به مسائل و اتفاقات دیگری که در آنجا رخ میدهد توجه کنیم. باید نگاهی چندبُعدی به حاشیهنشیتی داشته باشیم نه تک بُعدی. وقت صرفا روی فقر در این مناطق دست بگذاریم مسلما توانمندی و پتانسیل و سایر پدیدههای با اهمیتی که در آنجا وجود دارد را نخواهیم دید. شاید خیلیها این نگاه را محکوم کنند اما به همان اندازه که محکوم میکنیم بیشتر به به مسائل حاشیهای کشیده میشویم و کمتر میتوانیم تصمیم درستی بگیریم که تبعات منفی کمتری داشته باشد.
این پژوهشگر در توضیح شکلگیری حاشیهنشینی گفت: حاشیهنشینی یا شکلگیری مناطق اسکانِ کمدرآمدها زمانی اتفاق میافتد که بسیاری افراد از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند و به این دلیل که شهر پتانسیل و ظرفیت پذیرفتن این افراد را ندارد، آنها را نمی پذیرد آنها نیز برای سرپناه موقت خود به مناطقی به این مناطق پناه میآورند و تشکیل زندگی میدهند.
قاسمی با اشاره به تاریخچه حاشیهنشینی در ایران گفت: حاشیهنشینی که حدودا از دهه 50 آغاز شد. پیش از انقلاب اسلامی به صورت مستقیم برخوردهایی متکی بر زور و ممنوعیت با مردمی که در این مناطق زندگی میکردند انجام میشد. اما انقلاب اسلامی و بعدتر جنگ ایران و عراق فرصتی فراهم آورد تا اولا خود مردم در جذب خدمات فعال بشوند و ثانیا شعارهای انقلاب هم مبنی بر حمایت از مستضعفین در ارائه خدماترسانی به این مناطق نقش داشت. طی دهههای اخیر از زمان شکلگیری مناطق اسکان کمدرآمدها به این طرف سیاستها و رویکردهای مختلفی را شاهد بودیم که البته هر کدام از این سیاستها تاثیرات خاص خودش را روی زندگی کمدرآمدهای ساکن این مناطق داشت. البته لازم به ذکر است که شکلگیری مناطق اسکان کمدرآمد علیرغم این سیاستها از بین نرفته است.
وی درباره راهکارهای موجود توضیح داد: راهبردهای خاصی که بتواند در راستای حفظ منافع شهر و ساکنان این مناطق مفید باشد تا کنون ارائه نشده است. این نتیجهگیری از تمام اقدامات انجامشده شاید خیلی به نظر قطعی بیاید، اما اگر کمی به حواشی شهر - حواشی اقتصادی شهر نه حواشی جغرافیایی آن – توجه کنیم متوجه میشویم که هنوز بسیاری مردم با استاندارهای پایین زندگی در شهر همچنان دست و پنجه نرم میکنند.
قاسمی در ادامه گفت: تصمیمگیری درباره این بافتها، سخت است. این ابهام وجود دارد که اگر به این افراد خدمات و امکاناتی برابر با سایر قسمتهای شهر تعلق بگیرد، علاوه بر اینکه به ماندگاری این افراد کمک خواهد کرد موجب میشود سایر اقوام و خویشاوندان نیز ترغیب به مهاجرت شوند. این را هم بگویم که اگر ارائه خدماتی به این مناطق نداشته باشیم به این معنا نیست که آنها از این بافتها خواهند رفت، و باید بگویم به هیچ وجه نخواهند رفت! تجربه نشان دادهاست که هر زمان منطقهای سکونتیِ حداقلی را دارا میشود، به هیچ وجه خالی از سکنه نخواهد شد و حتی با کمترین امکانات و با حداکثر تلاش برای حق خواهی از شهر به حیات ادامه خواهد داد. پس چه باید کرد؟
این پژوهشگر اظهار کرد: نادیده گرفتن این افراد و نیازهای آنها موجب کاهش کیفیت زندگی این افراد می شود که این به طور حتم روی سطح کلیت زندگی شهری تاثیر میگذارد و کمترین تاثیرش در ایجاد چالش میان ساکنان این نقطه از شهر با سایر شهر مِنجمله ساکنان و مدیریت شهری است.
