به گزارش فرارو، مرکز پژوهشهای مجلس در این زمینه آماری تکان دهنده ارائه داده است. مثل اینکه بیشتر از 74 درصد دانشآموزان با جنس مخالف رابطه داشتهاند و 17.5 درصد همجنسگرایی را تجربه کردهاند. از طرفی سن روسپیگری هم از 30 سال به 15 سال رسیده است.
دقیقاً مشخص نیست چند درصد از آمارهای ارائه شده با واقعیت منطبق است! و آیا امکان دارد که بیش از 90 درصد دانشآموزان ایرانی به نوعی رابطه جنسی را تجربه کرده باشند؟!
شاید داشتن آمار دقیق از ارتباطهایی سراسر پنهانی و غیرقانونی انتظار زیادی است. مخصوصاً حالا که کارشناسان این تحقیقات جامعهشناس نیز نبودهاند. اما اعداد و ارقام اگر کمی هم دست کاری یا کم و زیاد شوند، اصل موضوع تفاوت نمیکند. اینکه رابطههای جنسی به سنین پایین کشیده شده است.
(کما اینکه گزارش دولت دهم در سال هشتاد و نه به سازمان ملل در مورد ایدز و روابط نامشروع هم اعداد و ارقام خوشایندی برای ما نداشت.)این رابطهها اگر بدون آگاهی و آموزش پیش روند، پیامدهای زیادی دارند. افزایش آمار ایدز یکی از این پیامدهاست. در بیشتر کشورها افراد مبتلا به ایدز معمولاً 20 تا 40 ساله هستند. تعدادشان کنترل شده یا رو به کاهش است. در عوض سن ابتلا به ایدز در ایران به زیر ۲۰ سال رسیده و در یک دهه گذشته، زنان مبتلا، ده برابر بیشتر شدهاند.
در برابر روابط جنسی نوجوانان، ارتباط دانشآموزان با جنس مخالف یا همجنس، همیشه یک سیاست غالب وجود داشته است؛ انکار. اما در یکی دو سال گذشته آمارهای بحثبرانگیز این سیاست را برهم زدهاند و کارشناسان را به اظهار نظر واداشتهاند.
دکتر حسین باهر، برای پایین آمدن سن بلوغ جنسی و برقراری روابط جنسی دلایل مختلفی دارد. دلایلی مثل: تغذیه، سایتهای مختلف، برنامههای محرک اینترنتی و تلویزیونی، پوشیدن لباسهای چسبان، رعایت نکردن اصول اخلاقی و گفتگو بین دخترها و پسرها.
دکتر قرایی مقدم، جامعهشناس، فروریختن ارزشها و هنجارها را علت این ارتباطات میداند. به گفته او: «خودکنترلی در جامعه و به خصوص بین دختران ضعیف شده است. آنها بیشتر تحت تاثیر گروه دوستان هستند تا اعتقادات و ارزشها. در افرادی که اعتقادات و دین در آنها قویتر است، خود کنترلی بیشتر است و این عاملی است برای جلوگیری از مشکلات.»
اما جامعهشناس دیگری معتقد است با احساس ترس، گناه و سرکوب نمیتوان جلوی این روابط را گرفت. ممنوع کردن هم راه حل درستی نیست.
دکتر محمود گلزاری، روانشناسی که سالهاست روی این مسئله تحقیق میکند، گرایش دختر و پسر را میلی طبیعی میداند که نباید سرکوب شود. به عقیده او: «اگر از نگاه دینی نیز استفاده کنیم، همان خدایی که در دوران دبستان پسران و دختران را از هم دور میکند، در دوران نوجوانی آنها را به هم نزدیک میکند.»
بسیاری از کارشناسان به این نتیجه رسیدهاند ممانعت و مقابله با ارتباط دخترها و پسرها راه خوبی نبوده و نتیجه عکس داده است.
راه حل محمود گلزاری آموزش است. او میگوید: «آموزش مستقیم را فراموش نکنیم. آموزش، احساس گناه و ایجاد ترس نیست، بازکردن مسائل بدون هیچ حیا و شرمی هم نیست. باید دیدگاهها و پدیدهای به نام جنس مخالف را بشناسیم و در سن قبل از دانشگاه جوانان و خانوادهها را آموزش دهیم.»
اما مرکز پژوهشهای مجلس راه حل دیگری را مطرح کرده است؛ ازدواج موقت. در گزارش این مرکز آمده است: «ازدواج موقت مرهمی است بر درد، روابط و رفتارهای جنسی خطرناک»
جدا از تمام مخالفتها، ازدواج موقت راه حل مناسبی برای مقابله با روابط جنسی در سنین پایین نیست. بر اساس همین گزارش 82 درصد پسران 15 تا 29 ساله تمایلی به ازدواج موقت ندارند و آن را راه حل مناسبی نمیدانند.
دختران هم ترجیح میدهند روابطشان پنهانی بماند تا بعدها دچار دردسر نشوند. دخترها به طور طبیعی میل به ازدواج دارند، اما مطالعات نشان میدهد 83 درصد پسران حاضر نیستند با دختری ازدواج کنند که قبلاً رابطه جنسی داشته است. پس بهتر است که این رابطه صورت علنی نداشته باشد.
البته این روزها دخترها روابط محدود را پذيرفته و با آن کنار آمدهاند؛ در حالی که میدانند شايد سرانجام اين ارتباط به ازدواج منجر نشود. آنها از شرایط موجود به عنوان زندگی مدرن نام میبرند.
نتیجه این نگاه، روابط پرخطر، پنهانی و افسارگسیخته دانشآموزان ایرانی شده است. اتفاقی که از مرز هشدار گذشته است و مسؤولان بهتر از هر کس میدانند ازدواج موقت چاره این مشکل نیست. حالا که دوران سیاستهای انکار و جملههای نیست و نداریم گذشته است شاید بازگشت به یک رویکرد علمی و توجه به نظرات عالمان اجتماعی و تلفیقی از تمام راهحلها و نظرات کارشناسان کارساز شود.