bato-adv
کد خبر: ۱۱۹۰۹۹
مصطفی اقلیما در گفتگو با فرارو: وقتی اجرای قانون نباشد، آموزش شهروندی اصلا تاثیری ندارد

اگر می‌خواهیم مردم قانون را اجرا کنند ابتدا باید مسئولین قوانین را اجرا کنند

وقتی درآمد من کم است با ارباب رجوع یا مردم درگیر می شوم. بنابراین سطح درآمد پایین در کنار افزایش تورم و گرانی باعث می شود پرخاشگری در میان مردم افزایش یابد. به طوری که در هر خانه که می رویم صدای بلند از خانه بیرون می آید؛ فکر می کنید در حال دعوا هستند. وقتی داخل خانه می رویم می بینیم همه با هم فریاد می کشند.

تاریخ انتشار: ۱۰:۳۲ - ۲۷ تير ۱۳۹۱

فرارو- وقتی درآمد من کم است با ارباب رجوع یا مردم درگیر می شوم. بنابراین سطح درآمد پایین در کنار افزایش تورم و گرانی باعث می شود پرخاشگری در میان مردم افزایش یابد. به طوری که در هر خانه که می رویم صدای بلند از خانه بیرون می آید؛ فکر می کنید در حال دعوا هستند. وقتی داخل خانه می رویم می بینیم همه با هم فریاد می کشند.

دکتر مصطفی اقلیما جامعه شناس و رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران با بیان مطلب بالا در گفتگو با فرارو به بیان دیدگاه خود درباره علل افزایش میزان نزاع و درگیری در جامعه پرداخت.

•    بحث نزاع به پرخاشگری برمی گردد و ما باید این سوال را مطرح کنیم که چرا مردم پرخاشگر می شوند. پرخاشگری برمی گردد به اینکه افراد در زندگی خود هدفی نداشته باشند و به آینده امید نداشته باشند. همچنین به این موضوع برمی گردد که افراد در جامعه هیچ ارزشی نداشته باشند.

•    افراد چه زمانی می توانند در جامعه ارزش داشته باشند؟ زمانی که کار داشته باشند. زیرا کار به افراد شخصیت می دهد و می توانند درآمدی کسب کنند که با آن زندگی کنند. در این شرایط خود به خود رفتار و کردار افراد تغییر می کند.

•    ما اکنون در جامعه ای قرار گرفتیم که روز به روز فشارها و آسیب های اجتماعی بر روی مردم افرایش پیدا می کند. یکی از دلایل عمده تمام پرخاشگری ها و ناامیدی ها تورم فاجعه آور در جامعه است.

•    در ظرف سی سال گذشته پانزده قلم مایحتاج ضروری مردم بیش از 40 تا 45 درصد افزایش قیمت داشته است. این افزایش قیمت سالانه بوده در حالی که ما هر سال حقوق افراد را 10 تا 12 درصد افزایش داده ایم. یعنی ما سالیانه حدود 30 درصد به مردم حقوق کمتری داده ایم.

•    حال اگر این 30 درصد را در مجموع 30 سال محاسبه کنیم حدود 900 درصد به مردم حقوق کمتری داده ایم. تازه این رقمی است که ما به صورت تصاعدی حساب نکردیم. یعنی اگر امسال 30 درصد به حقوق فرد اضافه می شود، سال بعد باید روی آن 30 درصد، 30 درصد دیگر نیز اضافه شود.

•    با این حال بازهم اگر ما همان 900 درصد را محاسبه کنیم، برای فردی که قبل از انقلاب حقوقش 4 هزار تومان بوده، امروز باید حدود 4 میلیون حقوق بگیرد. در حالی که ما حقوق او را فقط 100 برابر بیشتر کرده و 400 هزار تومان می دهیم.

•    ما از بعد عید تاکنون که 3 ماه گذشته حدود 30 درصد گرانی داشته ایم، در حالی که یک درصد هم حقوق مردم افزایش نداشته است. یعنی در همین 3 ماه اخیر مردم نسبت به سال گذشته 30 درصد فقیرتر شده اند.

•    حال بدلیل این افزایش 30 درصدی گرانی من نباید بیشتر کار کنم؟ نباید دو شیفت کار من، سه شیفت شود؟ نباید چون درآمد حقوق کارمندی من 400 هزار تومان است، از روی اجبار خلاف های دیگر انجام دهم؟ مجبور شوم هر چه رئیسم بگوید قبول کنم و زیر بار زوری بروم که ناحق است. خب در این شرایط من خود به خود عصبی می شوم. برای همین است که این فشارهای اقتصادی باعث می شود افراد به طلاق وادار شوند.

•    اکنون بیکاری در کشور کولاک می کند. ما سالی یک میلیون نفر فارغ التحصیل لیسانس بیکار داریم. این آمار غیر از افرادی است که بیکارند.