قاسمی با اشاره به تجربه مشابه سایر کشورها در این رابطه گفت: مسئله مهاجران فقیر و کمدرآمد شهری، پدیدهای صرفا خاص برای دولت ایران نیست و در کشورهای توسعهنیافته و حتی توسعهیافته اروپایی با وجود حساسیتها فوج مهاجران را داریم که برای زندگی به امان خدا واگذاشته نمیشوند. دولت در بسیاری از کشورهای اروپایی به این افراد فکر کرده و برایشان ساختمانهایی را ساخته است. "خانههای اجتماعی" در این کشورها همین نقش را ایفا میکنند. این خانهها یا بسیار ارزان و یا رایگان در اختیار این مهاجران گذاشته میشوند، البته مهاجرانی که از مجموعهای از فیلترهای خاص پذیرش در آن کشور گذشته باشند. همچنین میتوانیم ببینم که همین مهاجران در بسیاری از مشاغل حساس دولت همان کشور مشغول به کار میشوند. مهاجران پتانسیلهای خوبی برای شهر و کشور هستند.
هرکسی که وارد یک شهر شود، حق دارد در آن زندگی کند. مهاجرت اصلا راحت نیست و حتما باید دلیل محکمی وجود داشته است که این افراد به خاطر آن از محل سکونت قبلیاشان به شهر مهاجرت کردهاند؛ فرد مهاجر باید موطن خودش را با تمام دلبستگیها و وابستگیهایش رها کند. او باید مراحل سختی برای بودن در یک موقیعت جدید و ناشناخته و تن دادن به یک زندگی شهری را آغاز کند.
پروین قاسمی با اشاره به طرح تحول سلامت و زیر پوشش قرار دادن این افراد در این طرح گفت: سیاستهای کلی و عمومی مثل سیاست تنظیم سلامت که در کل کشور پیاده میشود و متعاقبا در این بافتهای کمدرآمد شهری هم اجرا میشود، بسیار خوب است. دلیل این امر این است که داخل شناسنامه این افراد محل زندگیاشان را نمینویسند که بخواهد خدماتی براساس محل سکونتاشان به آنها داده شود یا نشود. با این حال میتوانیم بگیم که امر مثبتی است و نیاز به این سیاستها هست.اما به طور کلی ما نیازمند سیاستهای خاص منطقهای برای مواجه با این بافتها هستیم. هر قدر بخواهیم این امر رو به تعویق بندازیم یا با سیاستهایی که نادیده گرفته شدن ساکنان زنده ی این بافتها را تشدید میکند با این بافتها مواجه شویم، آسیبهایی به مراتب شدیدتر را متحمل خواهیم شد.
وی گفت: هرچقدر ما نخواهیم این افراد را ببینیم اوضاع بهتر نخواهد شد. بایستی بپذیریم که این افراد در نهایت جزئی از شهر خواهند شد و باید مقدمات حضور آنها در ساختار شهری بهعنوان عنصری فعال در راستای نیازهای آینده شهر را فراهم کنیم.
این پژوهشگر در ادامه گفت: نباید این اصل را فراموش کنیم هرکسی که وارد یک شهر شود، حق دارد در آن زندگی کند. مهاجرت اصلا راحت نیست و حتما باید دلیل محکمی وجود داشته است که این افراد به خاطر آن از محل سکونت قبلیاشان به شهر مهاجرت کردهاند؛ فرد مهاجر باید موطن خودش را با تمام دلبستگیها و وابستگیهایش رها کند. او باید مراحل سختی برای بودن در یک موقیعت جدید و ناشناخته و تن دادن به یک زندگی شهری را آغاز کند.
وی گفت: این موضوع همچنین ما را به حُسن بزرگی که مهاجران با خود به شهر میآورند متوجه میکند؛ وقتی گروههای مختلف مهاجران وارد محیط شهری میشوند به آن شهر تکثری از وجود خردهفرهنگهای مختلف میدهند که این سبب انواع سبکهای زندگی و شیوههای زیست میشود. این تکثر، یکنواختی در شهرهای کوچک را از بین میبرد و به سرزندگی و پویایی شهر میانجامد. برای مثال می توانیم بگوییم که تهران بین شهرهای کشور، نمونة یک شهر پویا و سرزنده است. تنوع خردهفرهنگها در این شهر نابرابریهای قدیمی را نیز کمتر میکند چون آنقدر موضوعات متفاوت وجود دارد که باعث میشود این نابرابری یا بیعدالتیها کمتر مورد توجه قرار بگیرد. از طرفی دولت و محققان و کارشناسان در چنین شرایطی با تکثری مواجه میشوند که نمیشود برایشان الگویی روشن برای مطالعه و ارائه راهبرد ارائه کرد.
پروین قاسمی در پاسخ به این سئوال که بهترین راهحل پیش روی ما چیست گفت: راهکارهایی از گذشته داده شده که در این مدت هم برخی اجرا شده و برخی اجرا نشده است. مثلا راهحل قدیمی تقویت مبداء و اتخاذ سیاستهایی مثل مهاجرت معکوس و دورکاری برای ساکنان شهر تهران از عمدهراهکارهایی است که از گذشته بارها به آن اشاره شده است و اقداماتی هم صورت گرفته اما در برابر این حجم مهاجرت ناچیز است و موجب تغییراتی که قابل احصاء و قابل توجه باشد نبوده است.
قاسمی با اشاره به راهحل سیاست مسالمتآمیز ادامه داد: سیاست مسالمتآمیز و معطوف به هدفِ اسکانِ مناسب این بافتها، تنها سیاستی است که در رابطه با این بافتها بهخوبی میتواند جواب دهد. میبایست این افراد را ترغیب به افزایش استانداردهای زندگیاشان توسط خود آنها کنیم.
این پژوهشگر در رابطه با اقداماتی که میتوان درباره بافت فرسوده انجام داد، گفت: در وهله اول ما باید کاری ساختاری – فرهنگی روی این مناطق انجام دهیم. برای اینکار میتوان، دفاتری تاسیس کرد. مستقرکردن دفاتر توسعه چندکارکردی در مناطق اسکان کمدرآمدها راهکار بسیار مناسبی است که باید از خود دست اندرکاران پرسیده شود چرا از آن غافل شدیم؟ در شهرهای بزرگ دنیا در مناطق فقیرنشین دفاتری با عنوان دفاتر توسعه محلی راه افتاده و این دفتر خدمات فرهنگی، اجتماعی، حتی شهرسازی متناسب با محیط و بافت آن منطقه مهیا میکند.
قاسمی در انتها گفت: ما باید به این موضوع توجه کنیم که هرچه زمان بگذرد، رسیدگی به این مسئله بسیار دشوار خواهد شد. در حال حاضر، این بافتها نه در حد یک طبقه که به شکل ساختمانهای سه الی چهار طبقه در اطراف تهران در حال شکلگیری هستند. لذا باید یک کار ساختاری – فرهنگی، با استفاده از کارشناسان مجرب که دغدغه کار در این بافت ها را دارند انجام دهیم تا بتوانیم وضعیت حواشی شهر را سامان دهیم.
این پژوهشگر اجتماعی نتیجه گرفت: ساختارهای مختلف گزینههای مختلف فردی را موجب میشوند. لذا سعی کنیم تا با اصلاحات ساختاری یک محیط زندگی مناسب برای شهر و مهیمانان شهری که آمدند تا مقیم شهر بشوند فراهم کنیم.
واحد مرکزی خبر