•    در اداره ای که رئیسش، رئیس نیست و نمی داند اصلا باید چکار کند و از بالا سفارش شده است؛ زمانی که افراد ارزش های اجتماعی خود را از دست می دهند؛ وقتی استخدام را به صورت یک ساله پیمانی کردند تا هر وقت خواستند فرد را بیرون کنند؛ در این شرایط من مجبور می شوم به خاطر خیلی چیزها کوتاه بیایم. اما این امر باعث می شود در خانه یا خیابان با مردم درگیر شده و دعوا کنم.

•    وقتی درآمد من کم است با ارباب رجوع یا مردم درگیر می شوم. بنابراین سطح درآمد پایین در کنار افزایش تورم و گرانی باعث می شود پرخاشگری در میان مردم افزایش یابد. به طوری که در هر خانه که می رویم صدای بلند از خانه بیرون می آید؛ فکر می کنید در حال دعوا هستند. وقتی داخل خانه می رویم می بینیم همه با هم فریاد می کشند.

•    ما یک مشکل بزرگ داریم. به دو رهنمود اصلی رهبری که یکی شایسته سالاری و دیگری پاسخگویی بوده توجه نشده است. ما در کشورمان اصلا شایسته سالاری نداریم. با اینکه 30 سال است رهبری بحث شایسته سالاری داشته اند؛ اما یک مسئول مناسب در جایگاه خود نداشته ایم. اگر داشتیم امروز به اینجا نمی رسیدیم.

•    کسی هم پاسخگو نیست. در کشوری که امسال 10 تا 15 درصد حقوق ها را افزایش داده اند، تا همین الان که فقط 3 ماه از سال گذشته است، حدود 30 درصد نسبت به سال قبل افزایش گرانی داشته ایم. در این شرایط مردم چگونه باید زندگی کنند. اگر آن فردی که آنجا نشسته است، شایسته بود پایه حقوق را اینطور نمی نوشت.

•    شما نمی توانید به من بگویید آرامش داشته باشم، وقتی سرپناه و خانه ندارم، درآمد ندارم، وقتی در دستگاه اداری ضوابط حکم فرما نیست و من در جایگاه خودم قرار نمی گیرم. نمی توانید به من بگویید آرامش داشته باشم وقتی می بینم به من زور گفته می شود و کسی نیست حرف من را بشنود، حق من خورده می شود و کسی نیست حق من را بگیرد.

•    امروز میزان درآمد من به اندازه میزان کارکرد من نیست. امروز یک عمله روزی 30 هزار تومان و در ماه 900 هزار تومان می گیرد؛ اما یک لیسانس یا فوق لیسانس با هفت سال سابقه کار ماهی 400 هزار تومان حقوق می گیرد. من با تمام این تبعیضات روبرو هستم.

•    به اکثر کسانی که در بخش های خصوصی کار می کنند ماهی 150، 200 هزار تومان حقوق می دهند. یعنی برای آنها کاری وجود ندارد. آن وقت شما انتظار دارید فردی که اینطور زحمت کشیده، کار کرده و بالا آمده، شخصیت وی خرد نشود. اصلا این فرد دیگر عصبی است و تا حرف بزنید فریاد می کشد و دست خودش نیست. لذا تا زیربناها را نسازیم این مشکلات حل نمی شود.

•    آموزش های مهارت زندگی هیچ نقشی در مسئله پرخاشگری ندارد. آنچه در ابتدا مهم است اجرای قانون و قبول داشتن قانون توسط مسئولین است.

•    وقتی اجرای قانون نباشد، آموزش شهروندی اصلا تاثیری ندارد. به شما می گویند پشت خط عابر پیاده ترمز کنید. اما وقتی نگاه می کنید می بینید همه ماشین ها حتی ماشین پلیس هم روی خط عابر توقف می کند. تازه وقتی من پشت خط عابر می ایستم همه به من فحش می دهند که برو جلوتر بایست.

•    زمانی ما می توانیم به شهروندان آموزش دهیم که ضوابط قانونی اجرا شود. در یک روستا یا یک شهر کوچک نظارت اجتماعی همه کار انجام می دهد. یعنی هیچکس خلاف نمی کند چون همه همدیگر را می شناسند. در شهر بزرگ قوانین وجود دارد. ما قانون کم نداریم اما اجرای قانون در کشور ما صفر است.

•    چرا در خیابان یک نماینده مجلس باید بوق بزند که به زور دیگران را کنار بزند. هیچ کجای دنیا اینطور نیست. آن هم یک شهروند مانند دیگران است. کار واجب دارد باید زودتر حرکت کند.

•    بنابراین ما قانون را اجرا نمی کنیم و ضابطه مند قانون نیستیم. اگر می خواهیم مردم قانون را اجرا کنند ابتدا باید مسئولین قوانین را اجرا کنند که متاسفانه مسئولین قانون را اجرا نمی کنند. قانون کم نداریم بلکه با عدم اجرای قوانین توسط مسئولین روبرو هستیم.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv